زمزمه میکنم اسمتو رو لبم
مست حلاوت یا رب و یا ربم
تو این حرم بالا میره دعای من
جواب بندتو میدی خدای من
یا رب باز امشب نگاهم کن
یا رب بیزار از گناهم کن
یا رب بازم سر به راهم کن
****
کجا برم جز حرم منه رو سیاه
بگو بجز تو به کی ببرم پناه
ببین چه کرده دلم رو ذنوب من
بیا شفا بده قلبمو خوب من
یا رب کاری کن رها باشم
یا رب مثل بنده ها باشم
یا رب شیعه رضا باشم یا رب
****
اگه خراب بشه پشت سرم پلا
منو به تو میرسونه توسلا
همه دردا با گریه دوا میشه
اشکا مهر قبولی دعا میشه
امشب اشک چشم بی تابم
نذر ریحانه اربابم
خانم یا رقیه دریابم
****
خدا مرگم بده چه لبهای پر از خونی
خدا مرگم بده چه موهای پریشونی
خدا مرگم بده چه اوضاعی چه مهمونی
نه فرشی و نه چراغونی و نه سر دارم و نه سامونی
به ماها سر زدی سر زده اومدی
کو بدنت مگه پر زده اومدی
بابا نگو که کجا بودی
بابا همه جا با ما بودی
بابا زیر دست و پا بودی بابا
****
خدا صبرت بده شده ناموس آواره
خدا صبرت بده دخترت بین بازاره
خدا صبرت بده به غارت رفته گوشواره
نمونده گوشی و گوشواره بگو با عمو شبم تاره
سر تو خاکی خاکی معجرا
منو زدن مثه تک تک دخترا
بابا تو موج بلا بودم
بابا با نا محرما بودم
بابا من انگشت نما بودم بابا
****
خدا خیرش بده سر من عمه آزرده
خدا خیرش بده به جای من کتک خورده
خدا خیرش بده روزی صد مرتبه مرده
علم به دوش حرم بوده و تو هر کوچه سپرم بوده
حالا مراقب زخمای تازمه
بیا که لحظه تشییع جنازمه
بابا چشمم خوب نمیبینه
بابا سیلی خوردم از کینه
بابا گوشم خیلی سنگینه
بیت الاحزانم شده این ویرونه
حاج محمود کریمی
بیت الاحزانم شده این ویرونه
درد من و فقط مادر میدونه
کمکم کن مادر
عمه بهم گفتی که بابام پیش خداست
اما ببین سرش همینجا رو نیزه هاست
منم مثه مادر بزرگم بابایی ام
نمیدونم بابام کجاست
منم شبیه فاطمه بعد بابام عمرم کمه
چشام مثه زهرا کبوده قدم مثه مادر خمه
منو عمه هام فتح کردیم شامو
خریدیم آبروی بابامو
ببین زخم دستهامو پاهامو چشمامو
بیت الاحزانم شده این ویرونه
درد منو فقط مادر میدونه
****
بابا ببین چقدر شدم عین مادرت
از بس نفس نفس زدم دنبال سرت
دیگه نداره طاقت سیلی صورتم
برس به داد دخترت
اتیش گرفته شونه ها از دست تازیونه ها
بسته به روم مثه مدینه در تموم خونه ها
این تب تقصیر اتیش پهلومه
زخمام از بوسه بابام محرومه
بیت الاحزانم شده این ویرونه
درد منو فقط مادر میدونه
****
مثه مادر بزرگم اینجا تو غربتم
تو ویرونه کسی نیومد عیادتم
انقدر صدای خنده ها قلبم و شکست
دیگه تموم طاقتم
گریه شده دوای من یه کاری کن برای من
میگن باید اروم بگیره صدای گریه های من
عجل وفاتی شده ورد لبهام
خسته شدم خدا بابام و میخوام
تو نبودی و من بی تو مردم
با گریه شونو آبروشونو بردم
تموم راه سیلی می خوردم
از سیلی مردم
بیت الاحزانم شده این ویرونه
درد منو فقط مادر میدونه
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#زیارت_اربعین
دستم ز دامن تو نگردد رها حسین
ای دستگیر نوکر بی دست و پا حسین
جز تو کسی به کاسه ی ما اعتنا نکرد...
تنها امید ظرفِ غذای گدا..،حسین
حُبِّ تو ترس معصیتم را زیاد کرد
ای مظهر تجلّیِ خوف و رجا حسین
@hosenih
هرکس مسیر عاشقیاش را سوا نکرد
فردای حشر می کند او را سوا حسین
حُکم قبول بندگیِ ماست با خدا
حُکم قبولِ نوکری ماست با حسین
"آدم" برای گریه به تو آفریده شد
بانیِ خلقت همه ی انبیا حسین
دَمنوش روضه ات دمِ عیسی بن مریم است
هر چایخانه ات شده دارُالشَفا حسین
در کشتی نجات..،"رقیّه" است ناخدا
ما را همین سه ساله رسانده است تا حسین
ذکر تو را به روی لبم مادرت گُذاشت
سرمایه ی مُحبَّت زهراست "یا حسین"
هرگاه بی قرار حریم تو می شویم
باید پناه بُرد به صحنِ رضا..،حسین
@hosenih
دلشوره ی زیارت تو می کُشد مرا
این اربعین مرا برسان کربلا حسین
▪️
▪️
مقتل نوشته است نفس می زدی هنوز
وقتی که بست نیزه دهان تو را حسین
جسمت به راحتی نشود جمع و جور..،آه
آخر کشید کار تو بر بوریا حسین
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_رقیه_س_شهادت
شکسته مثل دلم روی نیزه ها سر تو
بریدم از همه دنیاشبیه حنجر تو
@hosenih
هزار مرتبه افتاده ای زمین از عرش
شده شبیه پر و بال دخترت پر تو
چقدر سنگ رسیده برای پابوست
چقدر زخم نشسته پدربه محضر تو
میان جام شراب یزید دیدم که
نبود فاصله ای با سر مطهر تو
من اصلا از تو سراغ عبا نمیگیرم
تو هم نپرس زمن پس کجاست معجر تو
گرسنه بودم و خواب طعام می دیدم
ولی نداد کسی لقمه نان به دختر تو
@hosenih
شبیه مادر پهلو شکسته شد حالم
گرفت دست مرا دستهای خواهر تو
شاعر: #ابراهیم_میرزائی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مداحی زمینه سید محمدرضا نوشه ور شب سوم محرم ۱۴۰۰ شهادت حضرت رقیه با متن نوحه من چقدر با روزای قبلم فاصله دارم قدر تموم قافله بابا آبله دارم هیئت مکتب العباس (ع)
من چقدر با روزای قبلم فاصله دارم
قدر تموم قافله بابا آبله دارم
حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی
حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی
عمو عباس رو نیاوردی چرا تنها اومدی
از وقتی که رفتی من کارم بجز هق هق نیست
دیگه رقیه ات بابا رقیه سابق نیست
من الذی ایتمنی
منی که اصلا یک ماهه از تو خبر نداشتم
طعنه شنیدم برای این که پدر نداشتم
حالا اومدی خوابن حالا که تموم دخترای شام اومدی
حالا که نمیتونم بگم اومد بابام اومدی
حالا که سفید شد از نبودنت موهام اومدی
عقیقتو بخشیدی به ساربان فهمیدم
منم النگو هامو به این و اون بخشیدم
من الذی ایتمنی
تا که سر تو اینجوری دیدم خیلی دلم سوخت
منم شبیه موی سر تو موی سرم سوخت
از غصه پرم خیلی از نبودن داداش علی اکبر دلخورم
معلومه وقتی نباشه من همش سیلی میخورم
افتادم روی زمین ولی نیوفتاده چاردم
دیگه تموم شد حرفام طبق رو بردار عمه
بگو حلالم کردی خدا نگهدار عمه
من الذی ایتمنی
حضرت رقیه سلام الله علیها
بابایی خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی
نمیگی چرا رفتی و ما رو تنها گذاشتی عزیزم
═══════❖═══════
بابایی رقیه بمیره که بالای ابروت کبوده
مگه گریه کردی که اینجور سر و روت کبوده عزیزم
═══════❖═══════
سر جاش دیگه نیست حواسم واویلا
ببین پاره پارست لباسم واویلا
═══════❖═══════
یه چند وقتیه که گرسنه خوابیدم
یه کم نون میاوردی واسم واویلا
مگه گریه کردی که اینجور سر و روت کبوده عزیزم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حضرت_زینب_س_شام
دلی که سوخته جز آه راه چاره ندارد
که داغ سوختگان غمت شماره ندارد
@hosenih
بیا به دیدن ما خستگان کنج خرابه
ببین که شام غریبان ما ستاره ندارد
بگو به مردم این شهر شوم خیره نمانند
بگو که اشک یتیم حرم نظاره ندارد
رقیه آمده و گریه می کند بغل من
گلایه می کند از این که گوشواره ندارد
گلایه می کند از این که چادرش شده غارت
به روی سر به جز این روسری پاره ندارد
رباب را چه کنم زیر آفتاب نشسته
تمام غصه اش این است شیر خواره ندارد
@hosenih
بغل گرفته خیالِ علی اصغر خود را
دلش خوش است ولی حیف گاهواره ندارد
شاعر: #حسن_شیرزاد
© اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_رقیه_س_شهادت
شکسته مثل دلم روی نیزه ها سر تو
بریدم از همه دنیاشبیه حنجر تو
@hosenih
هزار مرتبه افتاده ای زمین از عرش
شده شبیه پر و بال دخترت پر تو
چقدر سنگ رسیده برای پابوست
چقدر زخم نشسته پدربه محضر تو
میان جام شراب یزید دیدم که
نبود فاصله ای با سر مطهر تو
من اصلا از تو سراغ عبا نمیگیرم
تو هم نپرس زمن پس کجاست معجر تو
گرسنه بودم و خواب طعام می دیدم
ولی نداد کسی لقمه نان به دختر تو
@hosenih
شبیه مادر پهلو شکسته شد حالم
گرفت دست مرا دستهای خواهر تو
شاعر: #ابراهیم_میرزائی
© اشعار آیینی حسینیه
حضرت رقیه سلام الله علیها
سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد
حالا تصور کن به دستش هم، سری باشد
حالا تصور کن که آن سر، ماهِ خون رنگی
در هالهای از گیسویی خاکستری باشد
دختر دلش پر میکشد، بابا که میآید،
موهای شانه کردهاش در معجری باشد
ای کاش میشد بر تنش پیراهنی زیبا ...
یا لااقل پیراهن سالمتری باشد
سخت است هم شیرین زبان باشی و هم فکرت
پیش عموی تشنهی آب آوری باشد
با آنهمه چشم انتظاری باورش سخت است
سهمت از آغوش پدر تنها سری باشد
شلاق را گاهی تحمل میکند شانه
اما نه وقتی شانههای لاغری باشد
اما نه وقتی تازیانه دست ده نامرد
دور و برِ گم گشتهی بییاوری باشد
خواهرتر از او کیست؟ او که، هر که آب آورد،
چشمش به دنبال علی اصغری باشد
وای از دل زینب که باید روز و شب انگار
در پیش چشمش روضههای مادری باشد
وای از دل زینب که باید روضهاش امشب
«بابا ! مرا این بار با خود میبری؟» باشد
بابا ! مرا با خود ببر ، میترسم آن بدمست
در فکر مهمانی و تشت دیگری باشد
باید بیایم با تو، در برگشت میترسم
در راه خار و سنگهای بدتری باشد
باید بیایم با تو، آخر خسته شد عمه
شاید برای او شب راحت تری باشد؟
شاعر: قاسم صرافان
حضرت رقیه سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#آرش_براری
▶️
بیمارها دارالشفا را می شناسند
اینجا تمام دردها را می شناسند
اینجا غریب و آشنا فرقی ندارد
اینجا غریب و آشنا را می شناسند
@hosenih
از هر دری در ماند هرکس آمد اینجا
درمانده ها باب الرضا را می شناسند
در این حرم حتی خدا نشناس ها هم ...
گاهی می آیند و خدا را می شناسند
ما چند سالی هست که مشهد می آییم
دیگر تمام شهر ما را می شناسند
بس که همیشه بودم اینجا دست و پاگیر
دیگر من بی دست و پا را می شناسند
ساده بگویم گنبدت را دوست دارم
بی چیزها تنها طلا را می شناسند
@hosenih
چه احتیاج است احتیاجم را بگویم ؟
اهل کرم فقر گدا را می شناسند
هرکس که رفته کربلا از این حرم رفت
با نام مشهد کربلا را می شناسند
⏹
© به نقل از کانال رسمی "حسینیه؛
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#سعید_بیابانکی
▶️
سلام ای غریب غریبان سلام !
سلام ای طبیب طبیبان سلام !
الا ماهتاب شبستان توس
الا حضرت نور ! شمس الشموس
@hosenih
غریبم من از راه دور آمدم
به دنبال یک جرعه نور آمدم
شبم ، آه یک جرعه ماهم بده
پناهی ندارم پناهم بده
ببخشا اگر دور و دیر آمدم
جوان بودم ، امروز پیر آمدم
منم زائری خام و بی ادعا
کبوتر کبوتر کبوتر دعا
اگر مست و مسرور و شاد آمدم
من از سمت باب الجواد آمدم
من از عطر نامت بهاری شدم
تو را دیدم آیینه کاری شدم
تو این خاک را رنگ و بو داده ای
به ایران من آبرو داده ای
@hosenih
ببخشای این عاشق ساده را
ببخشای این روستا زاده را
تو را دیدم و روشنایی شدم
علی ابن موسی الرضایی شدم
⏹
©به نقل از کانال رسمی "حسینیه؛
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#مجتبی_خرسندی
▶️
بس که پر کرده فضای صحن را فرياد ها
نيست پيدا در حريمت های و هوی باد ها
کوربيناشد، فلج پا شد،گداروزی گرفت
پشت هم رخ می دهد اينجا از اين رخداد ها
@hosenih
جمله ای تکرار شد ، هرصحن را پرکرده است:
(کار من با گوشه ی چشم تو راه افتاد) ها
می شود حس کرد از فيروزه کاری های صحن
حسرت ديوار ها را بر دل شمشاد ها
از شفای درد پشت پنجره فهميده أم
نرم شد از اشک زائرها دل فولاد ها
دختری آمدبه گوهرشاد ، گوهرشاد شد
ياعلی موسی الرضا گفتند گوهرشاد ها
ضامن آهوشدی ، صياد آهو را رهاند
شک نمی کردند در خوش قولی أت صيّاد ها
شاعری پرسيد:من هم سهم دارم در حرم؟
پاسخش را داد آقا با حسن خوشزاد ها
@hosenih
هرکسی دعبل نخواهد شد ولی اين شعر هم
می تواند حک کند نام مرا در ياد ها
پايتخت کشور دلهاست شهر مشهد و
مانده حسرت در دل تهران و عشق آباد ها
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih