eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
2هزار دنبال‌کننده
9 عکس
9 ویدیو
1 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•این قبلۀ اربـاب مـراد اسـت... ویژۀ ولادت حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفس حاج سعيد حداديان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يا رَحْمانُ يا رَحيمُ ، يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ ،یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّة   از خِلقت «ما خَلَق» که امری ازلی‌ست مقصود خدا چهارده نور جلی‌ست آن چار محمد دو حسن یک موسی زهرا و حسین و جعفر و چار علی‌ست هنگام سُرور کائنات است امشب          اوقات گرفتن برات است امشب بفرست مُدام بر محمد صلوات زیرا که بهار صلوات است امشب امشب بـه جهان آمـده پیغمبر دیگر؟  یا کعبه گرفته است به بر حیدر دیگر؟  یا از حَسنین است عیـان منظر دیگر؟  دارد به سَـرِ دست، رضـا کوثـر دیگر؟ بُشری که دلِ آل محمّد همه شاد است  این مژده بگوییـد کـه میلاد جواد است تبریک رضا جان... ای بحـر تجلـی گهـرت باد مبارک  ای شاخۀ طوبـا ثمـرت بـاد مبارک  ای شمس ولایت قمرت باد مبارک  میـلاد گرامـی پسـرت بـاد مبارک این قبلۀ اربـاب مـراد اسـت، مـراد است  الحق که جواد است، جواد است، جواد است تبریک رضا جان ... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net
در آسمانها محفل شادی به پا شد/که جشن میلاد جواد بن الرضا شد آمد به دنیا/محبوب دلها جان و جهان و/هستی بابا این گل گل زیبای فردوس برین است/عیدی ما دست امام هشتمین است بادا مبارک مقدم فرزند زهرا... باشد قسم بر شادی دلهای عاشق/او واسطه بر رحمت حق بر خلایق خیر العباد است/باب المراد است ما سائلیم و/او هم جواد است ما ذرّه ای در آسمان کاظمینیم/ما سائلان آستان کاظمینیم بادا مبارک مقدم فرزند زهرا... باید گرفتاران این عالم بیاییند/بر درگه این خانواده رو نمایند در عرش لطف و/رحمت مقیمند اینان جوادند/اینان کریمند خلق دو عالم رعیت و اینان امیرند/دستان ِ هر افتاده از پا را بگیرند بادا مبارک مقدم فرزند زهرا... این غنچه ای که روی دست باغبان است/سوّم علی از نسل ثاراللهیان است دل محو رویش/روی نکویش گلبوسه های/بابا به رویش خورشید و مهتابم علی اصغر خوش آمد/دلبند اربابم علی اصغر خوش آمد بادا مبارک مقدم فرزند زهرا... یا رب به حقّ این دو مولود خدایی/این دو گل زیبای باغ هل اتایی روزی ما کن/عرش خدا را هم کاظمین و/هم کربلا را ما جان نثار و جانفدای اهل بیتیم/ما خاکیان،خاک سرای اهل بیتیم بادا مبارک مقدم فرزند زهرا...
علیه‌السلام 🔹باب مراد🔹 سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی کارش ز همه خلق جهان عقده‌گشایی جان همگان در قدمش باد فدایی جود آمده بر درگه او بهر گدایی در وسعت ملک ازلی نور ببینید ای چشم بد از ماه رخش دور! ببینید! ای ماه رجب بوسه بزن بر سر و رویش ای مهر ببر سجده به خاک سر کویش ای لیلۀ قدر این تو و این طرۀ مویش ای خلق خدا روی بیارید به سویش این باب کرم، باب دعا، باب مراد است والله جواد است جواد است جواد است ای چشم رضا محو تماشای جمالت جبریل، پرش سوخته در سیر کمالت خورشید بَرَد سجده به ایوان جلالت میراث محمّد شرف و خُلق و خصالت بالیده رضا لحظه‌به‌لحظه به وجودت مشهورتر از کل امامان شده جودت داده‌ست خداوند به فضل تو گواهی در کودکی‌ات سینه پر از علم الهی دادی خبر از ابر و هوا و یم و ماهی مأمون که نبودش به درون غیر سیاهی گویی که شراری شد و یکباره برافروخت در آتش بغض و حسد و کینۀ خود سوخت در سن طفولیتت ای عالِم عالَم علم ازل و علم ابد بود مجسم زانو زده در محضر تو زادۀ اکثم نه زادۀ اکثم که تمام علما هم تا زنگ ز آینۀ دل‌ها همه شوید قرآن به زبان تو سخن گفته و گوید... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2143@ShereHeyat
|⇦•خوشحال از این غلامی... ویژۀ ولادت حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ خوشحال از این غلامی و عرض ارادتم همراه با ملائکه مشغول خدمتم این لطف فاطمه است که داده لیاقتم عبد علی و آل علی تا قیامتم من نوکر و محب و فدائی اهل بیت بیچاره ام بدون گدایی اهل بیت دارم به سر هوای جگر گوشۀ رضا افتاده ام به پای جگر گوشۀ رضا ممنونم از عطای جگر گوشۀ رضا این جان من فدای جگر گوشۀ رضا عمریست زیر دین جواد الائمه ام محتاج کاظمین جواد الائمه ام ای نایب امام رضا، حضرت جواد یابن الرئوف! شاه وفا! حضرت جواد پروردگار جود و عطا، حضرت جواد دریاب روزگار مرا، حضرت جواد آقا به مهربانی تو دارم اعتقاد هستی جواد و ابن جواد و ابالجواد ای سومین محمد این خانه، السلام ای سائل تو عاقل و دیوانه السلام ای صاحب کرامت جانانه السلام عیسی مسیحِ حضرت ریحانه السلام تو آمدی و دشمن دین نا امید شد بار دگر امام رضا رو سفید شد با بودنِ تو عهد وفا سر نیامده چیزی به جز کَرَم که به این در نیامده وصفت به جز رضا ز کسی بر نیامده مولود از تو با برکت تر نیامده تنها امامِ لایقِ فرزندیِ رضا وصفت کجا و ذهن گنهکار من کجا در کودکیت پیرِ زمین و زمان شدی آقا نهم ستاره این آسمان شدی امّید آخر همه بیچارگان شدی بالاتر از توقع ما مهربان شدی آنانکه خاک بوسی ابن الرضا کنند باید که خاک را به نظر کیمیا کنند ای عادت همیشه ی تو ذره پروری خوب و بدند بر سر کوی تو مشتری دادی به یاد سائل خود کیمیاگری حقا که یادگاری موسی بن جعفری محمد حسین رحیمیان 『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net اشعار روضه های مکتوب @rozehayemaktoub3
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دل مبتلای حضرت موسی بن جعفر است درد آشنای حضرت موسی بن جعفر است بر اهل آسمان و زمین سروری کند هر کسی گدای حضرت موسی بن جعفر است @hosenih باب الحوائج است و دو چشمم همیشه بر دست عطای حضرت موسی بن جعفر است شد بی نیاز از همه کس ، هر که روزی اش با بچه های حضرت موسی بن جعفر است اصلا برات کرببلا ، کاظمین ، نجف دست رضای حضرت موسی بن جعفر است آن جنتی که حضرت حق وعده داده است بزم عزای حضرت موسی بن جعفر است زهرا نظر نموده بر آنکس که سینه اش ماتمسرای حضرت موسی بن جعفر است من آرزوی روضه ی رضوان نمی کنم تا روضه های حضرت موسی بن جعفر است روزه گرفته بود ولی فحش و ناسزا قوُت و غذای حضرت موسی بن جعفر است حال زن یهودی بدکاره را ببین محو دعای حضرت موسی بن جعفر است @hosenih روی فلک سیاه که زنجیر و غل هنوز بر دست و پای حضرت موسی بن جعفر است ⏹ © به نقل از کانال اشعار آیینی حسینیه اشعار روضه های مکتوب @rozehayemaktoub3
در دل حبسم و حبس است به دل فریادم فرصتی نیست که از سینه برآید دادم سال‌ها می‌گذرد رفته‌ام از یاد همه کاش می‌کرد اجل گوشۀ زندان، یادم طایر عرش کجا، قعر سیه‌چال کجا؟ من کجا بودم و یا رب به کجا افتادم همه شب خُرم از آنم که در این گوشۀ حبس «هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم» زهر یکبار مرا کشت، خدا می‌داند بارها سوختم و ساختم و جان دادم به امیدی که رضا لحظه‌ای آید به برم سال‌ها حلقه‌صفت چشم به در بنْهادم بال پرواز، شکسته است و پرم ریخته است چه نیاز است که صیاد کند آزادم دل صیاد بوَد سنگ و ندارد اثری گیرم از سینه برآید به فلک فریادم منم آن لالۀ پرپر شدۀ دور از باغ که چو گلبرگ خزان داد فلک بر بادم مرهم زخم تن خستۀ من گریه بوَد چشم «میثم» مگر از اشک کند دلشادم
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای جلوه ی نور خدا موسی بن جعفر هم‌ مصطفا هم مرتضا موسی بن جعفر کعبه همیشه گرد او گرم طواف است مروه ، منا ، سعی و صفا موسی بن جعفر @hosenih هفتم‌ امام آفرینش تا قیامت ای قبله ی اهل ولا موسی بن جعفر هم باب حاجات است و هم باب المراد است هم درد عالم را دوا موسی بن جعفر گر چه غریب افتاد بین آشنایان شد با غریبان آشنا موسی بن جعفر با یاد معصومه دلش غرق شراره دلتنگ لبخند رضا موسی بن جعفر زندان به زندان ذکر لبهایش دعا بود مرد خدا مرد دعا موسی بن جعفر عمری شبش در کنج زندان بی سحر بود افتاده در دام بلا موسی بن جعفر بین غل و زنجیر ساق او شکسته از ظلم آن بیگانه ها موسی بن جعفر @hosenih در کنج زندان ذکر لبهایش حسین است ای روضه خوان کربلا موسی بن جعفر .... شد عاقبت جسمش کفن در شهر بغداد آه از حسین بی کفن ای داد بیداد ⏹ © به نقل از کانال اشعار آیینی حسینیه
چه تک و تنها چه غریبونه یه نفر کنج، این زندونه اسیر این شبای تاره روی خاک تیره سر میذاره کسی بجز خدا از حالش، خبر نداره ای صید بی بال و پر شفیع روز محشر دخیلک آقا یا، موسی بن جعفر توی این زندون، دیگه آزاده بدنش روی، خاک افتاده هنوز توی غل و زنجیره رضا براش عزا می گیره محاله دخترش معصومه، آروم بگیره درای زندون، وا شد تو آسمون غوغا شد شفیع این عالم ها حاجتش روا شد ای صید بی بال و پر شفیع روز محشر دخیلک آقا یا، موسی بن جعفر با عزای این غم شیدایی دل عالم شد عاشورایی شهیدی که لبش خشکیده با نیزه ها کفن پوشیده یه روز میاد تو ی محشر با، سر بریده جان اباعبدالله منتقم آل الله ادرکنی یا مولا بقیة الله حسین اباعبدالله
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یارب به حق مادرم خَلِّصنی یارَب یارب به جدّ اطهرم خَلِّصنی یارَب او هم نوا با چاه شد من با سیه چال من از علی تنهاترم خَلِّصنی یارَب @hosenih یارب به آن زندانیِ زندان کوفه به عمه جانِ مضطرم خَلِّصنی یارَب تا کی از این زندان به آن زندان خدایا ذکر و دعای آخرم خَلِّصنی یارَب تا کی نبینم ای خدا معصومه‌ ام را دل تنگِ روی دخترم خَلِّصنی یارَب زندان تاریک و نمورم مثل قبر است خاک سیه شد بسترم خَلِّصنی یارَب بین قفس بسته چرا صیاد بی رحم زنجیر بر بال و پرم خَلِّصنی یارَب زیر غل و زنجیر و ضرب تازیانه چیزی نماند از پیکرم خَلِّصنی یارَب شلاق خون گرید به حال غربت من زخمی شده پا تا سرم خَلِّصنی یارَب تا کی زند سیلی به رویم این یهودی شد تار چشمان ترم خَلِّصنی یارَب @hosenih ** هر لحظه خون می ریزد از زخم گلویم یاد گلوی اصغرم خَلِّصنی یارَب ⏹ ©به نقل از کانال اشعار آیینی حسینیه
من کیستـم؟ فـرشتۀ عرش‌آشیانه‌ام  دردا که گشتـه قعر سیـه‌چال، لانه‌ام  از حلقـه‌های سلسلـه بـاشد نشانه‌ها  بر دست و پا و گردن و بر پشت و شانه‌ام  مخفی است زخم‌ها به درون دلم، ولی  پیــداست بــر بــدن، اثــرِ تازیانه‌ام  مـن در کنـار قبـر نبـی خانه داشتم  کردنـد بی‌گنــاه بــه زنـدان روانه‌ام  گر شیعه‌ای به شهر مدینه کند عبور  جرأت نمی‌کند که زند سـر به خانه‌ام  هر شب بوَد چهار ملاقاتی‌ام به حبس  زنجیر و کند و قاتـل و اشک شبانه‌ام  از بس که تیرگی نگهم را گرفته است  روز و شبـم یکـی شـده در آشیانه‌ام  دیدم بسی شکنجه و خواهند اگر شهود  این زخـم‌های سلسلـه باشـد نشانه‌ام  نشنیده مانـد نالـۀ شب‌هـای تـار من  خامـوش در میـان قفس شـد ترانه‌ام  «میثم» ز سوز سینه سرودی برای ما  سـوز دلــت قبـولِ خــدای یگانه‌ام حاج غلامرضا سازگار سایت نخل میثم
بریدم از همه تا خلوت وصال گرفتم که با تو در دل زندان بسته، حال گرفتم خمید سرو قدم، آب گشت شمع وجودم مه تمام بُدم، صورت هلال گرفتم به جای آن که بخوانم زکس برات رهائی سراغ روی تو در روز و ماه و سال گرفتم به دست و پا و بدن حلقه های سلسله ام بین تو لطف کردی و من این همه مدال گرفتم اگر چه رفته ام از یاد خلق، خرّم از آنم که جا به یاد تو در این سیاه چال گرفتم چنان به یاد عزیزان، دلم گرفته در امشب که از جمال رضا بوسه با خیال گرفتم به افتخار بگو (میثم) این سخن به دو عالم که خط سرخ ولای علی و آل گرفتم حاج غلامرضا سازگار سایت نخل میثم
اگر برآید چو مرغی زپیکر خسته ام پر پرم سوی بارگاهی که باشد از عرش برتر به بارگاهی که در آن، هزار موسی ابن عمران برای خدمت کند رو، به عرض حاجت زند در ببار گاهی که یوسف گرفته دست توسل بر آستانی که آن را گرفته یعقوب در بر خلیل را کعبۀ جان، ذبیح را قبلۀ دل مسیح را بیت اقصی، کلیم را طور دیگر هزار داود آنجا زبور بگرفته بر کف هزار عیسی بن مریم نهاده انجیل بر سر بریز هست خود از کف برآر نعلین از پا بیا چو موسی بن عمران به طور موسی بن جعفر امام ملک ولایت، چراغ راه هدایت محیط جود و عنایت، چراغ و چشم پیمبر امام کل اعاظم که کنیه اوست کاظم نظام را گشته ناظم، سپهر را بوده محور حدیث خلق و خصالش، حکایت خلق احمد کلامی از کظم غیظش، روایت عفوِ داور مقام والای او بین، نیاو ابنای او بین هم اوست شش بحر را دُر، هم اویم هفت گوهر ثنای او روح قرآن، ولای اوکّل ایمان ندای او حکم احمد، عطای او جود حیدر عجب نه گرابن یقطین، به پای جمّالش افتد جمال، جمّال او را زجان ببوسد مکرّر پیامی از اوست کافی که روح صد بُشر حافی زچنگ دیو هوس ها زند به سوی خدا پر درود بر خاندانش، سلام بر دودمانش تمامی دوستانش هماره تا صبح محشر به حبس در بسته طورش، به اوج افلاک نورش چه غم اگر خصم کورش، ندارد این نور باور نیاز آرد نیازش، نماز آرد نمازش شرار سوز و گدازش، گذشته از چرخ اخضر صبا بیاور غباری زدامن کاظمینش مگو کنم از شمیمش مشام جان را معطر دلم بود زائر و، نشسته بر حائر او مزار او را گرفته، چون جان پاکیزه در بر رحبس در بسته بخشد به خلق عالم رهایی به قعر زندان نهد پا زاوج گردون فراتر تمام خلقت همیشه کنار خوان عطایش وجود هستی هماره به بحر وجودش شناور چگونه گردون رضا شد که او جدا از رضایش گل وجودش به زندان، شود به یکباره پرپر به زهر کین کُشت هارون امام معصوم ما را نکرد شرم و حیا از رضا و معصومه آخر دلا به زندان گذر کن، به ساق پایش نظر کن که زخم زنجیر باشد ززخم شمشیر بدتر به جز سیاهی زندان نداشت شمع و چراغی به غیر زنجیر قاتل نه یار بودش نه یاور که دیده پای عزیزی اسیر زنجیر دشمن؟ که دیده جسم امامی برند با تخته در؟ لب از مناجات خاموش، بدن غریبانه بر دوش کنار جسمش سیه پوش، ستاده زهرای اطهر هنوز از صدمۀ غُل، جراحتش مانده بر پا هنوز از تازیانه نشانه دارد به پیکر چو دید آن جسم رنجور، رود به غربت سوی گور به حیرت آمد سلیمان، زجور خصم ستمگر کفن بپوشانید بر وی، نوا برآورد چون نی که هان بیائید از پی، زنید بر سینه و سر که می کند آه و زاری، که می کند اشک، جاری؟ که می کند سوگواری، برای موسی بن جعفر؟ بر آن تن خسته از غل، نثار شد آن قدر گل که خاک سوق الریا حین، بهشت گل شد سراسر سزد که جان ها بسوزد به جسم جدّ غریبش که جای گل ریخت بر آن زچار سو تیر و خنجر شهید را کس شنیده که از گلوی بریده سلام آرد به مادر درود گوید به خواهر که می زند تازیانه به خواهر داغدیده کجا سر نعش بابا زنند سیلی به دختر بسوز (میثم) هماره که از دل سنگ خاره مدام خیزد شراره به یاد آل پیمبر حاج غلامرضا سازگار سایت نخل میثم