🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه شب دوم محرم
#روضه امام حسین (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمان ویا رحیم
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَلَا جَعَلَهُ اللّٰهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيارَتِكُمْ، السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ أَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلَىٰ أَصْحابِ الْحُسَيْنِ؛
🔶الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
🔶نه تنها سر، برایت بلکه از سر بهتر آوردم
🔶پی ابقایِ قَد قامَت، به ظهر روز عاشورا
🔶برای گفتن اللّهاکبر، اکبر آوردم...
🔶علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست
🔶ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم
🔶اگر با کشتن من دین تو جاوید میگردد
🔶برای خنجر شمر ستمگر، حنجر آوردم
🔶برای آنکه قرآنت نگردد پایمال خصم
🔶برای سُمّ مرکبها، خدایا پیکر آوردم
🔶علی، انگشتر خود را به سائل داد اما من
🔶برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم...
⬅️آجر ومزده همه شما برادران و خواهران و عزاداران با بی بی دو عالم فاطمه زهرا(س) انشاالله در هرگوشه ازاین مجلس ومحفل نشسته آید به آبروی ابا عبدالله حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله شب دوم محرم است عزیزان کسانی دربین من شما بودند که در سالهای گذشته برای ابا عبدالله عزاداری می کردند اما امسال جایشان دربین ما خالیست انشاالله روحشان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند
قافله ابی عبد الله روز به روزدارد نزدیک کربلا میاد ، قربان قافله و سر نشینان این قافله ، علمدار این قافله عباس (حاجت دارها ، درد دارها)قافله سالار حسین فاطمه است ، این قافله علی اکبر دارد ، این قافله علی اصغر دارد ، این قافله قاسم و عون و جعفر دارد ، این قافله شیر زنی مثل زینب کبری دارد .اما عزاداران حسینی
مثل فردایی یعنی روز دوم محرم
کاروان حسینی به سرزمین کربلا رسیدن ابی عبدالله فرمودند
نام این سرزمین چیه؟
عرضه داشتند آقاجان
به این سرزمین قاضریه میگن..
آقا فرمود آیا این سرزمین نام دیگری هم دارد گفتند بله آقا جان
به این سرزمین نینوا هم میگن.اقا ابا عبدالله یکی یکی اسم ها را گفتند
اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده.
حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟آقا جان به این سر زمین کربلا هم میگن تا آقا نام کربلا را شنید صدا زد
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
(خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا)
اینجا همون سرزمینیه که.
جدم رسول خدا بهم خبر داده بود.
از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست...
اینجا همون جاییکه خون ما ریخته می شود
اینجا محل دفن ماست
🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب
🔸میشود لبها کبود از قحط آب
مردم... اینجا همونجاییکه.است که
دستهای عباسم رو قطع میکنند.
اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند.
نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند...
چه حالی پیدا کرد...
اومد کنار برادرش حسین صدا زد حسین جان..
نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم.دنیای از غم وغصه به دل من نشسته حسین جان برادر مگر این جا کجاست.
🔸خواهرم زینب اینجا زمین کربلاست
آماده ای بگم یا نه...
امشب برات کربلات رو از آقا بگیری...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
🔸این زمین غصه و درد و بلاست
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
آماده باش زینبم...
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
🔸در همین ده روز پیرت میکنند
زینبم... طاقت داری بگم یا نه...
🔸می برن اینجا گلو و حنجرم
🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم
یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد...
چی میگی برادر..حسین جان
جلوی من از مردن حرف میزنی...
مگه نمیدونی..برادر من یک لحظه طاقت دوری تورا ندارم
زینب بدون تو برادر میمیره...
ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد...
اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
دلداریش میداد...
اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد...یک جای دیگر هم روز عاشورا بود که آقا می خواست بره میدان گفت خواهرم زینب خداحافظ من هم رفتم بی بی زینب فرمودند برادر خواهرت را تنها می گذاری اقا
فرمودند خواهرم زینب تازمانی که صدای تکبیر من می یاد بدان من هنوز زنده ام اما یک وقت دیدند صدای اقا به گوش نمی رسد
🔷همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔷ولی سالار زینب را ندیدند
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه حضرت رقیه (ع)
#شب سوم محرم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
⬅️اجرومزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دو عالم فاطمه زهرا(س) انشاالله به آبروی نازدانه ابا عبدالله حضرت رقیه درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته اید حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله همه اموات فیض ببرند
🔸طفل ویرانه شدن زار شدن هم دارد
🔸قد خم دست به دیوار شدن هم دارد
🔸تا صدای لبت آمد لبم از خواب پرید
🔸سر تو ارزش بیدار شدن هم دارد
🔸عقب افتادن این چند شب از عاطفه ات
🔸این همه بوسه بدهکار شدن هم دارد
🔸بی سبب نیست که با دست به دنبال توام
🔸چشم خون لخته شده تار شدن هم دارد
🔸دخترت نیستم از طشت رهایت نکنم
🔸دختر شاه فداکار شدن هم دارد
🔸معجری را که تو از مکه خریدی بردند
🔸موی آشفته گرفتار شدن هم دارد
⏪عزاداران شب سوم محرم می دونم گرفتاری مریض داری حاجت داری امشب دامن سه ساله امام حسینو بگیر با آن دستهای کوچکش خیلی گره های بزرگی را باز می کنه امشب امام حسینو به صورت سیلی خورده دخترش قسم بده بگو آقاجان به امیدی آمدیم دیگه دست خالی ردمان نکنی حالا
دلها را ببریم خرابه شام ، برای دختر سه ساله ابی عبدالله گریه کنیم ، بیاد آن لحظه ای که از خواب بیدار شد ، بهانه بابا گرفت ، به اطراف خرابه نگاه کرد دید خبری نیست ، خودش را به عمه رسانید .
صدا زد عمه : الان سرم روی دامن بابایم بود مرا نوازش می کرد ، بابایم کجا رفت ؟ هر چه کردند این دختر سه ساله را آرام کنند نشد .
🔻دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن
🔻عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن
عاشقان حرم رقیه ، شما می دانید رسم است اگر یک بچه کوچکی بهانه بابا بگیرد او را نوازش می کنند ، برایش اسباب بازی می آورند آرامش می کنند کجای عالم رسم است برای طفل سه ساله که بهانه بابا بگیرد سر بریده بابایش را بیاورند ، سر بابایش را آوردند خیره خیره نگاه کرد ، سر بابا را بغل گرفت صدا زد :
چه بلایی سرت آوردن...بابا.
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم....
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده..
اما میخام بگم.
بابای خوبم...
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن.
اما به منم تازیانه زدن
🔸مرا باشد نشان از تازیانه..
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۳/۷
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀🖤🖤🖤
#شب چهارم محرم
#روضه طفلان حضرت زینب(س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
♦️ای سالها کنار من و آشنای من
♦️هستم برای تو ،تو هستی برای من
♦️این سرزمین که قتلگه ما دو تا شده
♦️هم کربلای توست وَ هم کربلای من
♦️مهریه ی عروسی من دیدن تو بود
♦️ای آشنای من همه در لحظه های من
♦️نجمه دو تا پسر ، تو دو تا ؛ ای برادرم
♦️حالا رسیده است زمان دو تای من
♦️بد کردم ای برادر من خواهرت شدم؟
♦️این رسم ها نبود به جای وفای من
♦️تقصیر من که نیست ؛دلم شور میزند
♦️بگذار لحظه ای تو خودت را به جای من
♦️دل دل نکن اجازه بده جعفرت شوند
♦️دیدی اگر ظهور نکردند به پای من
♦️بگذار آخر عمری نذر من ادا شود
♦️باید خلاصه یک نفر اینجا فدا شود
⬅️امشب، شبِ زینب سلام الله علیها ست .. شب بچه های بی بیست .. ان شاءالله نباشه کسی بعد از این روضه دست خالی برگرده .. التماس کن به بی بی جان .. به حق دو تا آقازادهی غریبت یه نگاه امشب به ما بنداز ..
اومد دست بچه هارو گرفت، عون و محمد رو آورد مقابل ابی عبدالله .. مادرای شهدای ما از این مادر یاد گرفتن .. خودش تن بچه ها کفن کرده .. موها رو شانه زده .. مرتب این دو تا بچه رو آورد جلوی دایی داره التماس میکنه .. (از قبل بهشون گفته) بچه ها من میدونم داداشم بهتون اجازه نمیده .. اما یه اسم رمز هست اگر خواستید از دایی اجازه بگیرید اون لحظه که کار گره خورده، بگید دایی جان به حقِ مادرت زهرا .. گفت حسین : *
🔻رو سفیدم میکنند و فخر مادر میشوند
🔻نوجوانهایم سپرهای برادر میشوند
🔻این پسرها پیشکش های منو عبداللهاند
🔻صحبت جنگ و جدل باشد قلندر میشوند
رجزها خوندن این دو آقازاده .. امیری حسین و نعم الامیری ..
🔸آینه انگار پیش مرتضی بگذاشتند
🔸هیبت جنگی که میگیرند حیدر میشوند
🔸دست بر شمیر میگیرند طوفان میکنند
🔸یک تنه قطعاً حریف چند لشکر میشوند
⏪بچههای منو دست کم نگیر داداش ..
خون قتالالعرب جاریاست در رگهایشان
قابض الارواح کوفی هایِ کافر میشوند
بوی زهرا میدهد پهلوی آقازاده ها
چونکه با یک واسطه فرزند کوثر میشوند
*من خواهشم اینه مخصوصاً خانومایِ در محفل امشب خیلی باید حق و ادا کنن .. آخه تنها شهدایی بودن که این مادر از خیمه بیرون نیومد .. هر کدوم از شهدا رو زمین میفتادن عمهی سادات تو بعضی جاها نوشتن جلوتر از ابی عبدالله میرسید بالای سر کشته ها .. اما حالا تو خیمه نشسته داره گریه میکنه .. اما از خیمه بیرون نیومد ..
🔸زیر نیزه یاد غم های مدینه میکند
🔸گریه کن های جوان مرگی مادر میشوند
🔸هرچه باشد هر دو خواهرزادههای محسنن
🔸منتقم های شهید ضربهی در میشوند
🔸اکبر تو ارباً ارباً شد ولی شکر خدا
🔸دستگل هایم پس از او زود پرپر میشوند
⏪گفت داداش بذار برن این بچه ها .. اینا طاقت ندارن ببینن دستای مادرشونُ بستن .. اینا طاقت ندارن ببینن تو شام منو سنگ میزنن ..*
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۳/۹
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️
#شب پنجم محرم
#روضه عبدالله بن حسن(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
♦️رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
♦️رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم
♦️رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
♦️نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
♦️دلم قرار ندارد در این قفس باید
♦️کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
♦️عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو
♦️من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
♦️عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
♦️خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
♦️سپر برای تو با سینه می شوم هیهات
♦️اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم
♦️مگر که زنده نباشم که در دل گودال
♦️اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم
♦️من آمدم که شوم حائل تو با عمه
♦️مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم
♦️عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان
♦️جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
♦️کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
♦️عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
♦️صدای مرکب و نعل جدید می آید
♦️عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
♦️فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر
♦️که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم
♦️عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش
♦️بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم
♦️برای آنکه جسارت به پیکرت نشود
♦️خودم لباس تنت را به این و آن بدهم
⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دو عالم فاطمه(س) انشاالله به برکت این شبهای محرم حاجت روا بشید امشب شب پنجم محرم است می دونم گرفتاری .حاجت داری مریض داری جون داری امشب هر گوشه ای ازاین مجلس نشسته ای حاجته از امام حسن بگیر عبدالله بن الحسن
قربون غریبیش برم
مثل باباش امام حسن(ع) خیلی غریب بوده..این آقازاده خیلی
روضه ی جانسوزی داره
دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه
آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون ابا عبدالله الحسین
ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت.خیلی مواظبشون بود
مخصوصا عبدالله بن حسنو
صدا زد خواهرم. زینبم
مواظب عبدالله ام باش
خواهرم مواظب یادگار برادرم امام حسن باش.
زینب جان این نانجیبها رحم ندارن.
دیدی قاسمم شهید کردن
علی اکبرم قطعه قطعه کردن
روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن
خواهرم اینا رحم ندارن.زینب
مواظب یادگار حسنم باش
دستهاش رو گذاشت توی دست عمه
دستش به دست عمه جانش زینبه
بالای تل زینبیه
یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش امام حسین داخل گودی قتلگاه است.
دور تا دور عمو رو گرفتن
شمشیرها بالا میره پایین میاد
دیگه طاقت نیاورد
دستش رو از دست عمه كشید،داره میدوه،اصلاً مهلت نداد،نه با كسی خداحافظی كرد،نه با كسی وداع كرد،نه با كسی حرف زد،نه زره پوشید،نه سپر پوشید،یه بچه ی یازده ساله،اصلاً این بچه رجزشم با بقیه فرق داشت، هر كی می رفت میدون می گفت: اَنا بن الفلان و بن الفلان، من پسر فلانی ام ،طایفه ام فلان جاست،اما این بچه رجزش با همه فرق داشت، می دوید هی می گفت والله لَا أُفَارِقُ عَمِّی می گفت: عموم تنهاست، من تنهاش نمی ذارم
دید دور عموش حلقه زدند، دید یه نفر شمشیر برهنه رو بالا برد،الان سر عمو رو جدا میكنه، تا شمشیر اومد پایین دیدن این پسر یازده ساله دستش رو سپر كرد،شمشیر فرود اومد، دست از بازو قطع شد،افتاد تو بغل عمو، دست قطع شده، می دونی چی گفت؟مقاتل نوشته اند این بچه ی یازده ساله تا افتاد تو بغل عمو، دستش قطع شد دیدن گفت:وای مادر. امام صادق علیه السلام فرمود:ما اهلبیت تو مصائب و شدائد، هر جا بهمون سخت بگذره اسم مادرمان فاطمه رو صدا می زنیم،نمی دونم شاید بازوش رو وقتی با شمشیر زدند یاد بازوی فاطمه افتاد، افتاد تو بغل عمو، داره دست و پا می زنه،یه بچه ی یازده ساله
ای عمو،دستم و دادم تا كه،شبیهه سقا بشم
كاش مثل اكبر منم،یه اِرباً اِربا بشم
داشت تو بغل عمو راحت جون می داد،كاشكی می گذاشتن كار خودش رو بكنه، اگه دشمن یه ذره صبر می كرد ، عبدالله تو بغل عمو جون داده بود،داشت نفس های آخرش رو می كشید،صدا زد حرمله بیآ،
یاصاحب الزمان..
نانجیب تیر از کمان رها کرد...
سادات منو ببخشید...
دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین...
جان دادن.
یکی ششماهه اش علی اصغر بود...
یکی هم عبدالله بن الحسن.
دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه...
هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️
۱۴۰۳/۳/۱۰
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️
#شب ششم محرم
#روضه حضرت قاسم بن حسن(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
⬅️دیگه کم کم داریم نزدیک عاشورا میشیم آقاجان دل ما تو حرم شماست .. خیلیا الان تو حرمش دادن عرض ادب میکنن .. عیبی نداره ؛ شیخ جعفر شوشتری رحمت الله علیه فرمود هرجا شما برای ابی عبدالله گریه کنید یا نام حسین رو ببرین همانجا تحت قبه اباعبدالله است انشالله چنین شبی شب ششم محرم کربلا باشیم
دیشب و امشب شبِ کریم اهلِ بیته.. ای کاش یه روزی بیاد از مدینه خادم ها بیان تو جلسات ، پرچم عتبه مقدس حسنی رو بیارن .. آخ ای بی حرم حسن .. ای بی کفن حسین ..
روایت از امام حسن علیه السلام که هر کسی هر حاجت دنیایی داشت چی کار کنه؟! آقا فرمودن استغفار کنید با استغفار گره از کارتون باز میشه لذا به فرموده امام مجتبی دستتُ بیار بالاتر از سرت خدایا به ناله هایِ امشب مادرشون زهرا الهی العفو …
🔸بی رزه رفت به میدان که بگوید حسن است
🔸ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است
🔸دست خطی حسنی داشت که ثابت میکرد
🔸سیزده سال به دنبال حسینی شدن است
🔸جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد
🔸خواست با عشق بگوید که عمو جانِ من است
⏪یه شباهتی داره روضه ش با باباش امام مجتبی .. یه تفاوتی هم داره ؛ اینجا هر کاری کرد عمو اجازه نداد اومد تو خیمه مادر اومد دید قاسم سر روی زانوها گذاشته داره چنان گریه میکنه شونه هاش داره میلرزه ..
عزیزِ دلم نبینم اینطوری گریه کنی چرا زانوی غم بغل گرفتی؟.. گفت مادر هر کاری کردم عمو بهم اجازه نداد..گفت ناراحت نباش الان یه چیزی بهت میدم اگر ببری به عمو نشون بدی محاله دیگه بهت اجازه نده..
دیدن نجمه خانم (س) یه ساروق بسته ای رو باز کرد از داخلش یه نامه ای رو بیرون آوورد گفت ببین بابات حسن نوشته برا عمو جانت نوشته برا یه همچین روزی نوشته .. احتمال میداده ابیعبدالله بهت اجازۀ رفتن نده .. دیدن نامۀ بابا رو گرفته در دست داره خوشحال میاد .. باباشم یه روزی یه نامه ای در دست گرفته بود خوشحال داشت میومد ... اما این خوشحالی برا امام حسن چند دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دید وسط کوچه نانجیب اومد .. جلو مادرشو سد کرد گفت
بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر
اون بیشتر رسید و رهم بیشتر گرفت
تفاوت روضۀ پسر و بابا اینه او اول سر گذاشته بود روی پاهاش گریه میکرد بعد خوشحال نامه رو گرفته بود دستش .. اما باباش اول خوشحال نامه در دستش بود اما تا آخر عمرش هی سر روی زانو گذاشت به هیچکسم نتونست بگه چه خبر شده .. آخه وقتی مادر با ضرب سیلی روی زمین افتاد ..
🔻ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی
🔻تیرها پر بگشایید که او هم حسن است
*میخوام دلتو اینجای روضه ببرم ؛ یه موقعی عمو رو صدا زد که نانجیب نشسته بود رو سینه ش .. کاکلِ قاسمُ در دست گرفته نتونست به هدفش برسه. ابیعبدالله با عجله خودشُ رسوند چنان شمشیر و رها کرد دست این نانجیب قطع شد صدای نحسش بلند شد قومش برا نجات دادنش اومدن ، چنان همه ریختن وسط معرکه همۀ این نانجیبا با اسب از رو بدن قاسم ..
یه وقت یه صدای نحیفی به گوش عمو رسید عمو استخونایِ بدنمُ خرد کردن .. ابیعبدالله رسید بالاسرش:
قاسم داره جون میده، پاهاش رو روی زمین میکشه، گفت: عمو جان برای من سخت است یه چیزی از من بخوای من نتونم حاجت روات کنم، آخه صداش رو از زیر سم اسب ها میشنید، بدن رو بلند کرد، حرکت کرد، راوی میگه قد و بالای ابی عبداله بلند بوده، دیدم تمام قد داره راه میره، اما پاهای قاسم داره رو زمین کشیده میشه، یعنی بند بند بدنش جدا شده ..هرکجای مجلس نشستی سه مرتبه صدا بزن یا حسین
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۳/۱۱
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️
#شب هفتم محرم
#روضه حضرت علی اصغر(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة...
♦️شب گر رخ مهتاب نبیند سـخت است
♦️لب تشـنه اگر آب نبیند ســخت است
♦️ما نوکر و ارباب تویی مهـدی جان
♦️نوکر رخ اربـاب نبیند ســخت است
⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س)انشاالله هرکجای مجلس نشسته ای به آبروی علی اصغر امام حسین حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله شب هفتم ماه محرم امشب بریم درخانه علی اصغر امام حسین میدونم گرفتاری مریض داری حاجت داری جوان داری اما علی اصغر باهمان ودستهای کوچکش خیلی گره های بزرگی راباز می کنه امشب عزاداران امام حسین را واسطه قرار بدیم انشاالله حاجت روا بشید
ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره...
فقط همینو بگم....
قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو امشب دست خالی بر نمیگردونه...
🔸صورتش پژمرده اما دلگشا
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
عالمی به فدای دستان قشنگش...
با دستهای به ظاهر کوچیکش عزیزان...
گره های بزرگی رو باز میکنه...
خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه...
آی مادری که سالهاست چشم انتظاربودید...
خدا بهت فرزند بده.
امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده...
لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش...
دید تنهای تنها مونده...
حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن...
عباسشو به شهادت رسوندن...
علی اکبرشو قطعه قطعه کردند...
دیگه یاری نداره...
یکدفعه از داخل خیمه...
صدای گریه علی اصغرش بلند شد...
با زبان کودکی...
گفت بابا...
مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا...
بابا..هنوز من زنده ام...
بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا...
چه خوب خودش رو فدا کرد...
آماده ای گریه کنی بسم الله...
خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند...
آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو...
ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت...
اومد در مقابل دشمن ایستاد...
علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد...
صدا زد...
ای نانجیبها...
شما با من سر جنگ دارید...
اگه به من حسین رحم نمیکنید...
این طفل شش ماهه که کاری نکرده...
یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید...
ببینید...
اگه بهش آب بدید میمیره...
اگه آب هم ندید میمیره...
اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید...
دشمن داره نگاه میکنه...
خیلی ها به گریه افتادن...
ابی عبدالله داره حرف میزنه...
شاید اینها دلشون بسوزه...
یکدفعه دیدند...
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد. امام حسین دید علی اصغر روی دستش پروبال می زنه😭
🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای
🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای
🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود
🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
1403/3/11
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️
#روضه حضرت علی اکبر(ع)
شب هشتم محرم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِی بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
🔶ز دستم می روی اما صدایم در نمیآید
🔶دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمیآید
🔶سرم را میگذارم روی کتف خواهرم زینب :
🔶الا ای محرم دردم چرا اکبر نمیآید
🔶اگر زینب نمیآمد گریبان پاره میکردم
🔶تحمل میرود اما شب غم سر نمیآید
🔶اذان گوی دل بابا، اذانی میهمانم کن
🔶اگر چه از گلوی تو صدائی در نمیآید
🔶الا ای سرو بی همتا، عصای پیری بابا
🔶به والله سرم دیگر از این بدتر نمیآید
🔶اگر چه سعی خود را میکنم، اما
🔶نمیدانم چرا این تیرها از پیکر تو در نمیآید
⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دو عالم فاطمه زهرا (س) انشاالله به آبروی علی اکبر امام حسین حاجت روا بشید شب هشتم محرمه این ایام هم دارد تمام میشه معلوم نیست تا سال آینده ومحرم دیگری زنده باشیم یانه انشاالله عزیزان امام حسین در لحظات آخر که دست ما ازهمه جا کوتاست به فریادمآن برسه امشب می دونم بعضی گرفتارند حاجت دارند مریض دارند جوان دارند انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس نشسته آید به آبروی علی اکبر امام حسین حاجت روا بشید
علی اکبر آمد خدمت بابا اذن میدان گرفت امام حسین یک نگاه به علی اکبر کردبا دست خود بر آو زره جنگ پوشانیدند زنهای حرم آمدند دور علی اکبر راگرفتند مثل پروانه دور علی اکبر می چرخاند اشک از چشمان همه سرازیر شده آبی عبدالله جلو آمد فرمود دامن علی اکبر را رها کنید علی اکبر قدری که حرکت کرد اشک از چشمان ابا عبدالله برمحاسن شریفش جاری شد عرض کرد
."اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ وَ كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إلیه ..."
یعنی خدا شاهد باش رفت به طرف این قوم جوانی که شبیه ترین مردم به رسول تو بود، هر وقت مشتاق نگاه پیغمبر میشدیم، نگاه به چهره علی می کردیم ..
هروقت امام حسین با اهل بیت یاد پیغمبر می کردند نگاه به علی اکبر می کردند وقتی امام حسین دلشان برای صوت قرآن پیغمبر تنگ می شد می فرمود علی برایم قرآن بخوان حالا علی اکبر از کنار بابا سوی میدان می رود همین که روانه میدان شد دستها رابه محاسنش گرفت قدری پیاده دنبال علی اکبر رفت
پشت سر علی قرآن خواند
رفت به سمت میدان..
یا صاحب الزمان..
جنگ نمایانی کرد..
خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد..برگشت صدا زد بابا
بابا دارم از تشنگی میمیرم.
ابی عبدالله به گریه افتاد..
فرمود عزیز دلم..
علی جان طاقت بیار بابا..
خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی..برگشت به سمت میدان
طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد
یا ابتاه.. بابا به دادم برس
افتاد روی اسب..
بعضی مقاتل نوشتند..
مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط لشکر دشمن.
چه کردند با علی اکبر..
حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله..
انشاالله داغ جوان نبینی
دور تا دور علی اکبر رو گرفتند..
یکی با شمشیر میزنه...یکی با نیزه میزنه
یکی با سنگ میزنه...
فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً
بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند..
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش..
ولی دیگه پاها رمق نداره.
روی زمین نشست..
دید جوونش رو قطعه قطعه کردند..
🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی
🔸زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم
خدایا حالا حسین چکار کنه..
سر علی رو به دامن گرفته..دلش آرام نشد
هی صدا میزنه..
ولدی علی..
دید جواب نمیده..
دوباره صداش زد..
ولدی علی..
علی جواب نمیده..
دلش طاقت نیاورد..
سر رو به سینه چسباند
دلش طاقت نیاورد.
یدفعه دیدند..
ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند..
هی صدا میزنه.
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان بابا..
اُف بر این دنیا بعد از تو علی..
حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..
هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره..
یه نگاه به سمت خیمه ها..صدا زد
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر در خیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بر در خیمه رسانم
حسین آرام جانم..حسین روح و روانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️
1403/3/12
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️
#روضه حضرت عباس (ع)
شب نهم محرم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمان یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
♦️خدا كند كه كسي تير اينچنين نخورد
♦️بدون دست به يك لشگرِ لعين نخورد
♦️سه شعبه تا كه رها شد نشستم و گفتم
♦️خدا كند كه به آن چشم ِ نازنين نخورد
♦️بدونِ دستْ كسي كه تنش پُر از تير است
♦️خدا كند ز بلندي فقط زمين نخورد
♦️كنار ِ پيكرت افتاده استخوانِ سرت
♦️خدا كند كه كسي گُرز ِ آهنين نخورد
♦️به رويِ دست زدم تا كه دادمت از دست
♦️بدونِ تو كه كسي آب بعد از اين نخورد
⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا(س) انشاالله درهر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید شب نهم محرم شب تاسوعای حسینی است امشب دیگه کسی آرام نباشه روضه اباالفضله
بریم در خانه اباالفضل، همون اباالفضلی که باب الحوائجه...
دست توسل بزنیم ..درسته کربلا دستاشو قطع کردند اما دست عالمی را گرفته
اگه حاجت مندی بسم الله... اگه گرفتاری بسم الله... اگه مریض داری بسم الله ...اگه جوون داری بسم الله.....
⏪نمیدونم با چه نیتی امشب اومدی تو مجلس اباالفضل دامن مادر اباالفضل بگیر
بخدا عباس مشکل گشاست...
مشکل گشایی میکنه...
عباس درد بی درمونو دوا میکنه...
یاد شهدا امام شهدا روح رئیس جمهور محترم وهمراهان اموات جمع حاضر فیض ببرند حالا دلها آمده شد برات روضه اباالفضل بخونم همه اسیران خاک فیض ببرند
⬅️آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان بادر برادر
برادر درخون تپیده ات را دریاب
صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر.. دید برادر دست دربدن ندارد.. تیر به چشم برادر اصابت کرده... فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد ..
عباسم برادر آیا وصیتی دارید
صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم
🔻وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم
🔻وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم
مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم
چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم
سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم
نشد که قطزه ابی برای او ببرم
🔻اما وصیت سوم برادر حسین جان
سلام من را به خواهرم زینب برسان
بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشاالله هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه
بگومادرجان اجل مهلت نداد بیام یک باردیگر ببینمت مادر..
🔸صبابیا مددی کن که سخت دلگیرم
🔸سلام من را برسان نزد مادر پیرم
🔸بگو گذشت آمدن من دگر به وطن مادر
🔸غرض که جان تو و طفلهای بی کس من مادر
حسین آرام جانم ..حسین روح وروانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️
۱۴۰۳/۳/۱۳
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه شب دهم محرم
#روضه امام حسین (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
⬅️آجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید شب دهم محرمه شب عاشورای حسینی است روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند
♦️امشب شب «انّاالیه راجعون» است
♦️فردا زمین کربلا، دریای خون است
عزیزان عزادارشب عاشوراست این ایام هم داره تمام میشه...
امشب بگیم خدایا شکرت...زنده بودیم
یه عاشورای دیگه هم به ما توفیق دادی...
بیایم در خانه امام حسین...
نميدونم توی مجلسمون امشب کسی هست تا الان اشکش جاری نشده باشه
امشب باید خوب عزاداری کنی....
معلوم نیست سال بعد زنده باشیم...
بیایم برای عزیز زهرا اشک بریزیم..یانه.
خدا ميدونه خیلی ها ازعزیزان سال قبل دربین من و شما بودند توی همین مجالس ها شرکت می نمودنداما..
الان زیر خاک خوابیدن...
آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و...
فقط یک بار بگن حسین...قدراین شبها رابدانیم
آماده ای بریم کربلا بسم الله..
از امشب دیگه مصیبتهای بی بی زینب شروع میشه...
از امشب دیگه باید ما هم بگیم...
🔸آخ امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
امشب کربلا چه خبره...
خدا به داد دل زینب برسه.
دید صدای هلهله دشمن میاد.
اومد کنار برادر عرضه داشت.
چه خبر شده حسینم.
قراره چه اتفاقی بیفته.
ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم...
الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم.
صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی.
ایی وای.. ای وای..
جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی.
تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید.
دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد.
یعنی حسینم میخواهی بری.
منو تنها بگذاری.
باورم نمیشه برادر.
تمام دلخوشی من تویی حسین.
وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم...
صبر کردم داداش.
جلو چشمام مادرم پرپر شد.
صبر کردم داداش
فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم.
صبر کردم.
تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم...
الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین جان چطوری می خواهی منو تنها بگذاری
زینب بدون تو میمیره.
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان.
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه.
اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا.
زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی
بدونید من هنوز زنده ام
زینب کبری...
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه
دلش آروم میگیره
اما امان از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید
همین جا بود که دیگه.
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
⏪امدند جلوی زلجناح حلقه زدندهر کدام سوالی میکنه یکی سوال میکنه بگو ذوالجناح بابایمان چه شدیکی سوال میکنه بگو ذوالجناح عمویمان عبا س چه شد یکی سوال میکنه ببینم ذوالجناح برادرمان علی اکبر چه شد یک وقت دیدند سکینه امد عنان ذوالجناح به دست گرفت بگو ببینم ذوالجناح تو که بی وفا نبودی آیا آن لحظه ای که بابایم را شهید کردند آیا بهش آب دادند یا نه دیدند ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهیدش کردند یک وقت ذوالجناح به سمت گودال قتلگاه حرکت کرد زینب وکودکان پشت سر ذوالجناح ای می دویدند ای به زمین می خوردند بلند می شدند تا رسیدند به تل زینبیه عزیزانی که کربلا رفتند میدوند تل زینبیه نزدیک قتلگاه است
اما زبان حالی دارد بی بی زینب
🔶گلی گم کردم می جویم او را
🔶به هر گل می رسم می بویم او را
🔶گل من یک نشانی در بدن داشت
🔶یکی پیراهن کهنه به تن داشت
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️@rozehdaftari
1403/3/15
🌾🌾🌾🌾🌾
#روضه حضرت عباس(ع)
#گریز امام صادق(ع)
#کاربرد سفره حضرت اباالفضل (ع)
بسم الله الرحمن
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
⬅️دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای بانوی محترمی که حاجت داشتی برای آقا اباالفضل سفر پهن نمودی انشالا به هرنیتی این کاررا انجام دادی به حق مادرش ام البنین حاجت روا بشیدمی دونم آقا اباالفضل هیچ کس رادست خالی رد نمی کند شفای همه مریضها انشالا همه اموات فیض ببرند الخصوص اموات بانوی محترم حالا دلت اماده شد بریم کربلا
السلام علیک یا ابوالفضل العباس یا قمربنی هاشم
♦️بارگاه با صفای در کربلا دارد ابوالفضل
♦️تاقیامت عاشقان بی ریا دارد ابوالفضل
♦️هر که ازصدق وصفا بنمودرو درخانه او
♦️دیدازراه وفا جو روسخا داردابوالفضل
♦️گر دوای دردخواهی روکن درخانه او
♦️ازبرای در بی درمان شفا دارد ابالفضل
♦️تالب شط فرات آمد ولی لب تشنه برگشت
♦️همت مردانگی بین تا کجا دارد ابوالفضل
♦️قربان مرامت قربان ادبت قربان حرم و بارگاهت یا ابوالفضل
♦️یادم امدآن زمانی که حسین باچشم گریان
♦️دید درخون غوطه ورقدو رسا دارد ابوالفضل
⬅️آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان برادر
برادر درخون تپیده ات را دریاب
انشالا خدا کنه کسی درمجلس ما نباشه که داغ برادر دیده باشه
صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد ..
عباسم برادر آیا وصیتی دارید ..
صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم
⬅️وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم.. راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم..
⬅️وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم..
🔸مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم
🔸چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم
🔸سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم
🔸نشد که قطزه ابی برای او ببرم..
⬅️اما وصیت سوم برادر حسین جان
سلام من را به خواهرم زینب برسان
بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشاالله هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه..
یادشهدا امام شهدا درگذشتگان جمع حاضر کسانی که دربین من شما بودند حالا جایشان خالی ازاین مجلس محفل فیض ببرنداما امشب شب شهادت امام صادق (ع)است انشاالله بانوی محترم که سفره اباالفضل گرفته
به آبروی قمر بنی هاشم وامام صادق حاجت روا بشه روضه امام صادق بخونم همه اموات الخصوص اموات بانوی محترم فیض ببرد
اما به امام صادق عرض کنیم
آقا جان! منصور سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد
اما عزیزان عزداران شب شهادته
منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. شاگردان امام صادق (ع) شال غزا به گردن انداخته بودند. همه اشک می ریختند و به سر وسینه می زدند. و وا اماما می گفتند. امام هفتم (ع) بدن بابا را غسل داد، و کفن کرد و نماز خواند. بدن امام را با احترام به خاک سپردند. امام «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله» یا امام صادق (ع) شما را زهر دادند، و مظلومانه شهید کردند. اما بعد شهادت، کسی با بدن شما کاری نداشت. ولی قربان آن آقایی که بدنش روی خاک گرم کربلا بود. ده نفر آماده شدند. اسب های خود را نعل تازه بستند، و نازنین بدن پسر فاطمه (ع) را زیر سم اسبان قرار دادند.
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
@rozehdaftari
جناب پزشکیانِ
شهید سلیمانی خار چشم دشمنان بوده
نه موی دماغ آنها .
شما همیشه به اسطورههای این مرز و بوم
بی احترامی کرده اید یادمان نمی رود.
[ هر رأی به پزشکیان ، پا گذاشتن روی
خونِ سلیمانیهاست . ]
#خائن_وطن