2_1152921504655015584.mp3
16.79M
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
کاش میشد که کمی دور زمان بر می گشت
بندهات از درِ تو، توبهکنان بر می گشت
دوزخی گشتم و از باغ جنان رانده شدم
کاش این راندهشده،سوی جَنان بر می گشت
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
اَللّهُمَ صَلِ عَلی مُحَمّد وآلِ مُحَمَّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم
لا حولَ و لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّه اَلعَلیِ الْعَظیم
حَسبُنَا اللّه وَ نِعمَ الوَکیل نِعمَ المَولا و نِعمَ النَّصیر
کُنْتُ بِئسَ العَبد فَأَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِک
فَلْیحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ
أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو ،الْحیّ القَیّوم، الْرَّحمنُ الرَّحیمُ ، ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدیعُ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ مِنْ جَمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی
وَ اِسْرافی عَلی نَفْسی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
ز چشمم خواب را بردی،به جایش اشک بنشاندی
نبود این قابلیت در من و بر من عطا کردی
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ
گدای سحر شب جمعه ات اومده
الان داری دنبال گدا میگردی،
هی ملائکهات ندا میدند
هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیهُ سُؤْلَهُ
اگه میخوای خودتو نشون بدی به خدا
دست گداییت رو بیار بالا
بالحسین الهی العفو...
کاش میشد که کمی دور زمان بر می گشت
بندهات از درِ تو، توبهکنان بر می گشت
دوزخی گشتم و از باغ جنان رانده شدم
کاش این راندهشده،سوی جَنان بر می گشت
روزگاری منِ بیعاطفه عاشق بودم....
این زبان حال ماهاست...
روزگاری منِ بیعاطفه عاشق بودم
هر دم و بازدمم با هیجان برمیگشت
دل من جای حسین بود و دو چشمم پر اشک...
هیشکی رو غیر از اربابم تو دلم جا نداده بودم، اما حالا بیچاره شدم...
دل من جای حسین بود و دو چشمم پر اشک
کاش میشد که همان اشکِ روان بر می گشت
از بدِ حادثه آلوده و بیمار شدم
کاش بر این دل بیتاب، توان بر می گشت
مریض توان نداره که...
تا میام باهات سحری خلوت کنم خوابم میبره،
اصلا راحت بگم،
بیدار نمیشم که بخوام باهات حرف بزنم...
وقتی هم که بیدارم میکنی،
تا میام باهات حرف بزنم خسته میشم...
از بدِ حادثه آلوده و بیمار شدم
کاش بر این دل بیتاب، توان برمیگشت
حاصل موی سپیدم شده این رویِ سیاه
بعضیا موی سرشون سفید میشه
میگند این کوهی از تجربه هست،
این موها رو تو آسیاب سفید نکرده،
اما من...
حاصل موی سپیدم شده رویِ سیاه
آه
ای کاش که آن عمر جوان بر می گشت
مرده بودم شب احیای تو احیایم کرد
باز هم مردهام، ای کاش که جان برمیگشت(٢)
توبه کردم شب قدر و سحرش توبه شکست
آری ای کاش دوباره رمضان برمیگشت
عجب شبای خوبی بود،
نمیخواستم هم منو بیدار نگه میداشتی
دم افطار دلم کرببلایی میشد
اما بعد از آن حال دعا وقت اذان برمیگشت
سحر شب جمعهست،
کجا بریم از این رفت و برگشتها...
آه از آن لحظه که از گوشهی گودال حسین
خواهری سوی حرم، سینهزنان بر می گشت
او که برگشت دگر شمر لعین راحت شد
ناگهان خیمهی ناموس علی غارت شد
حسین...
حسینمُ میکشن، به گوشهی قتلگاه(۲)
فِرقَةٌ بالسُیوف و فرقةٌ بِالرِماح
حسینمُ میکشن، بی کس و بیسپر
فِرقَةٌ بِالسَنان و فِرقَةٌ بِالحَجَر
حسینمُ میکشن، کوفیان بیهوا
فِرقَةٌ بِالسَّحاب و فِرقَةٌ بِالعَصا
حسین....
السَلامُ عَلَیکَ یا اباعَبدِاللّه
گذرم تا به در خانهات افتاد حسین
خانه آباد شدم، خانهات آباد حسین
تشکرش در «العفو» هست،
ببینم چه میکنی، ملائکه دارن نامتو رو مینویسند
الان حرم ابیعبدلله الهی العفو میگفتی چه حالی داشتی...
بِفاطِمَةَ الزَهرا الهی العفو
إنَ فاطِمَةَ تَحْضُرُ زُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع فَتَسْتَغْفِرُ لَهُم...
بی بی الان برات دونه دونه زائرین قبر حسینش داره استغفار میکنه
ان شاء الله اسم من و تو هم می نویسه...
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
هدایت شده از شیخ خوشنویس | شیخ حسین زاهدی
17.1402.5.23.mp3
10.27M
استاد تقوی
🔺پاسخ به #شبهه👇🏻
این همه گشت ارشاد گذاشتین، این همه سخت گیری، خب چه فایدهای داشت؟ وضعیت حجاب بهتر شد؟؟ نشد! پس اجبار کردن هم فایده نداره..!😏🙍🏻♀💅🏻
#طرح_نور
🔰کانال شیخ خوشنویس| شیخ حسین زاهدی
@sheikh_khoshnevis
2_1152921504626937905.mp3
5M
#روضه_حمزه_سیدالشهداء
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
بِمُوالاتِكُمْ عَلّمنا اللّهُ مَعالِمُ دينِنا
و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا
هر که با اخلاص در این خانه خدمت میکند
بهر رستاخیز خود کسب سعادت میکند
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_حمزه_سیدالشهداء
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
بِمُوالاتِكُمْ عَلّمنا اللّهُ مَعالِمُ دينِنا
و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا
هر که با اخلاص در این خانه خدمت میکند
بهر رستاخیز خود کسب سعادت میکند
هرکه این جا اشک می ریزد به یاد اهل بیت
با علی وفاطمه تجدیدبیعت می کند
می رسدبرگلشن جان های ما بوی بهشت
هرکه این جا نام زهرا را تلاوت می کند
روز محشر ازندامت لب به دندان می گزد
هرکه این جا ازسرشک وناله غفلت می کند
من کیم بی فاطمه تو چیستی بی مهر او
اوست مارا صاحب این عزّو شوکت می کند
شب شهادته عموی حضرت زهرا ،
حضرت حمزه ی سیدالشهداست
اون آقایی که بی بی دو عالم
می اومد کنار قبرش،
بعد شهادت پیغمبر
اونجا درد دل میکرد،
پیغمبر اکرم فرمود
کیه بره از عموجانم حمزه ،خبر بیاره،
قاصد اول و دوم رفتند
اما دیدند بدن عموی پیامبر قطعه قطعه ست
جرأت نکردند به پیغمبر خبر بدند،
خود رسول الله اومدند تا چشمشون به بدن اربا اربای عموجانشون افتاد
فَبَکیٰ بُکاءاً شَدِیداً
اونقده پیغمبر گریه کردند،
نفرین کردند،
آخه بدن نازنین عموجانشون رو مُثله مُثله کردند،
اصحاب دور پیامبر،
پیغمبرم داشتند گریه میکردند،
همه دارند ناله میزنند،
یه وقت گفتند یا رسول الله،
خواهر حمزه،صفیه، داره میاد
پیغمبر بلافاصله عباشون رو روی بدن عمو انداختند ،
فرمودند خوب نیست خواهر،بدن برادر رو اینگونه ببینه،
پاهای مبارک از عبا بیرون ماند
فرمودند پاها رو با خارو خاشاک بیابان بپوشانند،
صفیه که آمد کنار بدن برادر،
پیغمبر ازش قول گرفتند زیاد بی قراری نکنند،
بدن قطعه قطعه ی برادرشم ندید
اما نوشتند غش کرد
از حال رفت
شب جمعه
شب زیارتی اباعبدالله،
این یه خواهره،
اومد کنار بدن برادر،
تازه چیزی ندیدو از حال رفت
امان از دل زینب
اومد کنار قتلگاه دید یه بدن بی سر،
یه بدن بی دست،
بی عمامه ،
بی پیراهن،
قطعه قطعه رو خاک گرم کربلا افتاده ،
چه کرد؟
رو کرد بسمت مدینه ، صدا زد
صَلَّیٰ عَلیک َ یا رسول الله
هٰذا حُسین بالعَراء
مُقَطَّعُ الأعضاء
مسلوبُ العِمامَة و الرَّداء
یاجَدّاه
این همون حسینیه که رو سینه و دوش مبارک شما جا داشت ،
اما حالا ببین عریان بدن،
قطعه قطعه روخاک گرم کربلا افتاده ،
اینم مال امام و شهدا، همه فیض ببرند
آیا گذاشتن این خواهر،اقامه ی عزا کنه ؟
نه والله ،
اونقده زینب کبری رو با تازیانه زدند که یه وقت دیدن سکینه صدا زد
یٰا ابه اُنظُر إلی عَمَّتِی المَضرُوبَه
بابا ببین عمه مو دارن میزنند
به قصد تعجیل فرج
ناله بزنیم
یا حسین...
بابی المستضعف الغریب
یااباعبدالله
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
2_1152921504654952570.mp3
11.58M
#روضه_حمزه_سیدالشهداء
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
پیغمبر فرمود
کیه بره از عموجانم، حمزه، خبر بیاره،
نفر اول رفت
کیفیت بدن رو که اینگونه دید
روش نشد بیاد گزارش بده...
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_حمزه_سیدالشهداء
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
پیغمبر فرمود
کیه بره از عموجانم، حمزه، خبر بیاره،
نفر اول رفت
کیفیت بدن رو که اینگونه دید
روش نشد بیاد گزارش بده
نفر دوم رفت، برنگشت
تا اینکه خود پیغمبر آمد،
تا چشمش به بدن افتاد؛
فَبَکیٰ بُکاءاً شَدِیداً ،
بدن نازنین عموجانش رو مُثله کرده بودند،
اونقدر پیغمبر غضب کرد
فرمود به ازای عموجان حمزه،
هفتاد نفر رو به دَرَک واصل میکنم.
دستور آمد آرام باش،
همه دارند گریه میکنند،
یه وقت خبر آوردند ، صفیه خواهر حمزه داره میاد.
پیغمبر بلافاصله عباش رو از رو دوش مبارک برداشت
روی بدن عمو انداخت
دیدند پاها از عبا بیرون ماند،
فرمود بلافاصله با خار و خاشاک بپوشونید، صفیه داره میاد،
زبیر پسرش داره میاد،
فاطمه داره میاد،
زنها کنارشند،
محارم دورش هستند،
پیغمبر فرمود
باید قول بدی بیتابی نکنی،
بیقراری نکنی،
اومد دید بدن زیر عبا مخفیه،
اما اطراف عبا خونها ریخته شده...
نوشتن چنان با سیلی به صورتش زد، بلافاصله نقش زمین شد.
حضرت فرمود دورش کنید،
خواهر رو از بدن دور کنید.
میدونم دلت کجا رفت...
کاش یه محرم هم زینب رو از گودال دور میکرد...
من فقط عربیشو میگم و رد میشم...
فَأَخَذَ یَضْرِبْهُنَّ بِالسُّیوفْ...
محرمِ زینب ، تازیانهها شد...
گمان نمیکنم این روح پیکرم باشد
تنی که مُثله شده در برابرم باشد
گمان نمیکنم این تکههای پخش شده
همان عموی رشیدِ پیمبرم باشد
بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟
اگر خدای نکرده برادرم باشد
چرا عبای پیمبر نمیگذارد تا
دوباره روشنیِ دیدهی ترم باشد
نه بدن رو دید
نه سینه رو دید
فدای خواهر مظلومهای که نالان گفت
کنار کشتهی گودال، مو پریشان گفت
گمان نمیکنم این زیر نیزه افتاده
حسینِ فاطمه یعنی، برادرم باشد
تو رو خدا بگذارید بوسهای بزنم
که قول میدهم این، بار آخرم باشد
کفن که نیست، عبا نیست، بوریا هم نیست
بد است بیکفن این مردِ محترم باشد
شهید کفن نداره،
مخصوصا اگه شهید معرکه باشه.
اما نوشتن پیغمبر بدن حمزه رو کفن کرد، نه اون کفنی که مصطلحه،
یعنی اونقدر بدن پاره پاره و ارباً اربا شده، اونقدر بدن عریان شده،
اینو دستور داد تو پارچهای جمع کنند
آخ
لا یَومْ کَیَومِک َ یا اباعبدلله
فقط اشاره میکنم و رد میشم...
مقتل نوشته، روی تنت پا گذاشتند
در زیر دست و پا، زدهای دست و پا حسین
آقاجان...
مقتل نوشته، پیکر تو نرم گشته بود
با هر نسیم جسم تو شد جابهجا حسین....
مقتل نوشته، ضربه به پهلوی تو زدن
حتی شبیه مادرتان بیهوا، حسین...
مقتل نوشته، رأس تو را بد بریدهاند(٢)
چون از جلو بریده نشد، از قفا، حسین...
مقتل نوشته دست تو از مچ بریده شد
با خنجری شکسته و با ضربهها، حسین...
مقتل نوشته، زیر گلو نهر گشته بود....
گفتم و دعات کنم...
اما اونی که از همه جانسوزتره
همین بیان زین العابدین هست
فرمود: يَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ
هر ضربه را برای رضای خدا زدن
شمشیر، نیزه، سنگ وحتی عصا، حسین...
هر ضربه را برای رضای خدا زدن
شمشیر، نیزه، سنگ وحتی عصا حسین...
امام باقر فرمود:
لَقَدْ قُتِلوا بِالسَّيفِ وَ الرُوحِ و الحِجارَةِ وَ الخَشَبِ و العَصاء
کاش به همین اکتفا میشد
فرمود: وَ أَوْطَئُوهُ الخَيلَ بَعدَ ذلِكَ
سوارهها اومدند، اونقدر با نعل تازه...
حسین...
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
295965441_-1570103775.mp3
11.52M
#روضه_حمزه_سیدالشهداء
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
ای شهيد ركاب پيغمبر
پدر و مادرم فدای تو باد
ای اُحُد شاهد شهادت تو
عمر من وقف در ثنای تو باد
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_حمزه_سیدالشهداء
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
ای شهيد ركاب پيغمبر
پدر و مادرم فدای تو باد
ای اُحُد شاهد شهادت تو
عمر من وقف در ثنای تو باد
در دلم حسرت زيارت توست
كه تو محبوب مردمی ،حمزه
طبق نصّ صريح آل نبی
اسدالله دومی ، حمزه
از سلام زيارتت پيداست
كه تو ياور شدی نبوت را
گر پيمبر تو را دهد رخصت
خود شفيعی همه قيامت را
ای علمدار غزوه های رسول
كاشف الكرب مصطفايی تو
وی يل ِ يكه تاز بدر و اُحُد
تحت فرمان مرتضايی تو
گر بنی هاشمی كنی حمله
بر يمين و يسار ميتازی
گر كنی قصد جان هر مشرک
مركب و راكبش بر اندازی
آه از آن دم كه قصد جان تو كرد
هندِ ملعونه ی جگر خواره
كرد قاتل پس از شهادت تو
با غضب سينه ی تورا پاره
عَلَمت چونكه بر زمين افتاد
وای ، دندان مصطفی بشكست
گفت زهرا پس از تو يا عَمّاه
سر پيغمبر خدا بشكست
دشمن از پيكر تو هم نگذشت
مُثله شد قامت مطهر تو...
خوش به حال اونایی که گریه دارند برای حضرت حمزه
نه برا گرم کردن جلسه
پیغمبر دید هر که داره به کشتههای خودش گریه میکنه
اما عمو جانش گریه کن نداره
دعا کرد
لذا زنهای انصار ،کشته هاشون رها کردند
اول اومدند برای حمزه گریه کردند...
حالا نیمه شب جمعه
میخواهی برای اولین سیدالشهدا گریه کنی ، بسم الله
دشمن از پيكر تو هم نگذشت
مُثله شد قامت مطهر تو
ليک جسم پُر از جراحاتت
ماند مخفی ز چشم خواهر تو
درستش هم همینه
داغ دیده رو باید مراعات کرد
نمک به زخم دلش نپاشید
پیغمبر داشت بالا سر بدن عمو جانش گریه میکرد
گفتند صفیه داره میاد
یه سفارش به زبیر کرد
تا عمه جانش صفیه آمد،
روایت میگه
پیغمبر اول دستش رو روی قلب صفیه گذاشت
فرمود
فَأخاف عَلیٰ عَقلِها
اگه این بدن رو اینجوری ببینه
میترسم عقلش زائل بشه
عباش رو روی بدن عمو انداخته بود
با خار و خاشاک بدن عمو رو پوشونده بود
بازم نگران صفیه خواهر حمزه بود
دست یداللهیش رو روی قلب خواهر گذاشت
ازش تعهد گرفت جَزَع نکنه
فاطمه زیر بغل عمه اش رو گرفته بود
با همه این احتیاطهایی که پیغمبر کرد
من نمیدونم این خواهر چی دید
شاید رد خون رو دید روی زمین...
اونقدر ناله زد
جزع کرد
بعضیها گفتند از حال رفت
بلافاصله پیغمبر به زبیر اشاره کرد
مادرت رو ببر
من بميرم برای آن خواهر
كه تن بی سر برادر ديد....
هان
بریم گودال یا نه
من بميرم برای آن خواهر
كه تن بی سر برادر ديد
جسم هفتاد و دو گل ِ پرپر
بر سر نيزه هيجده سر ديد
راهِ زينب به قتلگاه افتاد...
کاش یک نفر هم جلوی زینب رو میگرفت
یه چیزی میگم و رد میشم
حتی دشمن هم جلوی خواهرش رو نگرفت
شاید گفت با یه تیر دو نشون میزنیم
بزار بیاد اونم همین جا جون بدد
راهِ زينب به قتلگاه افتاد
قتلگاه برادر بی سر
خواهر انگار با برادر خود
ميشنيدند ناله ی مادر
مادر انگار با پسر دارد
ميزند حرفهای آخر را
ان شاءالله که این خبر درست نباشه
بعضیها نقل کردند از قول بیبی دو عالم
فرمود سرش روی دامن من بود
که «وَ الشّمر جٰالسٌ عَلی صَدرِه »
مادر انگار با پسر دارد
ميزند حرفهای آخر را
ميشنيدند قاتل و مقتول
ناله های غريب مادر را
اين همان ناله های مادر بود
قتلوک بُنیَّ عَطشانا
اولين نوحه های كوثر بود
ذَبَحوک َ بُنَیَّ عُريانا
حسین....
مادر آب کجایی پسرت آب نخورد
پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد
حسین جان....
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
295899905_274254364.mp3
2.93M
#روضه_حمزه_سیدالشهداء
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
از بعد شهادتدحمزه ی سیدالشهدا
وحشی دیگه مکه هم نموند
اومد طائف،
اسلام وقتی به طائف رسید قاصد پیامبر که اومد دنبالش،
اونو دعوت به توبه و اسلام کرد ...
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_حمزه_سیدالشهداء
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
از بعد شهادتدحمزه ی سیدالشهدا
وحشی دیگه مکه هم نموند
اومد طائف،
اسلام وقتی به طائف رسید قاصد پیامبر که اومد دنبالش،
اونو دعوت به توبه و اسلام کرد
قبول نکرد
گفت من مشرکم
خدای این پیامبر فرموده همه گناهانو میبخشم غیرازشرک،
مرتبه ی دوم آیه ی دیگری نازل شد
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَحمةِ الله
امید پشت سرامید،
گفت من هم فحشا انجام دادم
هم قتل انجام دادم
هم مشرکم،
تا آیه ی ۷۰ سوره ی فرقان نازل شد
اولـٰئِک َ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِم حَسَنات...
آخرالامر قبول کرد
همراه با این قاصد
که بعضی ها گفتند ابن عباس بوده ،
اومد محضر پیامبر،
وقتی ایمان آورد
پیغمبر فرمود
بگو ببینم عمومو چجوری کشتی ؟
وقتی ماجرارو تعریف کرد
پیغمبر فرمود دیگه تو مدینه نمون ،
من نمیتونم قاتل عموم رو ببینم...
چی میخواهی بگی...
یا رسول الله یه لحظه هم قاتل عموتونو نتونستید ببینید
اونوقت علی باید ....
عمری ز دیدار مغیره رنج بردم....
نمیخواهم از آن کوچه بیایم
چه سازم خانه ام یک راه دارد...
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
2_1152921504654952291.mp3
17.78M
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حمزه_سیدالشهداء
در پیشگاه قدسی تو ای خدای من
میدانم اینکه رنگ ندارد حنای من
از بس که توبه کردم و توبه شکستهام
چنگی به دل نمیزند این توبههای من
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حمزه_سیدالشهداء
اَللّهُمَ صَلِ عَلی مُحَمّد وآلِ مُحَمَّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم
لا حولَ و لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّه اَلعَلیِ الْعَظیم
حَسبُنَا اللّه وَ نِعمَ الوَکیل نِعمَ المَولا و نِعمَ النَّصیر
أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو
بازم برات دردسر اومد...
الْحیّ القَیّوم، الْرَّحمنُ الرَّحیمُ ، ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ
همیشه تو رو اینجوری صدات زدم
اما جلالت و بزرگی تو رو هرگز ندیدم...
مِنْ جَمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی
وَ اِسْرافی عَلی نَفْسی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ
به بکاء رسول الله
کنار بدن مُثله مُثله شدهی حمزه سید الشهدا
و به بکاء فاطمةُ الزهرا
تو را میخوانیم
الهی العفو....
در پیشگاه قدسی تو ای خدای من
میدانم اینکه رنگ ندارد حنای من
از بس که توبه کردم و توبه شکستهام
چنگی به دل نمیزند این توبههای من
یارب ببین که از سر تکرار معصیت
دیگر شکسته قبح معاصی برای من
خوش به حال اونایی که هنوز به چله نرسیدند،
هی بهشون مهلت میدند
اما ما بیچارهها رو دیگه مهلت بهمون نمیدند،
میگند اگه میخواست آدم بشه تا حالا میشد...
همش توجیه میکنم،
برا دیگران خوب حرف میزنم
هی میگم گناهه ، حرامه...
اما وقتی به خودم میرسم
هی توجیه میکنم...
یارب ببین که از سر تکرار معصیت
دیگر شکسته قبح معاصی برای من
با همهی این دهنکجیها و بیحیاییها... اما خوب میدونم...
گر تو مرا رها کنی از دست میروم(٢)
بیلطف تو شود دل دوزخ، سرای من
ای مالکی که «فضل بَریَّه» از آنِ توست
دستی بکش به روی سر بینوای من
مگه نفرمودی نوازش یتیم واجبه،
مگه نفرمودی« فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ »
به خدا من یتیمم
از آقام جدا افتاده ام
وَ أشَدُّ مِن يُتْمِ الَّذی انقَطَعَ عَن أبیه ،
يَتيمٌ انقَطَعَ عَن إمامِهِ...
نیمه شبه، دستی بکش به قصد نوازش به روی سرم..
سوگند میخورم به مقام ربوبیت
جز آستان تو نبود التجای من
این نیمهی شب هر جا میرفتم در رو به روم باز نمیکردند،
اما در خونه تو که اومدم
میدونم با همه روسیاهیم خوب میخریم، مخصوصا اگه گدای شب جمعه باشه...
آن فطرسم که در پی قنداقه آمدم
یعنی شکسته بال و پرِ ربنای من
امشب بیا به خاطر ارباب بیکفن
منت گذار و درگذر از این خطای من
بالحسین الهی العفو...
جان حسین روزی ما را رقم بزن
امضا نمای تذکرهی کربلای من
هان رفتی تو حرم یا نه؟
نیمه شب جمعه...
سلام آقا که الان روبهروتونم(٢)
من اینجام و زیارتنامه میخونم
حسین جانم...
حسین جانم...
چی میخوای؟
بزار سایهات همیشه رو سرم باشه...
آقا سایهات رو از سرم کم نکن...
بزار سایهات همیشه رو سرم باشه
قرار ما شب جمعه حرم باشه
حالا آمادهای یا نه؟
تو حرمیها...
شب جمعهست بازم مادر بد احواله...
چرا؟
میگه ای وای حسین من تو گوداله..
امان ای دل،بریده شد جلوی چشمای مادر
ته گودال، سه ساعت طول کشید تازه
حسین...
بیا زینب، ببین که شد چه ها زینب
سر شاه و بریدند ، از قَفا زینب
نه، نه، بزار برگردونم...
نیا زینب، غم و غربت شروع میشه
بمون خیمه، داره غارت شروع میشه
بچهها دیدن عمه داره میاد،
اما این اون عمهای نیست که از خیمهها رفت...
هم لباساش خاکیه،
هم صورتش کبوده،
هم موهاش پریشونه...
فقط داره فریاد میزنه
عَلَیکُنَّ بِالْفَرار...
حسین....
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
2_1152921504654994632.mp3
17.08M
حضرت #عبدالعظیم علیه السلام و سیدالشهدا علیه السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
ری قبله گشته با حرم سیدالکریم
عزت گرفته با قدم سیدالکریم
عقده گشای قبر خراب حسن شده
صحن و سرای محترم سیدالکریم
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
حضرت #عبدالعظیم علیه السلام و سیدالشهدا علیه السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
ری قبله گشته با حرم سیدالکریم
عزت گرفته با قدم سیدالکریم
عقده گشای قبر خراب حسن شده
صحن و سرای محترم سیدالکریم
عیسای این حرم نفسش مجتبایی است...
از نوادگان امام حسنِ
عیسای این حرم نفسش مجتبایی است
اعجازها نموده دَمِ سیدالکریم
از کودکی شفای مرا مادرم گرفت
وقت نماز با قسم سیدالکریم
هر کس که پیر گریه شده از غم حسین
سیراب گشته با کرم سیدالکریم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرب و بلا دارد این حرم
عبدالعظیم آمد و عبد خدا شدیم
با عشق اهل بیت همه آشنا شدیم
دنیا و آخرت همه ی فخر ماست این
شکر خدا که بر سر کویش گدا شدیم
چون ریشه های پرچم سبزش بدست باد
در هر طواف ، زائر کرب و بلا شدیم
دانی ز چیست این همه شان و مقام او
دانی ز چیست ریزه خور این سرا شدیم
فرمود امام شیعه (( انت ولینا ))
عبدالعظیم ما همه از تو ،رضا شدیم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرب و بلا دارد این حرم
اینجا چونان ملائکه در رفت و آمدیم
مهمان خانواده ی آل محمدیم
پای ضریح حضرت طاهر مدینه ایم
پای ضریح حضرت حمزه به مشهدیم
معصوم گفته بر در و دیوار این حرم
ما عطر سیب از حرم کربلا زدیم
عشاق این دیار همه گریه کن شدند
ما هم به این امید درِ این خاک آمدیم
مدیون مهربانی زهرا شدیم ما
ممنون این همه کرم و لطف بی حدیم
جامانده ایم از سفر کربلا ولی
در این دیار بر همه عالم سرآمدیم
شب های جمعه گریه کنان کنج آن حرم
انگار صحن کرب و بلا رو به گنبدیم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرب و بلا دارد این حرم
حالا از این حرم عبدالعظیم حسنی
که امام هادی فرمود
مَن زارَه کـَمَن زارَ الحُسین بِکربلاء..
بریم کربلای ابی عبدالله...
ای شاه سر بریده ، عزیز خدا ،حسین...
حسینش رو تو بگو
امشب نام همه ما رو بنویسند
الان ما درش داره برات آزادی از آتش مینویسه برا همه زائرا...
ای شاه سر بریده ،عزیز خدا ،حسین
این سرزمین گرفته شمیم تو را ،حسین
با هر سلام در حرم سید الکریم
پر می کشیم تا حرم کربلا ، حسین
قربون نالههاتون
بزار اونایی که توی خوابند، بیدار بشند
دولت ارباب ما رو ببینند
این خاک بوی خون گلو را گرفته است
این سرزمین برای تو شد خون بها ،حسین
حالا از اینجا به بعد حسینت رو باید با گریه بگی...
مقتل نوشته روی تنت پا گذاشتند (۲)
در زیر دست و پا ،زده ای دست و پا ،حسین
تا حالا من این روضه رو نخوندم
هرچه بادا باد
وقتی اومد دید داداشش رو محاصره کردند
یه فریاد حیدری زد
این تراکم جمعیت رو که به هم زد
اول اومد کنار داداش ...
داداش هنوز جون در بدن داره...
یه دل سیر حسینش رو بغل گرفت...
میدونی چی دید؟
وَ هوَ یَجودُ بِنَفسِه...
داداش داره دست و پا میزنه....
انقدر زینب رو اینجا با تازیانه زدند...
نانجیب گفت اگه کنار نری اول تورو ذبح میکنم...
کاری کردند
یه لحظه دید داداش داره گریه میکنه ...
از گریهها فهمید که دیگه باید بره...
حالا رفتی توی گودال؟!
بشنو
مقتل نوشته روی تنت پا گذاشتند
در زیر دست و پا،زده ای دست و پا ،حسین
مقتل نوشته پیکر تو ، نرم گشته بود...
ها
رَضَضنَا الصَّدر بَعدَ الصَّدر
وقتی همچین اتفاقی بیفته ...
مقتل نوشته پیکر تو ، نرم گشته بود..
حالا که اینطوری شده بدن تو
با هر نسیم جسم تو شد جابجا ،حسین
مقتل نوشته ضربه به پهلوی تو زدند
حتما شبیه مادرتان بی هوا ، حسین
گفتم و تموم کردم
یا صاحب الزمان
این روضههای پایانی مال شماست آقا ..
ان شاءالله گریههامونو تو بخری آقا جان
سرمایهای نداریم
مقتل نوشته رأس تو را بد بریده اند
چون از جلو بریده نشد، از قفا ،حسین
بقیهاش بمونه
انشاالله یه همچین ساعتی
کنار گودال قتلگاه ...
اونجا بگم آقا جان
هر ضربه را برای رضای خدا زدند...
(شمشیر، نیزه، سنگ و حتی عصا ،حسین)
چون چاره نیست میروم و میگذارمت
ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت
یه ناله یا حسین ،
همه سحرخیزها رو بیدار کن
حسین....
ای تشنه لب ، حسین ، حسین ...
بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله
گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین
خانه آباد شدم خانهات آباد حسین...
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
برخیز ای برادرم از شمر دون بپرس
با بازوان بسته چرا میبرندم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ....
به این ساعت مناجات حجت بن الحسن ،
به چشم گریانش،
به این ساعت نالههای مادرش فاطمه
تو را میخوانیم
ده مرتبه یا الله...
🆔 @rozehayemirza_matn
1183129347_1353967426.mp3
21.62M
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
ساقیا بوی نسیم سحری ما را بس
در همین حد که نمودی نظری ،ما را بس
حاجت از دل نگذشته، تو روا می سازی
از گرفتاریِ ما با خبری ، ما را بس
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ
نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر
تا حالا کمکم کردی که اومدم با خودت حرف بزنم
تا آخرین نفس از این عمر ناقابلم کمکم کن ،
زبونم همیشه برا مناجات با تو خرج بشه
خوبا هر شب این موقع در خونت مناجات میکنند
هفته ای یک شب رو از ما روسیاها دریغ مکن
اگه قراره اجلمونم برسه بعد کمیل برسه، بگن آخرین شب جمعه ی قرار عاشقیشم با خدا حرف زد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
نعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
کُنتُ بِئسَ العَبد وَ أَنتَ نِعمَ الرَّب
من همون بدم
تعجب نکن چرا عوض نشدم
تو هم همون خدایی هستی که خوب شناختمت
عادَتُک الاِحسانُ إلی المُسیئین
عَظُمَ الذَّنبُ مِنْ عَبدِک فَلْیَحسُنِ العَفوُ مِن عِندِک
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام
بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرضِ
مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي
وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
بندگی در خونه ی خدا فصلی نیست که یه مدتی باغلظت و شدت با سرعت با نشاط، با شوق و رغبت بیای
بعد سرد بشی کسل بشی فشل بشی
اگر چه عواملی هم دست به دست هم دادند
که منوتو رو سرد کنند از مناجات با خدا،
اما یادت نره او « فَیّاض عَلَی الاِطلاقِ» ، دائما داره لطف و کرم و فضل ورحمتش رو به ما نازل میکنه،
« خَیرُک َ اِلَینا نٰازِل »
دست گداییمون رو ببریم بالا
شب زیارتیه مخصوصه ی ابی عبدالله ست
بالحسین الهی العفو...
ساقیا بوی نسیم سحری ما را بس(۲)
در همین حد که نمودی نظری ،ما را بس
حاجت از دل نگذشته، تو روا می سازی
از گرفتاریِ ما با خبری ، ما را بس
ما خیلیامون از گرفتاریمون خبر نداریم
مثل هر بار اگر باز بزرگی بکنی
بار افتاده ی مارا بخری ، مارا بس
شوری اشک ....
ببین چجوری نمک گیرت کرده
سر سفره ی میزبان که مینشینی میگه یه لقمه از سفره ی ما بخور نمک نداره
تو میگی نمک گیر شدم...
شوری اشک چشیدیم و نمک گیر شدیم
داده ای نیمه شب چشم تری ، ما رابس
نا خدا گاه مقیم در میخانه شدیم
جای دادی به گدایی گذری ، مارا بس
ما گدا شباجمعه ات نبودیم
مارو بین خوبات جا دادی
ان شالله مو و محاسنت ک سفیدشد میفهمی من چی میگم
یه لحظه به خودت میایی
میبینی سی ساله در این خونه ای،
ناخودآگاه مقیم در میخانه شدیم
جای دادی به گدایِ گذری ، مارابس
حالا ک اومدی قاتی گداها شدی
اول از همه کی خریدتت
فاطمه دیدو پسندید و خرید این همه عمر
با تولای علی شد سپری ، مارا بس
از بین درو دیوار دونه دونمون رو دعا کرد
توی بستر شهادت دونه دونمون رو دعا کرد،
این ساعتهای شب جمعه به امام حسن فرمود
یٰا بُنَیَّ اَلجٰارُ ثُمَّ الدَّار،
دونه دونمون رو بی بی دعا میکرد
فاطمه دیدو پسندید و خریداین همه عمر
با تولای علی شد سپری ، مارا بس
شیعه حیدر کرار شدی مو بر ما
همسر فاطمه کرده پدری مارا بس
اَشهَدُ اَنَّک َکُنتَ لِلْمُؤمِنینَ اَباً رحیماً
یا امیرالمومنین
کاش الان تو حرمت کمیل میخوندیم آقا، اما آقاجان همتون این ساعت مهمون حسینید
ماهم به رسم قرار هر شب جمعمون...
جان ارباب قسم این دل ما تنگ شده...
هرچقدر دلت برات کربلا کم شده ناله ات رو بلند بکن
جان ارباب قسم این دل ما تنگ شده
یک سفر کرب و بلا هم ببری ، ما را بس
.
شبهای جمعه گریه آب و رنگ دارد
پیراهنی که جای صدها چنگ دارد
مادر شکایتها ز روز جنگ دارد
گوید چرا روی تو جای سنگ دارد
صدا مادرش داره میاد
گوید مرا با روضه هایت پیر کردی
مثل خودم زیر لگدها گیر کردی
یا صاحب الزمان
مانند من ترکیب ابرویت بهم خورد
با هر تکان ضربه گیسویت بهم خورد
خوردی زمین و وضع پهلویت بهم خورد...
.
خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته پیکر زیر دست و پا شدی تو
تا خورد زمین محاصرش کردند
اصلا انگار از همون هجوم دسته جمعی به بی بی دو عالم ،
دست جمعی زدن و محاصره کردن دیگه رسم عرب شد،
زمین خورده رو که نمیزنند ،
اما اینجا بر عکس شد
فَحَمَلُوا عَلَیهِ مِن کُلّ جٰانِب
فِرقَةٌ بِالسُّیوف
فِرقَةٌ بِالرِّمٰاح
فِرقَةٌ بالنّبال
فِرقَةٌ بِالحِجارة
امام باقر دو فِرقه ی دیگم اضافه کرد
فِرقَةٌ بِالخَشَبِ وَ العَصٰاء
ای حسین....
بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
-1559552253_-915051706.mp3
5.65M
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
نرفته از نظرم ذوالجناح ، بر می گشت
و رفته رفته صدايت ضعيف تر می گشت
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
نرفته از نظرم ذوالجناح ، بر می گشت
و رفته رفته صدايت ضعيف تر می گشت
ز بس كه بر بدنت زخمِ كاری ، بود
كه زخم تازه اگر میرسید تازه تر میگشت
در ازدحام حرامی و نيزه های بلند
شكافِ زخم تنت باز و بازتر می گشت
ميان حلقۀ نامحرمان خودم ديدم
كه شمر با سرت از قتلگاه برمی گشت
نامردا چجوری کشتنش بماند
زین العابدین وقتی رسید کوفه ،
اینجوری روضه خواند
اَنَا بْنُ مَن قُتِلَ صَبراً
وَ کـَفیٰ بِذٰلِک َ فَخراً
یعنی زنده زنده اونقده زدنش،
یه روضه اینجا خونده،
یه روضه هم توی مدینه برا ابوحمزه خوند...
فرمود
هنوز بابام داشت حرف میزد،
که نانجیبا حرفاش تموم نشده ، سر از بدنش جدا کردند
ای حسین....
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
آمد نماز صبح و نیامد نگار من
ای دیده خون ببار که خوابت حرام شد
یه خانمی هم ، صدا میزد
ای خدا شب شده و من چه کنم
یک تن و این همه دشمن ، چه کنم
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
2_1152921504638013889.mp3
20.51M
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
در سحر،چشم که گریان بشود، خوبتر است
سائلت پاره گریبان بشود، خوبتر است
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
اَللّهُمَ صَلِ عَلی مُحَمّد وآلِ مُحَمَّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم
لا حولَ و لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّه اَلعَلیِ الْعَظیم
حَسبُنَا اللّه وَ نِعمَ الوَکیل نِعمَ المَولا و نِعمَ النَّصیر
أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو ،الْحیّ القَیّوم، الْرَّحمنُ الرَّحیمُ ، ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ، بَدیعُ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ مِنْ جَمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی
وَ اِسْرافی عَلی نَفْسی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ
فرمود سه دسته اند که
از دام ابلیس و جنود ابلیسی در امانند
الذاكرونَ للّه ِِ
و الباكُونَ مِن خَشيَةِ اللّه
و المُستَغفِرونَ بِالأسحارِ
حالا که این رزق و روزی سحرخیزی شب جمعه رو بهت دادند
ساکت نباش...
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ
دست گداییمون رو بالا میبریم
بالحُسَین، الهی العفو...
در سحر،چشم که گریان بشود، خوبتر است
سائلت پاره گریبان بشود، خوبتر است
گرچه موسی است مناجاتیِ طورِ تو، ولی
گرخدا همدم چوپان بشود، خوبتر است
روسیاهی که به همراهی خوبان برود
بر در کهف نگهبان بشود، خوبتر است
وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصِيدِ
اگه ما رو تو خونه ات هم راه ندی،
همون در خونت هم بشینیم بسه...
ابر رحمت تویی و از همه من تشنه ترم
تشنه گر خرج بیابان بشود، خوبتر است
اندکی نیز مرا هم بنشان پیش خودت...
أنَا جَلیٖسُ مَنْ جٰالَسَنِیٖ ...
اندکی نیز مرا هم بنشان پیش خودت
میزبان همدم مهمان بشود، خوبتر است
تا درستم نکنی، دست از این دَر نکشم
این گدا دست به دامان بشود، خوبتر است
بعد هر معصیت از خوف، به هم میریزم....
خوش بحال اونایی که هنوز اینطورین...
بعد هر معصیت از خوف، به هم میریزم
عبد اگر زود پشیمان بشود، خوبتر است
هی میگم نکنه تو معصیت من بمیرم،
نکنه اجلم جایی بیاد
که همه گریهکنات تعجب کنند،
نکنه اجلم جایی بیاد که اربابم خجالت بکشه،
بگه یه عمری من نون ونمکت رو دادم بیوفا،
اینجا چه میکنی؟
بعد هر معصیت از خوف، به هم میریزم
این ترس و نگرانی رو از ما نگیر...
اینقدر به ما مهلت نده،
من بیحیا شدم،
تازه دیگران رو هم دارم به این مسیر تشویق میکنم،
یه کاری کن یه ذره ازت بترسم
عبد اگر زود پشیمان بشود، خوبتر است
فرمود خدا دوست داره اون بندهای رو که تا گناهی میکنه زود استغفار کنه...
آنقدر سینه زنم تا که نجاتم بدهی
آتش اینگونه گلستان بشود، خوبتر است
یاد همهی اون بروبچههایی که تو سینهزنیهاشون، اذن شهادت میگرفتند،
به دیگران هم بشارت میدادند
یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم
میگفتند نترسید، ارباب میاد بالا سرمون
اشک خوب است که با مرثیه آغشته شود
فیض وقتی که دو چندان بشود،خوبتر است
نام ارباب خودش مظهر اسما خداست
ذکر«العفو حسین جان» بشود، خوبتر است
گر بنا هست کسی واسطهی ما نشود
ضامنم شاه خراسان بشود، خوبتر است
کاش الان تو حرمت بودیم آقاجان...
آخرین شب جمعهی عمر خواهرت معصومه است، تو این هفده روز چقدر چشم به راهت بود...
بیمقدمه از زبون امام رضا بریم کربلا، سحرِ دیگه،
صدا نالهی همهشون داره الان میاد
امر کردی در همه اوقات ،فَابکِ للحسین
کربلا و عمهی سادات ، فَابْکِ للحسین
بین قیل و قال افتادی و پا خوردی حسین...
یه دنیا حرف دارهها این، قیل و قال چی؟
یکی میگفت با نیزه بزنید..
یکی میگفت سیلی بزنید...
یکی میگفت دیگه جونی نداره..
یکی میگفت ناموسش رو بزنید...
رد شدم...
بین قیل و قال افتادی و پا خوردی حسین
از جلو شمشیر، خنجر از قفا خوردی حسین
نالهی «یا ربّنایت» قطع شد، ای تشنه لب
آب را میخواستی، نیزه چرا خوردی حسین
پیرمردی آمد و از دور میدیدم ولی
کاش میمردم ، نمیدیدم عصا خوردی
به خدا با این یه مصرع یه هفته هست به هم ریختم، هر چه بادا باد
یا صاحب الزمان...
بر روی جسمت چرا رفتند و بازی میکنند؟
یعنی با کشتن تو داشتن لذت میبردن
واِلّا یکی به ما بگه،
آخه سه ساعت تو گودال چرا اذیتت کردند؟
سر مبارکت رو هم که از بدن جدا کردند، چهل منزل باهاش بازی میکردند...
یا امام رضا، شما کمک کن آقاجان،
یا بعضی روضهها رو ما بفهمیم یا لااقل بر زبانمون جاری نشه.
یه روضه برا بشریت خوندی تا قیامت بسه...
فرمودی ذُبِحَ کَما یُذبَحُ الکـَبش...
جد ما رو مثل یه مذبوح سر بریدند...
یعنی همه داشتن تماشا میکردند
همه خوشحال بودند،
هرکی میگفت سهمی از این قربانی مال منه...
رگهای بریدهاش هم رسید به زینب..
آی حسین...
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
روضه امام صادق.mp3
2.97M
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
دلهامونو روانه کنیم بریم ببینیم مدینه چه خبره
ساعتهای آخر عمر امام صادقه
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
دلهامونو روانه کنیم بریم ببینیم مدینه چه خبره
ساعتهای آخر عمر امام صادقه
دوباره یکی دیگه از گلای زهرا رو پرپر میکنند
اما الان اگه مدینه باشی کنار بقیع خبری نیست
هیچکی تو مدینه لباس عزا به تن نکرده...
آخه این بچه های فاطمه
غربت رو از مادر به ارث بردند
غروبِ سرخِ نگاهش، به رنگ ماتم بود
غریبِ شهرِ خودش نه ، غریب عالم بود
چقدر روضه ی کرب و بلا به پا میداشت...
شعرا و روضه خوانا رو که دعوت میکرد
به اونها می فرمود
«اِرثِ لِلحُسین»
انقده برا ابی عبدالله گریه میکرد ...
این بکاء بر سیدالشهدا رو ، ما از مدرسه ی امام صادق به عنوان جلسات و هیئات به ارث داریم ...
چقدر روضه ی کرب و بلا به پا میداشت
به روی سر در خانه همیشه پرچم بود
اگر چه زخم جگر تازه میشد اما باز
برای داغ دلش ،روضه مثل مرهم بود
اینجوریه به خدا
فرمود گریه ی بر جد غریب ما ابی عبدالله، یه فرح و نشاطی تو دل گریه کن به ارث میزاره ، که تا قیامت این شادمانی از دلش بیرون نمیره..
همیشه در وسط کوچه ی بنی هاشم
پر از تلاطم اشک و مصیبت و غم بود
شبی که در تب آتش بهشت او میسوخت...
خونشو مثل مادرش فاطمه آتش زدند،
آتش به درون خانه سرایت کرد
ازاین حجره به آن حجره....
چقدر اهل و عیال حضرت ترسیدند،
اومد مثل مادر وسط آتش ایستاد
شبی که در تب آتش بهشت او میسوخت
شکسته قامت و آشفته حال و درهم بود
وسط اتش ایستاد
فرمود «اَنا بن ابراهیم» خلیل الله ...
این یه مصیبت...
شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا
میان کوچه زمین خوردنش مسلّم بود
فهمیدی چی گفتم...
اگه یه وقت جوان رشیدالقامتی باشه دنبال مرکب بدواننش ،
پا به پای مرکب حرکت میکنه،
اما خدانکنه اینی که پشت مرکب دارند میدووننش، یه پیرمرد باشه مثل امام صادق ...
یا یه بچه ی سه ساله باشه،
مثل بچه های ابی عبدالله...
شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا
میان کوچه زمین خوردنش مسلّم بود
کبودِ زخمِ طناب و اسارت و غربت
چقدر در نظرش کربلا مجسّم بود
عجب مصیبت هایی...
دونه دونش رو
یا یاد مدینه میکرد
یا یاد کربلا میفتاد
همه رو جمع کنم تو این یه بیت
خلاصه لحظه ی آخر زمان تدفینش
بساط غسل و بساط کفن فراهم بود
درآن زمان بخدا هر دلی پریشانِ
شهید بی کفنِ وادی محرم بود
حسین....
به زخم پیکر گل بوریا نمی پیچید
اگر که پیرهن پاره پاره ای هم بود
چندین هزار نفر
امروز برا دفنش تو مدینه اومدند
با چه عزت و احترامی دفنش کردند،
درستشم همینه،
فرزند پیغمبر،احترام داره،
بچه ی فاطمه محترمه،
اینجا ۴ هزار نفر برا تشییع جنازه ی بچه ی حضرت زهرا اومدند،
کربلا هم سی هزار نفر اومده بودند،
آخ بمیرم...
عوض گل باران این بدن چه کردن؟
کاری کردن که حتی خواهرش ،بدن برادر رو نشناخت...
گفت داداش...
ته گودال فقط پیکر تو مانده و من
همه رفتند فقط مادر تو مانده و من
حسین.....
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
1402.02.24_2.mp3
12.06M
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
السلام علیکم یا ائمه البقیع
و یا آل رسول الله..
جلوه ی جنت به چشم خاکیان دارد بقیع
یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع...
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn