eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
2هزار دنبال‌کننده
9 عکس
9 ویدیو
1 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
ای چشم! از آن دیدۀ بیدار بخوان ای اشک! از آن چشمِ گهربار بخوان یک سالِ تمام، اَینَ مالک خواندی! آرام مگیر! اَینَ عمّار بخوان 📝 @ShereHeyat
گفتی شب تیره ماه را گم نکنیم در ظلمت، خیمه گاه را گم نکنیم هرگاه که راه و چاه ناپیدا شد مصباح شدی که راه را گم نکنیم سیدمحمدمهدی شفیعی
این خبر سخت بود، سنگین بود تا شنیدیم، بی قرار شدیم روح علامه تا خدا پر زد داغ دیدیم، داغدار شدیم نفسش گرمی دل یاران خطبه اش راز خشم دشمن بود سال ها نور چشم حزب الله سال ها خار چشم دشمن بود استوار و شکوهمند و صبور مهربان و صمیمی و ساده مثل یک کوه، سربلند و رشید مثل یک آبشار افتاده نه در این راه عافیت طلب و نه در این راه منفعت بین بود گفت "جان ها فدای دین" آری همه ی عمر خادم دین بود در دل فتنه ها به ساغر ما جامی از کوثر ولا می ریخت بعد هر زخم در پیاله ی ما جرعه ای از خم "شفا" می ریخت روح او در بدن نمی گنجید عاقبت سوی دوست عازم شد شب جمعه "به سوی او" پر زد رفت و همراه حاج قاسم شد قلمش، خطبه های مستندش بود عمری سلاح علامه بی شک از کربلا شروع شده راه سردار، راه علامه آن یکی هم مسیر با عباس این یکی هم مسیر با زینب السلام علیک یا عباس السلام علیک یا زینب سیدمحمدمهدی شفیعی
🏴 تقدیم به عالِم مجاهد 🔹عزیزِ سفرکرده🔹 کجاست آن که دلش چشمه‌سار حکمت بود کجاست آن که رخش آبشار رحمت بود کجاست آن که وجودش نثار قرآن شد کجاست آن که دلش آشنای عترت بود کجاست آن که به یک عمر چون طلیعۀ صبح صبور و صالح و صدیق و با صلابت بود قسم به آیه «اللهُ نور» مثل صباح چراغ باور و مصباح هر هدایت بود شب از طهارت روحش هزار خاطره داشت مگر که نافلۀ او هزار رکعت بود؟ چه عاشقانه گره خورد کربلا و نماز به سجده‌هاش که با عطر مهر تربت بود شب از ستارۀ اشکش فروغ کثرت داشت اگرچه پرتویی از آفتاب وحدت بود «وَ مَن یُهاجِر» قرآن در او تجلی کرد مجاهدانه همه عمر گرم هجرت بود همیشه در سر او شوق کار خالص بود همیشه در دل او آرزوی خدمت بود جهان دین و سیاست همیشه اذعان داشت سیاستش همه آیینۀ دیانت بود غبار فتنه چو برخاست او چنان عمار بصیر و صاحب فکر و بلندهمت بود شکست هیمنۀ فتنه‌های دوران را به آن کلام که لبریز از صراحت بود نشان اهل جهان داد پایداری را همان که اسوۀ ایثار و استقامت بود چه عاشقانه در این فاطمیه رحلت کرد کسی که در دلش از فاطمه محبت بود مگر قرار نهاده‌ست با سلیمانی برای سیزده دی که روز رحلت بود اگرچه ماتم او موجب تأثر شد، اگرچه ضایعۀ رحلتش خسارت بود، همیشه در دل تاریخ نام او باقی‌ست که آن عزیزِ سفرکرده بی‌نهایت بود 📝 به نقل از کانال شعر هیات ✅ @ShereHeyat
خادم اهل بیت در عمرش فخر باید به خدمتش بکند مثل مادربزرگ خانه ی ما که خداوند رحمتش بکند . پیرزن سال‌ های آخر عمر سخت دلبسته شد به خاموشی چیزهای کمی به خاطر داشت مبتلا بود به فراموشی . روزی از روزها به او گفتم گرچه خو کرده‌ای به بیماری نام‌ های ائمه را مادر ! این اواخر به خاطرت داری ؟ . گفتم اول ؟ درست گفت ! ” علی “ پاسخ دومین سوال : حسن سومی را نگفته گفت : حسین ؛ آن که در کربلا نداشت کفن . گفتمش چارمین ؟ و ساکت شد گفت : مادر ! ببخش یادم نیست تا همین ‌جاش یاد من مانده ست مشکل از دین و اعتقادم نیست . گفتمش آمدیم و از تو کسی این سوالات را شفاهی کرد دور از جان تو ، ملک در قبر گر بپرسد چه کار خواهی کرد ؟ . گر چه حرفم مزاح بود اما اشک او روی گونه ‌اش افتاد گفت من رفته است از یادم او مرا که نمی‌ برد از یاد . من فقط تا حسین یادم هست دادم از کف توان و نیرو را شسته‌ ام سال‌های سال اما استکان ‌های مجلس او را . من که اولاد سیدالشهدا اسم‌ شان رفته ‌است از یادم زیر دیگ عزاش را یک‌ عمر فوت کردم به گریه افتادم . همه سال منتظر بودم تا دوباره محرمش بشود چادرم را به تکیه می‌ دادم تا سیاهی ماتمش بشود . اشک مادربزرگ در روضه ماند از او به ‌جا و ارثیه شد رفت مادربزرگ از این دنیا خانه ی کوچکش حسینیه شد ! . . . پیمان طالبی
༻↷↭↶༺┄═∞ سلام مادر مهر و سلام مادر ماه سلام مادرِ صبر و سلام مادر آه سلام مادر دلهایِ خسته یازهرا سلام بانوی پهلو شکسته یازهرا سلام بر تو و بر مادرانِ زهرایی به آیه های وفاداری و شکیبایی به آیه هایِ عفاف و شکوه و صبر و ثبات به مادرانِ شهیدان راه حق صلوات سلام بر دَم غیرت ، سلام بر فریاد به شاهدانِ شهید قیام گوهرشاد که پاسدار حریم حیایِ خود بودند به جلوه آینۀ جانِ خود نیالودند به مادران شهیدانِ انقلاب و قیام به همسران شهیدان این جهاد سلام سلام های خدا بر دلِ صبور شما در این فراق که سخت است گفتنش حتی که استخوان و پلاکی به پیش چشم ترت بیاورند و بگویند : این هم از پسرت سلام بر زهرا .. سلام بر زهرا .. قیامت است که بعد از سکوت و بعد از آه تو اشکِ خویش به چادر نهان کنی آن گاه بایستی و بگویی فدایِ راه حسین تمامیِ پسرانم فدایِ پیرِ خمین .. خوشا زنی که چنان همسرِ زهیر شود که مرد از نفَسش عاقبت به خیر شود به روزِ واقعه مرد آفرین چو اُمّ وهب که مانده است از او دهر آفرین بر لب که شیر شرزه مهیای کارزار کند سر پسر ز کرامت فدای یار کند میان آتش و خون در غروبِ عاشورا طلوع سوره ی صبر است زینب کبری به خطبه های علی وار خویش کوی به کوی رسانده است پیام قیام را هر سوی شده ست کرب و بلا را پیامبر زینب به صبر و عزم عظیمش سلام بر زینب شاعر: محمد مهدی سیار
بسم‌ الله الرحمن الرحیم شاعران: و ▶️ میزبان تو می‌شود ملکوت؟ یا ملائک درآستان تواند؟ لحظه ای که قنوت می‌گیری همه ی شهر میهمان تواند چتر این‌ رحمت الهی را بر سر اهل شهر گستردی با تو همسایه ها چه خوش‌بختند همه را یک به یک دعا کردی @hosenih ماکه همسایه ی تو نه.. اما از ازل زیر سایه ات هستیم در هیاهوی روز محشر هم به نخ چادرتو دل بستیم درس عشق است درس زندگی است بین خانه صفا و سادگی ات چه دفاع مقدسی شده است در دل جبهه ایستادگی ات بهتر از این کدام تقدیر است؟ در دفاع از علی شهید شدن باب شد بعد از آن حماسه ی تو در رکاب ولی شهید شدن نام زهرا میان معرکه ها نقش سربند حاج قاسم هاست دل سردار ما سرای علی، خانه اش وقف روضه ی زهراست سالها بود بانی روضه حال بر سفره ی تو مهمان است حاج قاسم که مرد میدان بود حاج قاسم که مرد میدان است تو علمدار عزت و غیرت کوثری.. کوثری و بی مانند تو شب قدر عالمی زهرا حیف قدر تو را ندانستند ما از آن قدر ناشناسی ها ما از این زخم ها عزاداریم با در خانه ی تو می‌سوزیم با در خانه ی تو می‌باریم آه! بر غربتت شهادت داد ریسمان..شعله...میخ..در...دیوار سر به دیوار غم گذاشت علی تکیه داده ست کوه بر دیوار @hosenih گوشه ای بچه های تو گریان روضه برپاست کنج خانه ی تو در دل آسمان چه غوغایی است وقت تشییع مخفیانه ی تو آه.. همراه یاس پرپر خود، باغبان را علی به خاک سپرد مثل گنجی که می‌شود پنهان آسمان را علی به خاک سپرد ⏹ © به نقل از اشعار آیینی حسینیه
کی صبر چشمان صبورت سر می‌آید؟ کی از پس لبخندت این غم برمی‌آید؟ با هر صدای کوبۀ در بعد سی‌ سال جان و دلت با شوق،‌ پشت در می‌آید گفتی پس از صد سال هم من مطمئنم تنها چراغ خانه‌ام آخر می‌آید! گفتی خودش دیشب به خوابم آمد و گفت «دارد زمان انتظارت سر می‌آید...» سی سال پای قاب عکسی صبر کردن این عشق‌ها تنها به یک مادر می‌آید صبح است؛ پشت گوشی از بخش تفحص گفتند دارد باز هم پیکر می‌آید عصر است؛‌ در بخش شناسایی جوانی با برگه‌ای و چشم‌هایی تر می‌آید از سرو رعنای تو حالا بعد سی سال یک پیکر از قنداقه کوچک‌تر می‌آید آه از صدای روضه‌خوان ظهر تشییع: «اکبر به میدان می‌رود اصغر می‌آید...» بخش شهیدان حرم؛ فردای آن روز با چشم‌ تر دارد زنی دیگر می‌آید... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2040@ShereHeyat
بایست آنچنان که تا به حال ایستاده‌ای که در کمال شوکت و جلال ایستاده‌ای به استعاره تن نمی‌دهد صلابتت که تو فقط شبیه خویش، بی‌مثال ایستاده‌ای چه با شکوه ایستادنی‌ست ایستادنت! که در هجوم زخم، بی‌ملال ایستاده‌ای! ذلیل مردگان چه خواب‌های نحس و شوم که... برای تو... ولی تو لا یزال ایستاده‌ای! ز پا نشستنت خیال خام هر مُعَبّری‌ست چرا که تو فراتر از خیال ایستاده‌ای همیشه تکیه کرده‌ای به تیغ غیرتت وطن! که سال‌های سال در جدال ایستاده‌ای و ایستاده‌ای و استوار ایستاده‌ایم میان صحنه‌ایم و پای کار ایستاده‌ایم وطن! اگر مقابلت جهان بایستد چه باک! به خون خود قسم که جان‌نثار ایستاده‌ایم که هر چه می‌کشیم از کنار ایستاده‌هاست و گرنه ما که بر سر قرار ایستاده‌ایم گذاشتیم زیر پا غرور غرب و شرق را که روی قله‌های اقتدار ایستاده‌ایم شکوفه باری‌ات دوانده ریشه در رگان ما به کوری خزان، چهل بهار ایستاده‌ایم که صبح دولتت هنوز مانده جلوه کردنش به شوق دیدنش به انتظار ایستاده‌ایم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3547@ShereHeyat
🔹تا صبح ظهور🔹 این صبر و صلابت و صفا، زهرایی‌ست دل‌های تمام شهدا زهرایی ست یا فاطمه گفتیم و به میدان رفتیم جمهوری اسلامی ما زهرایی‌ست با روبهکان ز صولت شیر بگو با دشمن اهل شر ز شمشیر بگو تا لرزه بیفتد به تن کاخ سفید کوبنده‌تر از همیشه تکبیر بگو تا نام حسین بر لب مردم ماست در معرکه‌ها شکست دشمن پیداست معنای بلند لعن بر شمر و یزید «امروز شعار مرگ بر آمریکاست» در اوج صلابت است این پرچم پاک دور است نگاه اجنبی از این خاک هیهات که تن به ترس و ذلت بدهیم یاران حسین را ز تحریم چه باک؟ در لشکر نور، انقلابی هستیم پر شور و شعور، انقلابی هستیم ثابت قدم و غیور، ان‌شاءالله تا صبح ظهور انقلابی هستیم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3548@ShereHeyat
مدافعان_حرم   خوشا سری كه سرِ دار آبرومند است به پای مرگ چنین سجده ای خوشایند است   چه دیده است در آن سوی پرده ی هستی كسی كه روی لبش وقت مرگ لبخند است   به سن و سال ، به نام و نشان نگاه مكن شناسنامه ی سرباز نقش سربند است   زبان مشترك نسل های ما عشق است ببین سلاح پدر روی دوش فرزند است   ز جاهلان سخن ناشناس بی مقدار بپرس قیمت خون عزیزشان چند است ؟!   مدافعان حرم پای جانفشانی شان بدان كه چیزی اگر خورده اند ، سوگند است   خوشا به حال شهیدان كه سربلند شدند كه مرگِ غیر شهادت ز خویش شرمنده است
بند پنجم رسید نوبت دردانه‌ی دلش، پسرش گل محمدی اش، شاخسار پر ثمرش نگاه کرد به مادر: "اجازه می خواهم" کشید دست نوازش به گوشه‌ی جگرش بلند گفت: "که من راضیم برو پسرم" گرفت مصحف و پاشید آب پشت سرش "خوشا به حال شماها که مرد میدانید" به‌یاد خونِ خدا خون فشاند چشم ترش خدا قبول کند از من این امانت را فدای اصغر و اکبر، فدایی قمرش فدای شاه شهیدان، برو برو پسرم مباد باز بمانی ز یاری پسرش به راه لشکر اسلام جان و دل دادم چه غم اگر که نماند ز خادمی اثرش شکوه مادری و ذکر یا رب و یارب به جان و دل همه در راه حضرت زینب (س)