حضرت علی اکبر (علیه السلام)
گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم
نقش شمرده زدم همرهت پیاده دویدم
محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم
گهی بخاک فتادم گهی زجای پریدم
دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت
خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم
دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم
ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم
ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه
زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم
نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی
زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم
هنوز العطشت میزد آتشم که زمیدان
صدای یا ابتای تو را دوباره شنیدم
سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید
که شد بخون جوانم خضاب موی سفیدم
کنار کشتۀ تو با خدا معامله کردم
نجات خلق جهان را به خونبهایت خریدم
بگو به نظم جهان سوز «میثم» این سخن از من
که دست از همه شستم رضای دوست خریدم
استاد سازگار
حضرت علی اکبر
دویده ام زحرم تا که زنده ات نگرم
مبند دیده کمی دست و پا بزن پسرم
زمصحف تنت این آیه های ریخته را
چگونه جمع کنم سوی خیمه ها ببرم
به فصل کودکی و در سنین پیری خود
دو بار داغ پیمبر نشست بر جگرم
میان دشمن از آن گریه می کنم که مگر
به کام خشک تو آبی رسد زچشم ترم
من آن شکسته درختم که با هزار تبر
جدا زشاخه شد افتاد بر زمین ثمرم
اگر چه خود زعطش پای تا سرم می سوخت
زبان خشک تو زد بیشتر به دل شررم
مگر نه آب بُوَد مهر مادرم زهرا
روا نبود تو لب تشنه جان دهی ببرم
جوان زدل نرود گر چه از نظر برود
تو نی برون زدلم می روی نه از نظرم
به پیش دیده ی من پاره پاره کردند
دلی به رحم نیاید نگفت من پدرم
مصیبتی که به من می رسد محبّت اوست
هزارها چو تو تقدیم حیّ دادگرم
به روز حشر نگرید دو دیده اش «میثم»
کسی که گریه کند بر ستاره ی سحرم
استاد سازگار
بسم الله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#وحید_محمدی
▶️
حال بکاء و دیده ی گریانمان بده
بغض مدام و اشک فراوانمان بده
این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد
چشمی شبیه چشم شهیدانمان بده
@hosenih
همت برای توبه و ترک گناه نیست
اما بیا و قلب پشیمانمان بده
حال خراب این دل ما را درست کن
در بین روضه حال پریشانمان بده
دلمرده ایم بسکه حرم را ندیده ایم
یک یا حسین دم بده و جانمان بده
حالا که راه کرببلا بسته، لطف کن
برگ برات شاه خراسانمان بده
ما و پناهِ درگهِ سلطانِ عالمین
خط امان ز بار گناهانمان بده
@hosenih
جان مؤذن حرم، اذن زیارتِ
پائین پای حضرت جانانمان بده
قربان آن پدر که ز داغ پسر خمید
داغی دگر شبیه علی اکبرش ندید ...
⏹
© اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید
یا که بردید به تشییع، پدر را نبرید
پدری داغ جوان دید ملامت نکنید
روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید
@hosenih
چونرمق نیست تکانی بدهد پایش را
پس بگیرید همه زیر بغل هایش را
نکند ناله که زد طبل برایش بزنید
جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید
آی مردم جگر سینه زنان غم دارد
غم سنگین شب هشت محرم دارد
غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید
ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید..
ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟
پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی
خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است
نیستی و همه دشت، پیمبر شده است
زرهت حرز علی داشت،دریدند چرا
گرگ ها چنگ به روی تو کشیدند چرا
داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت
تشنه بودی، پدر تشنه تو آب نداشت
قوت چشم تر من، کمرم را نشکن
حرمت ریش من و اهل حرم را نشکن
نیزه نگذاشت که آه تو به پایان برسد
جان به لب های تو ای محتضر آسان برسد
مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن
رشته رشته شده ای مثل عبای تن من
آیه ها چیده شد افسوس که کوثر نشده
نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده
چشم زد قامت طوبای تورا چشم حسود
پای جسم تو می افتادم اگر عمه نبود
⏹
© اشعار آیینی حسینیه
⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام⏺↘️
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم ، پسرم ای پسرم
اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم ، پسرم ای پسرم
#دودمه
#ویژه_ایام_محرم
#شب_هشتم_محرم
#روضه #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام
می زنم من دست بر هم می زنی تو دست و پا ، حیدر کرب و بلا
خاک عالم بر سر این روزگار بی وفا ، حیدر کرب و بلا
⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام
ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم ، پسرم ای پسرم
اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم ، پسرم ای پسرم
کانال سبک و شعر
#شعر_عاشورایی
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#غزل
🔹بعد از تو...🔹
دلتنگی همیشۀ بابا علی علی!
سردارِ لشکر من تنها علی علی!
قدری بمان، به دل نگرانهای این حرم
مهلت بده برای تماشا علی علی!
باید «وَ إن یکاد» بخوانم که دور باد
چشمان بد از این قد و بالا علی علی!
یک سوی خیره چشم همه: این پیمبر است
یک سوی باز مانده دهانها: علی... علی
این گونه پا مکش به زمین، میکُشی مرا
بنگر نفس نفس زدنم را علی علی
از هم گسست رشتۀ تسبیحم آه... آه...
از هم گسست... ارباً... اربا... علی... علی...
جز آب چشم و آتش دل بعد از این مباد
بعد از تو خاک بر سر دنیا علی علی...
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 shereheyat.ir/node/3052
✅ @ShereHeyat
شعر مداحی بالا بلند بابا محمود کریمی
ای ماهی غرق خونم
ای باغ گل خزونم
پاشو که منم مثه تو نیمه جونم
🌼💐🌷🌹🌺🌻🌸
بالا بلنده بابا گیسو کمنده بابا
اگه تو بری تو این غریبی
دل به کی ببنده بابا
🌼💐🌷🌹🌺🌻🌸
از من مگه دل بردی
حال پدرو ندیدی
کشتی منو بسکه رو خاک پا کشیدی
تازه جوون بابا دردت به جون بابا
حالا دیگه کی بشه عصای غرق به خون بابا
🌼💐🌷🌹🌺🌻🌸
بالا بلنده بابا گیسو کمنده بابا
اگه تو بری تو این غریبی
دل به کی ببنده بابا
🌼💐🌷🌹🌺🌻🌸
بالای سرت می شینم
جون کندتو می بینیم
آتیشه به جای دل تو عمق سینه ام
رفتی همه امیدم رفتی یل رشیدم
حال دلمو باید بپرسی از محاسن سفیدم
🌼💐🌷🌹🌺🌻🌸
بالا بلنده بابا گیسو کمنده بابا
اگه تو بری تو این غریبی
دل به کی ببنده
میخواستم چراغ شبهام باشی
میخواستم همیشه باهام باشی
میخواستم عصای دستام باشی
ای علی اکبرم وقتی رفتی از حرم
یادم اومد مادرم ای قد و بالات و برم
حالا اومدم بالا سرت چی شده گلم با پیکرت
منم و نفس نفس زدن تو و نفسهای اخرت
****
میخواستم یار امامت باشی
ای یوسف عزیز امت باشی
فردا تو پناه عمت باشی
پیر شدم با رفتنت لحظه افتادنت
پیش چشم کشتنت آه اربا اربا شد تنت
وقتی به تو میرسم علی میبینی که بی کسم علی
بیا و یه کم آروم بگیر تو رو به علی قسم علی
****
میخواستم برام پر و بال باشی
تا فردا برام کمک حال باشی
افتادم کنار گودال باشی
پاره پارست این بدن پیش چشمم جون نکن
دست و پا اینقدر نزن دلبر رعنای من
پسرم و کشتن ای خدا تموم تنش جدا جدا
چی جوری بلند شم از زمین تا ببرمش به خیمه ها
ای گل آلالهٔ من گشته اي از کینه پرپر
دیده بگشا بر روی من ولدی علیّ اکبر
ای تمام حاصل من
سوزد از داغت دل من
آه و واویلا، واویلا
ای که در بین خلایق اشبَهُ الناسی به جَدّم
بسکه داغ تو عظیم است از غمت خمیده قَدّم
لاله گون شد پیکر تو
غرق خون شد پیکر تو
آه و واویلا، واویلا
ای رُخِ غرقِ به خونت تا قیامت آفتابم
چون کنار تو رسیدم دادم از کف صبر و تابم
شد خَموش از غم چراغم
عمه ات آمد سُراغم
آه و واویلا، واویلا
در غمت تا روز محشر آسمان بادا سیه پوش
بعدِ تو ای اکبر من شمع صبرم گشته خاموش
صیدِ اعدا گشته ای تو
اِرباً ارباً گشته ای تو
آه و واویلا، واویلا
یم فاطمی در سرمدی، گل احمدی، مه هاشمی
ز سرادقات محمدی طلعت ظهور جلالتی
به سما قمر، به نبی ثمر، به فاطمه در ، به علی گهر
به حسن جگر، به حسین پسر چه نجابتی چه اصالتی
به ملک مطاع ، به خدا مطیع ، به مرض شفا به جزا شفیع
چه مقام بندگیش منیع به چه بندگی و اطاعتی
خم زلف او چه شکن شکن به مثال نقرة خام تن
سپری بکتف و کفن به تن بچه قامتی چه قیامتی
ز جلو نظر سوی قبله گه ، ز قفا نظر سوی خیمه گه
که نمود شه بقدش نگه ، به چه حسرتی و چه حالتی
ز قفا دو زن شده نوحه گر، یکی عمه گفت و یکی پسر
که نما به جانب ما نظر، به اشارتی و نظارتی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی ، #شب_هفتم #شب_هشتم
رحمت واسعۀ حی تعالاست حسین
سایۀ رحمت حق بر سر دنیاست حسین
@hosenih
ماهمه عبد خدا، اوست اباعبدالله
ما عبیدیم همه سرور و مولاست حسین
زینت دوش نبی، نور دو چشمان علی
ضربان دل صدیقۀ کبراست حسین
تا دم آخر خود فکر گنهکاران بود
ایهاالناس ببینید چه آقاست حسین
همۀ خواسته اش بود که دستی گیرد
ورنه از دست کسی آب نمی خواست حسین
@hosenih
چون پدر داغ پسر دید خودش میمیرد
کشتنش نیزه و شمشیر نمی خواست حسین
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
© اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همه ی بال و پرم
گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما
پاره پاره شده حالا همه جای جگرم
@hosenih
ترسم این است که زنهای حرم جان بدهند
گر ببینند که افتاده ای از پا پسرم
چشم من تار شده یا که تو کوچک شده ای
علی اکبر، علی اصغر شده ای در نظرم
خبرش پخش شده پخش شدی روی زمین
خبرش پخش شده ریخته ای دور و برم
من از این چند برابر شدنت فهمیدم
چقدر کینه به دل داشته اند از پدرم
بغلت میکنم و از بغلم میریزی
آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم
@hosenih
با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست
که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم
دارد از سمت حرم عمه ی تو میآید
ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#دودمه
#سیدروح_الله_موید
▶️
شد جوانم غرق خون در پیش چشمان ترم
ارباً اربا اکبرم
@hosenih
کاش تا این جسم خونین را نبیند خواهرم
ارباً اربا اکبرم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
گرفته بر سر دامن سر جوانش را
و داده است ز کف طاقت و توانش را
برای اینکه ببیند جوان خود را خوب
نشست و پاک نمود اشک دیدگانش را
@hosenih
رسید بانویی و از زمین بلندش کرد
به دست خویش نگهداشت او و جانش را
صدای خنده شان تا رسید نفرین کرد
ز سوز سینهی خود جمع دشمنانش را
برای این که بگوید دوباره یک بابا
گرفت خون میان لب و دهانش را
@hosenih
مردد است که تا خیمهها که را ببرد
تن جوانش را... یا قد کمانش را ؟
...
و ساعتی پس از این روی نیزه میبیند
سر عزیز خودش را سر جوانش را
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛
رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان
رأفت برند حالت آن داغدیده را
یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را
آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند
تا تقویت شود دل محنت کشیده را
یک چند دعوتش به گل و بوستان کنند
تا برکنندش از دل، خار خلیده را
القصه هرکس به طریقی ز روی مهر
تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را
آیا که داد تسلیت خاطر حسین
چون دید نعش اکبر در خون تپیده را؟
آیا که غمگساری و اندُهبری نمود
لیلای داغدیدۀ محنتکشیده را
بعد از پسر دل پدر آماج تیغ شد
آتش زدند لانۀ مرغ پریده را
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
#یوسف_رحیمی
▶️
از صورت چون ماه پيمبر خواندند
از هيبت و اقتدار حيدر خواندند
@hosenih
شد جلوهی احمد و على، آینهای
آن آينه را علیِّ اکبر خواندند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
گرفته بر سر دامن سر جوانش را
و داده است ز کف طاقت و توانش را
برای اینکه ببیند جوان خود را خوب
نشست و پاک نمود اشک دیدگانش را
@hosenih
رسید بانویی و از زمین بلندش کرد
به دست خویش نگهداشت او و جانش را
صدای خنده شان تا رسید نفرین کرد
ز سوز سینهی خود جمع دشمنانش را
برای این که بگوید دوباره یک بابا
گرفت خون میان لب و دهانش را
@hosenih
مردد است که تا خیمهها که را ببرد
تن جوانش را... یا قد کمانش را ؟
...
و ساعتی پس از این روی نیزه میبیند
سر عزیز خودش را سر جوانش را
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛
امیرالمؤمنین! صحرای محشر را تماشا کن
به دشت کربلا تکرار حیدر را تماشا کن
ولیالله! ولیالله دیگر را تماشا کن
دوباره خاطرات جنگ خیبر را تماشا کن
پیمبر را پیمبر را پیمبر را تماشا کن
بگو الله اکبر جنگ اکبر را تماشا کن
به تن پوشیده با دست حسینبنعلی جوشن
زده بر یاری فرزند زهرا بر کمر دامن
خدا گوید تعالیالله پیمبر گویدش احسن
خوراک ذوالفقارش جرعهجرعه خون اهریمن
کند تحسین به دست و بازویش هم دوست هم دشمن
بیا ای شیر داور شیر داور را تماشا کن
سپر گردیده پیش نیزه و شمشیر، پا تا سر
رخش قرآن، تنش فرقان، دلش یاسین، لبش کوثر
نبی خلق و نبی خلق و نبی خُلق و نبی منظر
زمین کربلا صحرای بدر و او چو پیغمبر
در امواج خطر از بیم شمشیر علیاکبر
فرار و ترس یک دریای لشکر را تماشا کن
جبین، بشکسته تن، خسته دهن، خونین دو لب، عطشان
به دیدار پدر در خیمهگه بشتافت از میدان
سرشکش از بصر جاری شرارش در جگر پنهان
زبان چون چوب خشکیده، نفس چون شعلۀ سوزان
سرشک عمه، اشک چشم خواهر را تماشا کن
زبانش در دهان باب و خونش جاری از حنجر
وجودش باغ گل از تیغ و تیر و نیزه و خنجر
گلو خشکیده، دل تفتیده، چشم از اشک خونین تر
پدر گفت ای همای من مزن از تشنگی پرپر
که سیرابت کند با دست خود امروز، پیغمبر
برو سقایی جدت پیمبر را تماشا کن
برو بابا! که اکنون چشم در راهاند قاتلها
برو بابا که دریا گردد از خون تو ساحلها
برو بابا! که زخمت گل کند تا حشر در دلها
برو تا شعلۀ داغ تو گردد شمع محفلها
برو پرپر بزن در خون خود مانند بسملها
جمال بیمثال حی داور را تماشا کن
دوباره در اُحد رو کرد آن پیغمبر ثانی
دوباره کربلا را کرد با یک حمله طوفانی
ز تیر و نیزه دشمن کرد بر رویش گلافشانی
تنش گردید از شمشیر، چون آیات قرآنی
هزاران زخم خورد و شد هزاران بار قربانی
بگرد ای آسمان؛ صدپاره پیکر را تماشا کن
دریغا! گشت نقش خاک، سرو قد دلجویش
جدا گردید تا پیشانی از هم طاق ابرویش
پدر بشتافت از میدان و رو بگذاشت بر رویش
ز اشک دیده زینب شست خون از جعد گیسویش
بیا «میثم»! خدا را دیدۀ دل بازکن سویش
به سرتاپای او زخم مکرر را تماشا کن
(غلامرضا سازگار)
اشعار روضه های مکتوب
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد.
https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
همچنین متون مرثیه آل الله در کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
#مقاومت_اسلامی
#فلسطین
#مربع_ترکیب
🔹هر روز عاشوراست🔹
این روزها حال جهان در وضع هشدار است
برخیز و فریادی بزن! این کمترین کار است
در پیچ تاریخی دوران فتنه بسیار است
شمشیر بردار ای برادر جنگ دشوار است
تقدیر ما خورده گره با قلعۀ خیبر
باید ببندی بر سرت سربند یا حیدر
مردان میدان را بگو هر روز عاشوراست
والتین والزیتون که پیروزی از آن ماست
نور طلوع فجر صادق از افق پیداست
بیت المقدس تا همیشه پرچمش بالاست
هر روز روز قدس و هر شب وقت بیداریست
تا انتفاضه در رگ این سرزمین جاریست
خون میچکد از شاخۀ زیتون در این ایام
حرفی نمانده بین ما و قوم خونآشام
جز این نصیحت که: بترس از امت اسلام
شوخی نکن با خشم اقیانوس ناآرام
این موج، شور بادها را با خودش دارد
نابودی جلادها را با خودش دارد
در چشم ما بار امانت بار سنگینیست
کاری که از دستت برآید واجب دینیست
شعری که از قدس و غم آن گفت، آیینیست
بیت المقدس تا ابد شهری فلسطینیست
هستیم ما از کودکیها پای پیمانش
بستیم عهدی تازه با خون شهیدانش
کل فلسطین بوده عمری در پناه قدس
روزی سحر خواهد شد این شام سیاه قدس
از کربلا خواهد گذشت ای دوست! راه قدس
دارد میآید «حاج قاسم» با «سپاه قدس»
راهی که او رفتهست از اول جهت دارد
از جانب فرماندهش مأموریت دارد
با دست خود حکمی به او دادهست فرمانده
او که تمام آیههای فتح را خوانده
تکفیریان را از عراق و سوریه رانده
هر کس که با او نیست در این جاده، جا مانده
یک روز پایان میدهد راه درازش را
میخواند او در مسجدالاقصی نمازش را
📝 #فاطمه_عارفنژاد
🌐 shereheyat.ir/node/5041
✅ @ShereHeyat
برخیز که در عشق خطر باید کرد
در راه خدا سینه سپر باید کرد
از غزه صدای العطش میآید
یاران حسین را خبر باید کرد
📝 #میلاد_عرفانپور
✅ @ShereHeyat
شعر میلاد عرفانپور برای کودکانِ شهید بیمارستان المعمدانی
غزه در خون خویش غلتان است
دادگاه بزرگ وجدان است
دل من بود زیر بمباران...
سوخت جانم، چه جای کتمان است؟
هرطرف نعش طفلی افتاده
دل من مثل کودکستان است
آی دنیا نگاه کن! دل من
مثل این خانههاست ویران است
مثل آن مادرِ پسرمرده
زلف لالایی اش پریشان است
دل من بسکه خون از او رفته ست
زرد مانند برگریزان است
نیست باریکه ای غریب...ببین
غزه دیگر برای من جان است
پرچمی زنده، باد را لرزاند
شک ندارم زمان طوفان است
دل من، رنگ انتقام بزرگ
رنگ خونخواهی شهیدان است
دست و پا می زنند حرملهها
عمر این ظلم رو به پایان است
هان! حقوق بشر چه شد؟! غزه
دادگاه بزرگ وجدان است
@Farsna
#مقاومت_اسلامی
#فلسطین
#ترکیب_بند
🔹آسمان سرخ شهیدان🔹
بگو به خصم، اگر باغشان بهار ندارد
اگر شکوفه ندارد، اگر انار ندارد
اگر نمایش ایثار و اقتدار ندیدند
اگر بزرگیشان دیگر اعتبار ندارد
در این دیار برای شهادتی که الهیست
میان این همه عاشق، دلی قرار ندارد
بگو به خصم، در این باغ؛ باد نامهرسان است
چه باک غنچۀ پرپرشده مزار ندارد
در این دیار اگر دشمنی به صحنه بیاید
به طور حتم دگر فرصت فرار ندارد..
بگو به خصم، که تاریخ را به خون نکشاند
به خون کشیدن تاریخ افتخار ندارد
تو پر گشودی و رفتی به دوردست، کبوتر
کسی به غیر افق از تو انتظار ندارد
شبیه صخره بلندی، شبیه رود خروشان
شبیه برکه غریبی، شبیه زمزمه جوشان
::
به خاک بوسه زدی راه انقلاب بماند
که عشق اوج بگیرد، که ظلم خواب بماند
تو لاله بودی و پرپر شدی که خانه به خانه
همیشه رایحۀ روشن گلاب بماند
تو سنگ دست گرفتی، تفنگ دست گرفتند
مقدّر است که این جنگ بیحساب بماند..
دعای کودکیات سالهاست ورد زبانهاست
خدا کند دشمن، خانهاش خراب بماند
سزاست وصف تو را با تمام شهر بگویند
قرار نیست فقط عکس تو به قاب بماند..
تو کیستی؟ گلِ در خون نشسته گوشۀ صحرا
چراغ کوچک و سوزان کنج مسجدالاقصی
::
رسیده است به دریا دوباره موج خطرها
به ماهیان برسد با صدای آب خبرها
گلی شبیه تو افتاده است کنج خیابان
کبوتران عزادار ریختند چه پرها
چهقدر شهر عزادار مادران شهید است
چهقدر داغ پسر میرسد برای پدرها
چهقدر باغ غمانگیز میشود تو نباشی
چهقدر دلهره دارند از درخت، تبرها..
عجیب نیست به یاد شهابهای مصمّم
ستاره سر بگذارد شبی به کوه و کمرها..
بخند و باور کن، آبشار میرسد از راه
به افتخار تو فردا بهار میرسد از راه
::
دل بزرگ، دل پر امید، گریه ندارد
دلی که رفت و به دریا رسید، گریه ندارد..
به افتخار به عکس تو چشم دوخته مادر
نه گریهای، نه فغانی، شهید گریه ندارد
تو رفتهای و شهادت سعادت است همیشه
چرا عزاداری؟ صبح عید گریه ندارد
مبارکت باشد، آسمان سرخ شهیدان
کبوترانه کسی پر کشید، گریه ندارد
تو پر گشودی و این ابتدای شادی و شور است
که روسیاهی کاخ سفید گریه ندارد
به سنگها برسانید افتخار همین است
که ایستاده بمانند، اقتدار همین است..
📝 #علی_سلیمانی
✅ @ShereHeyat
خون مظلوم تو را میخواند العجل یا مهدی
اشک معصوم تو را میخواند العجل یا مهدی
آه محروم تو را میخواند العجل یا مهدی
قلب مغموم تو را میخواند العجل یا مهدی
همه گویند بیا مهدی جان
بشنو ناله ما مهدی جان
اللهم عجل لولیک الفرج ...
خون رخسار رسول دو سرا العجل یا مهدی
فرق بشکافته شیر خدا العجل یا مهدی
ناله های شب تار زهرا العجل یا مهدی
پرچم سرخ شه کرببلا العجل یا مهدی
همه گویند بیا مهدی جان
بشنو ناله ما مهدی جان
اللهم عجل لولیک الفرج ...
ما که لب تشنه دیدار تو ایم
همه نادیده خریدار تو ایم
نه خریدار گرفتار تو ایم
نه گرفتار که بیمار تو ایم
همه گوییم بیا مهدی جان
بشنو ناله ما مهدی جان
اللهم عجل لولیک الفرج
#شعر_عاشورایی
#فلسطین
#غزل
🔹کربلا تا غزه🔹
رنگ سیاه و سرخِ تو را دارند
اینروزها تمام خیابانها
این داغ زلف توست که افتاده
با ردِّ خون به دوش پریشانها
از ابرها به روی زمین نمنم
دارد دوباره مرثیه میبارد
پس آب نیست...! گریه برای توست
ماهیت حقیقی بارانها..
اندوه بینهایت تو کوهیست
بر شانۀ شکستۀ ما امشب
فردا دوباره نوبت عاشوراست
روز مصاف نیزه و قرآنها
آن کوفهای که نامه برایت داد
حالا بزرگتر شده از دیروز
از ظهر کربلای تو تا غزه
لبتشنهاند با تو مسلمانها
اینروزها چقدر علیاصغر!
در دست بیپناه ِیکی مادر
آماج تیر حرملهها هستند
سربازهای کوچک گردانها
حالا یزیدهای مدرنیته
خون میخورند و غافل از این رازند
خونی که از گلوی تو میجوشد
جاریست در شرافت شریانها
اینجا چقدر «شمر» فراوان است!
شمشیرها به سوی تو میآیند
با رفتنت، برای ابد داغ است
بازار سر بریدن انسانها
امشب دوباره عهد وفا بستیم
با روضهخوانِ هیأتِ چشمانت
جان میدهیم پای همین منبر
ناقابلاند پیش تو این جانها
دعوت شدی به کوفه و... خنجرها
روی خوشی به عشق نشان دادند!
هی چشم روزگار پر از خون شد...
هی خون گذشت از سر ایوانها...
📝 #وحیده_افضلی
🌐 shereheyat.ir/node/5688
✅ @ShereHeyat