حضرت علی اصغر (علیه السلام)
ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد
خواهد که آب گوید امّا زبان ندارد
دیشب به گاهواره تا صبح ناله می زد
امروز روی دستم دیگر توان ندارد
هنگام گریه کوشد تا اشک خود بنوشد
اشگی که تر کند لب دور دهان ندارد
رخ مثل برگ پاییز لب چون دو چوبۀ خشک
این غنچۀ بهاری غیر از خزان ندارد
ای حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را
یک برگ گل که تاب تیر و کمان ندارد
شمشیر اوست آهش فریاد او تلظّی
جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد
منّت به من گذارید یک قطره آب آرید
بر کودکی که در تن جز نیمه جان ندارد
با من اگر به جنگید تا کشتنم بجنگید
این شیرخواره بر کف تیغ و سنان ندارد
مادر نشسته تنها در خیمه بین زنها
جز اشک خجلت خود آب روان ندارد
تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن
جز شانۀ امامش دیگر مکان ندارد
«میثم»، به حشر نبود غیر از فغان و آهش
آنکو از این مصیبت آه و فغان ندارد
استاد سازگار
#شعر_عاشورایی
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#شهیدان_کربلا
#غزل
🔹آیهٔ تطهیر🔹
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
به روی دست بابا آسمانها را نشان كرده
چقدر آبی به این چشمان بیتقصیر میآید!
زبانش كودكانهست و نمیفهمم چه میگوید
ولی میخوانم از چشمش كه با تكبیر میآید
به چیزی لب نزد جز آه، از لطف ستم اما
نمیدانم چرا از دست دنیا سیر میآید!
جهانی را شفاعت میكند با قطرهٔ اشكی
كه از چشمش تو گویی آیهٔ تطهیر میآید
بگو ای آخرین سرباز میدان، چند سالت بود؟
که با خون دارد از زخم تو بوی شیر میآید
بخواب ای كودكم، لالا... كه سیرابت كند دشمن
بخواب ای كودكم، لالا... كه دارد تیر میآید
📝 #علی_فردوسی
🌐 shereheyat.ir/node/800
✅ @ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ شراره بی آبی حاج محمود کریمی
شراره بی آبی سوزونده لباتو
کویر تشنه کرده دریای نگاتو
رو دست بابا از دور میبینی فراتو
میبینی از دور تو نخلا عموت و یا نه
ببینم عمه پوشونده گلوت و یا نه
بریم شاید بگیریم جواب شاید
بریم شاید برسیم به آب شاید
سیراب بشی و بری به خواب شاید
تو مردی و دردت رو میدونم
میخوای با بابا باشی ای دردت به جونم
واست تو راه میدون لالایی میخونم
میدونی کار و به آخر رسوندی یا نه
میدونی تنها برا من تو موندی یا نه
بریم به خاطر هر دومون شاید
به رحم بیاد دل سنگشون شاید
یا ابری شه دل آسمون شاید
نخواستی جنگ و از تو گهواره ببینی
دلت نیومد من رو بیچاره ببینی
رباب و سرگردون و آواره ببینی
شنیدی آه دل آسمون و یا نه
میبینی سمتت گرفتن کمون و یا نه
حالا که میزنی دست و پا شاید
میخوای بمونی پیش بابا شاید
پیشم باشی روی نیزه ها شاید
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
شراره بی آبی سوزونده لباتو
کویر تشنه کرده دریای نگاتو
رو دست بابا از دور میبینی فراتو
میبینی از دور تو نخلا عموت و یا نه
ببینم عمه پوشونده گلوت و یا نه
بریم شاید بگیریم جواب شاید
بریم شاید برسیم به آب شاید
سیراب بشی و بری به خواب شاید
تو مردی و دردت رو میدونم
میخوای با بابا باشی ای دردت به جونم
واست تو راه میدون لالایی میخونم
میدونی کار و به آخر رسوندی یا نه
میدونی تنها برا من تو موندی یا نه
بریم به خاطر هر دومون شاید
به رحم بیاد دل سنگشون شاید
یا ابری شه دل آسمون شاید
نخواستی جنگ و از تو گهواره ببینی
دلت نیومد من رو بیچاره ببینی
رباب و سرگردون و آواره ببینی
شنیدی آه دل آسمون و یا نه
میبینی سمتت گرفتن کمون و یا نه
حالا که میزنی دست و پا شاید
میخوای بمونی پیش بابا شاید
پیشم باشی روی نیزه ها شاید
لالا لالا یکم دیگه دووم بیار
یه کم دیگه دندون روی جگر بذار
مشکو یکی بُرده که بر می گرده زود
وقتی می رفت همش به فکر خیمه بود
مده با اشک، زندگی مو به باد
آب می رسه، اگه خدا بخواد
عمو رسید، کنار علقمه
صدای تکبیرش میاد
(لالائی، عموش رفته آب بیاره)
لا لا لا لا، منو نکن خونه خراب
چیزی نمونده عمو جون بیاره آب
بابات رفته به یاری آب آورش
داره میاد! چرا خمیده کمرش؟
علی م داره، میزنه دست و پا
بچم داره، میمیره ای خدا
ببین هنوز به سمت علقمه ست
نگاه مضطر بابا
(لالائی، الهی بارون بباره)
لالا لالا، مادر تو بشه فدات
خون می بارن فرشته ها با گریه هات
سوخته دلم رو نفسای داغ تو
آهی بکش شاید که بارون بگیره
خدا تو رو، نمی بره ز یاد
خونده برات، بابا "و إن یکاد"
الهی که، سپیدی گلوت
به چشم حرمله نیاد
(لالایی الهی بارون بباره)
تو خیمه ها یکی بی تابه بی تابه بی تابه
تو گهواره یکی بی خوابه بی خوابه بی خوابه
تو علقمه یکی گریونه گریونه گریونه
مشک عمو دیگه بی آبه بی آبه بی آبه
رباب میدونه چشم انتظاری چه بده
بدون عمو آقا به خیمه اومده
وای علی لای لای
-------
اشک همه مثل بارونه بارونه بارونه
وقتی علی توی میدونه میدونه میدونه
پدر به سرخی قنداقه قنداقه قنداقه
شبیه آینه حیرونه حیرونه حیرونه
کی اشک میریزه که بوی بارون اومده
دیگه آخرین علی به میدون اومده
وای علی لای لای
------------
چشم فرشته ها خونباره خونباره خونباره
برای مادر بیچاره بیچاره بیچاره
رو نیزه ها دیگه سرابه سرابه سرابه
نگین تشنه ی گهواره گهواره گهواره
تویی با دلی که با خدا همنفسه
برو که برات تموم دنیا قفسه
وای علی لای لای
دانلود سبک
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی ، #شب_هفتم #شب_هشتم
رحمت واسعۀ حی تعالاست حسین
سایۀ رحمت حق بر سر دنیاست حسین
@hosenih
ماهمه عبد خدا، اوست اباعبدالله
ما عبیدیم همه سرور و مولاست حسین
زینت دوش نبی، نور دو چشمان علی
ضربان دل صدیقۀ کبراست حسین
تا دم آخر خود فکر گنهکاران بود
ایهاالناس ببینید چه آقاست حسین
همۀ خواسته اش بود که دستی گیرد
ورنه از دست کسی آب نمی خواست حسین
@hosenih
چون پدر داغ پسر دید خودش میمیرد
کشتنش نیزه و شمشیر نمی خواست حسین
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#غزال
کوثر علیاصغر
امشب به مستان میدهد ساغر علیاصغر
غوغا به پا کرده
آیینهی کوچکتر حیدر علیاصغر
ارباب میخندد
بر سینهاش تا میگذارد سر علیاصغر
با سنوسال کم
در جنگ برپا میکند محشر علیاصغر
"هل من معین" آمد
طاقت ندارد در حرم دیگر علیاصغر
تیر سهپر خورده
پس شد علیاصغر، علیاصغر، علیاصغر
@hosenih
هم اکبر آورده
هم روی دستانش علیِ اصغر آورده
از باغ خود انگار
زیر عبا سیب گلاب نوبر آورده
در کربلا ارباب
یکساقی و هفتاد و اندی ساغر آورده
بر روی دستانش
انگار حیدر را به روی منبر آورده
تیر سهشعبه، آه!
اشک مرا این جمله هردفعه در آورده
پیش عمو بر نی
ششماهه حالا بین سرها سر درآورده
@hosenih
هربار جان میداد
تا روی نیزه اصغر خود را نشان میداد
تا دق کند مادر
هی حرمله گهوارهی او را تکان میداد
مثل علیاکبر
جنگاوری میشد اگر دنیا امان میداد
مثل عمو میشد
تیر سهشعبه چندسالی گر زمان میداد
آن وقت مادر هم
داماد خود را هی نشان این و آن میداد
باید رباب امروز
ششماه درس عاشقی را امتحان میداد
@hosenih
دنیای ششماهه
شد تیره تا خشکیده شد لبهای ششماهه
رو زد برای آب
" مُنّوا عَلَیَّ " بر لب بابای ششماهه
اُف بر تو ای دنیا
خالیست در آغوش مادر جای ششماهه
حالا رباب است و
لالایی و گهواره و رویای ششماهه
تنها امید ماست
کوچکترین بابالمراد، آقای ششماهه
هرکس حسینی شد
پای براتش میخورد امضای ششماهه
شعر از گروه #یاقوت_سرخ
دفتر شعر و ادب آیینی شهرستان بروجرد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
ای سپه کوفه آفتاب شدید است
غنچه من رنگ آفتاب ندیده است
جنگ شما با من است! طفل چکاره ست؟!
رنگو روی ماه منچقدر پریده ست
@hosenih
هلهله را بس کنید لرزه گرفته
بچه شش ماهه هلهله نشنیده ست
قطره اشکم چکید زود زبان زد
شیر نباشد غذاش اشک چکیده است
قول به او داده ام که آب بگیرم
مادرش از غصه بین خیمه خمیده ست
@hosenih
دست مرا یک نفر نشانه گرفته
فکر کنمموقع شکار رسیده است
حرمله رویت سیاه باد!چه کردی؟
حنجره ب نازکش بریده بریده است
جز منِ بی کس بگو کدام غریبی؟
از گلوی شیرخوار تیر کشیده است
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
ای طفل شیرخواره لای لای علی اصغر
حلق تو پاره پاره لای لای علی اصغر
بر حالَت ای ستاره گِریَد دو چشم مهتاب
تیر سه شعبه آمد آخر شدی تو سیراب
ای گل فدای عطرِ قُدسی و جاودانت
پرپر زدی به روی دستانِ باغبانت
آتش زدی ز داغت بر این دلم عزیزم
لبخندِ آخر تو شد قاتلم عزیزم
گریان شدند بر تو اهل حرم به خیمه
آخر تو را بدین حال چه سان بَرم به خیمه؟
********************************
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#وحید_قاسمی
▶️
این کوفیان تصمیم با تزویر می گیرند
شش ماهه را از شیر، با یک تیر می گیرند
شش ماهه را با یک سر از پوست آویزان
در بُهت چشم مادرش از شیر می گیرند
@hosenih
داغ دلت را تازه می خواهند تا گودال
این تیرها از میخ در تاثیر می گیرند
با کار امروزش، برای حرمله فردا
در شام چندین مجلس تقدیر می گیرند
از برق حرص چشم هاشان دستگیرم شد
از پشت خیمه رفتنت تصویر می گیرند
@hosenih
در کوفه رسم میزبانی آب دادن نیست!
زیر گلوی میهمان شمشیر می گیرند
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih