آن نیزه ای که در دهنش رفت، دید و بعد
با چشمهای بسته فقط میشنید و بعد
با ضربهی سنان همه گفتند کشته شد
اما هنوز سینهی او میتپید و بعد....
مویه کُنان و مویکَنان سمت قتلگاه
از خیمه گاه خواهر او می دوید و بعد..
گفت: ابن سعد جای حسینم مرا بکش
از زنده ماندنش نشدم نا امید و بعد
لشکر برای قاتل او راه باز کرد
چکمه به پا رسید سواری پلید و بعد....
تا روی سینه ی پسر فاطمه نشست
قد علی و احمد و زهرا خمید و بعد..
پیغمبران و جن و ملک ضجه میزدند
در لحظهی اذان سر او را برید و بعد
لشکر به سمت خیمهی زنها روانه شد
سهم مخدرات حرم تازیانه شد.،
#غریب_مادر
👉💐@rozekade 💐👈
شلوغ بود چنان وقتِ نیزه دورِ حسین
که دست موقع پرتاب، دور خیز نداشت.،
#غریب_مادر
👉💐@rozekade 💐👈