eitaa logo
روضه خانگی
105 دنبال‌کننده
863 عکس
1.7هزار ویدیو
17 فایل
برای هماهنگی برگزاری روضه به صورت حضوری یا به صورت تلفنی با شماره زیر تماس حاصل فرمایید. ۰۹۳۳۵۷۷۹۴۰۲
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹حضرت یعقوب علیه السّلام و اختلاف دو برادر! 🔹 یعقوب علیه السّلام پیش پدر خود اسحاق علیه السّلام که پیرمردی ضعیف و خمیده بود رفت و گفت: پدرجان من شکایت عیصو برادر خود را پیش تو آورده ام و در مقابل تهدید او از تو کمک می خواهم، زیرا از آن زمان که تو مرا مورد لطف قرار داده ای و درباره من به خیر و برکت دعا نموده ای، و پیشگویی کردی که نسل پاکی به من عطا می شود، مال و منال فراوانی بدست می آورم و از زندگی آسوده ای بهره مند می گردم، نسبت به من حسادت می ورزد، از دعاهایی که در مورد من نموده ای ناخرسند است و پیش بینی خوشبختی و آینده گوارا برای من، کینه او را برانگیخته و منکر آنها می شود. برادرم، با زخم زبان متعرض من می گردد و با گفتاری ناشایست به من طعنه می زند، با تهدید خود مرا می ترساند، تا جایی که رفاقت ما فراموش شده و رشته محبت برادریمان گسسته است. بعلاوه برادر من به دو همسرش که از طایفه کنعان هستند، فخر می کند و از جهت تعداد فرزندانی که در انتظار دارد مباهات می کند تا اولاد او مزاحم زندگی و امرارمعاش من شوند. من داد خود را نزد تو آورده ام تا بین من و او حکم کنی و با رأی حکیمانه و با حوصله فراوان که خدا هر دو را به شما ارزانی داشته درباره ما قضاوت کنی. ! منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد https://eitaa.com/rozekhanee •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹حضرت یعقوب علیه السّلام و اختلاف دو برادر! 🔹 اسحاق علیه السّلام از جدایی و تیرگی روابط این دو برادر در غم و اندوه فرورفت و از ناراحتی و کدورت بین دو فرزندش محزون شد و گفت: ای نور دیده من (یعقوب) همان طور که می بینی موهای سرم سفید شده، پیشانی من چروکیده و کمرم خمیده است. من پیرمردی فرتوت و شکسته ام، نیروی من فروکاسته و روزگار در حال وداع با من است. بزودی مرگ گریبان مرا می گیرد و رابطه مرا با زندگی قطع می کند. من می ترسم پس از مرگ من، برادرت به مخالفت علنی با تو بپردازد و با غضب و حیله گری زمام تو را در اختیار خویش بگیرد، زیرا او به اقتدار بستگان و قدرت بدنی خویش دلگرم و به حمایت اقوام همسران و بستگانش پشت گرم است. چاره کار تو این است که به سوی سرزمین فدام آرام در خاک عراق رهسپار گردی و نزد دایی خود لابان بن بتوئیل بروی و یکی از دختران او را به همسری برگزینی و بدین طریق از عزت و شرف و حمایت و دلگرمی او برخوردار شوی! سپس با آسودگی خیال به شهر خود بازگردی! من امیدوارم زندگی تو شیرین تر از برادرت گردد و فرزندانی بهتر از نسل و اولاد او به تو عنایت شود. خدا تو را با دیده حمایت بنگرد و با عنایت خود تو را حفظ نماید ! منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد https://eitaa.com/rozekhanee •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
63f0c9c1bb3ce6d2f07ffb09_-7085336328756683485.mp3
28.55M
📝دعای کمیل 🎤علی_فانی 📌هر شب جمعه دعای کمیل به نیت فرج آقا عجل الله ✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد https://eitaa.com/rozekhanee •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی ظرف میشوری.... چقدر این خوب بود🤩 ✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد https://eitaa.com/rozekhanee •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توی سوئد سگ ول میکنند تا دانشجو ها رو وحشیانه بگیره، میدونید جرمشون چیه؟ اونها خواستار توقف کودک کشی در غزه هستند! ✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد https://eitaa.com/rozekhanee •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
12.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرف های شنیده نشده رئیس جمهور شهید در آخرین جلسه خدمتش پیمان خودم هستش با خداوند متعال که من خلاف خواست رهبری مطرح نکنم و مطرح نخواهم کرد... چقدر یک انسان میتونه بزرگوار باشه که به این درجه برسه ...اخلاص کامل يعني این . ✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد https://eitaa.com/rozekhanee •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸شل و وِل به همدیگر دست ندهید!🔸 خدا وقتی می خواهد دو تا بنده‌اش را زنده کند، بانشاط کند، این دو تا بنده را با همدیگر رو به رو می‌کند. وقتی این دو با هم مصافحه می‌کنند، هر دویشان نشاط پیدا می‌کنند. هر دو آنها از خستگی در می‌آیند؛ هر دو آنها از افسردگی در می‌آیند. بعضی‌ها خیال می‌کنند که این حرفها قصه است؛ از این جهت وقتی مصافحه می‌کنند دست طرف مقابل را که می‌گیرند انگار دست میت را گرفته اند! جدی می‌گویم! انسان با بعضی‌ها که دست می‌دهد اصلاً دست انسان را نمی‌فشارند! بی‌انگیزه هستند! یا همدیگر را در بغل نمی‌فشارند. اینها اُفت اخلاقی است، اینها اُفت معرفتی است. این رهبر انقلاب وقتی انسان با او روبه‌رو می‌شود آنچنان با چشم‌های نافذ، با قیافۀ بشاش برخورد می‌کند که اصلاً رسوخ می‌کند در انسان. انسان احساس می‌کند با یک طرف است. حیات دارد، نشاط دارد. مواظب باشید زهدتان به صورت زهد شیطانی در نیاید. شیطان گاهی اگر بصورت واعظ در بیاید، از خطرناک‌ترین واعظ‌ها می‌شود. خیلی مواظب باشید. ✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد https://eitaa.com/rozekhanee •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃دیگه خستم از این روزای تکراری 🍃از این خواب تو بیداری 🎙 مهدی_رسولی ⏯ شور 🌷 🌙 🌟شبتون حسینی🌟 ✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد https://eitaa.com/rozekhanee •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹حضرت یعقوب علیه السّلام و اختلاف دو برادر! 🔹 اسحاق علیه السّلام از جدایی و تیرگی روابط این دو برادر در غم و اندوه فرورفت و از ناراحتی و کدورت بین دو فرزندش محزون شد و گفت: ای نور دیده من (یعقوب) همان طور که می بینی موهای سرم سفید شده، پیشانی من چروکیده و کمرم خمیده است. من پیرمردی فرتوت و شکسته ام، نیروی من فروکاسته و روزگار در حال وداع با من است. بزودی مرگ گریبان مرا می گیرد و رابطه مرا با زندگی قطع می کند. من می ترسم پس از مرگ من، برادرت به مخالفت علنی با تو بپردازد و با غضب و حیله گری زمام تو را در اختیار خویش بگیرد، زیرا او به اقتدار بستگان و قدرت بدنی خویش دلگرم و به حمایت اقوام همسران و بستگانش پشت گرم است. چاره کار تو این است که به سوی سرزمین فدام آرام در خاک عراق رهسپار گردی و نزد دایی خود لابان بن بتوئیل بروی و یکی از دختران او را به همسری برگزینی و بدین طریق از عزت و شرف و حمایت و دلگرمی او برخوردار شوی! سپس با آسودگی خیال به شهر خود بازگردی! من امیدوارم زندگی تو شیرین تر از برادرت گردد و فرزندانی بهتر از نسل و اولاد او به تو عنایت شود. خدا تو را با دیده حمایت بنگرد و با عنایت خود تو را حفظ نماید ! منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد https://eitaa.com/rozekhanee •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت چهل و چهارم ( ادامه قسمت قبل ) چند پسر داشت. یکی از آنها راهی جبهه شد. مدتی بعد و در جریان عملیات پسرش مفقودالاثر شد. خیلی ها می گفتند که پسر او در جریان عملیات شهید شده. حتی برخی گفتند ما پیکر این شهید را دیده ایم.همه‌ی اهل محل ایشان را به عنوان پدر شهید می شناختند. ای پدر، انسان بسیار زحمت کشی بود اما اهل مسجد و نماز جماعت نبود. او یک ویژگی دیگر هم داشت و آن اینکه به احمد آقا خیلی ارادت داشت. این اواخر که حالات احمداقا خیلی عارفانه شده بود، در حضور او صحبت از پسر همین آقا شد، از همین شهید. احمداقا خیلی محکم و با صراحت گفت: پسر ایشان شهید نشده و الان در زندان‌های عراق اسیر است! بعد ادامه داد: روزی می رسد که پسرش بر می گردد. من خیلی خوشحال شدم.رفتم به آن پدر گفتم: احمداقا را قبول داری؟ گفت: بله، پاک ترین و بهترین جوان این محل احمد آقاست. با خوشحالی گفتم: احمداقا می گه پسر شما زنده است.در زندان‌های عراق اسیره و بعدها بر می گرده. خیلی خوشحال شد.گفت: خودت از احمداقا شنیدی؟ گفتم: آره، همین الان تو مسجد داشت درباره‌ی پسر شما صحبت می کرد. با من راه افتاد و آمد مسجد. نشست کنار احمداقا و شروع به صحبت کرد. پیرمرد ساده‌دل همین که از خود احمداقا شنید برایش کافی بود. دیگر دنبال سند و مدرک نمی گشت! اشک می ریخت و خدا را شکر می کرد. بعد از آن صحبت، خانواده‌ی آن ها بارها با صلیب سرخ نامه نگاری کردند. اما هیچ خبری نگرفتند. برخی این پدر را ساده می خواندند که به حرف یک جوان اعتماد کرده و می گوید پسرم زنده است. اما این پدر اعتماد کامل به حرف‌‌های احمداقا داشت. البته خوابی هم که در همان ایام دیده بود کلام احمداقا را تایید می کرد. از آن روز به بعد نماز جماعت این پدر ترک نشد.همیشه به مسجد می آمد و به بچه‌های مسجد خصوصا احمداقا ارادت بیشتری پیدا کرده بود. صدق کلام احمداقا پنج سال بعد مشخص شد.در مرداد ماه سال۱۳۶۹ اسرای ایران و عراق تبادل شدند. بعد اعلام شد که تعدادی از مفقودان ایرانی که در اردو گاه‌های مخفی رژیم صدام بودند آزاد شده‌اند. مسجد و محله‌ی امین الدوله چراغانی شد. آزاده‌ی سرافراز ابوالفضل میرزایی، که هیچ کس تا زمان آزادی از زنده بودن او مطمئن نبود، به وطن بازگشت. اما آن روز دیگر احمداقا در میان ما نبود. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🕊🌹 ✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد https://eitaa.com/rozekhanee •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•