هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#مصائب_شام
🩸سه روز أسرای آل الله را پشت دروازه معطل گذاشتند تا شهر را آذین ببندند … | پانصد هزار نفر به تماشا آمدند …
در نقلها آمده است:
📋 أَوقَفُوا أهلَ البيتِ عليهمالسّلام عَلَى بابِ الشّامِ ثَلاثة أيّامٍ حتّى یَزّيَّنوا البَلدَة ، فَزيّنوها بِكلٍّ حُليٍّ و زينَة و مِرآةٍ كانَتْ فيها
▪️و بر در شهر شام سه روز اسراء آل الله را نگه داشتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيينها بستند.
📜 ثُمّ اسْتَقبَلَتْهم مِن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خَمسَ مِائَة ألفٍ مِن الرّجالِ و النّساءِ
▪️قريب پانصد هزار مرد و زن از اهل شام، به جهت استقبال، بيرون آمدند.
📜 و كانَ فيهم أُلوفٌ مِن الرّجالِ و الشّبّان و النِّسوانِ يَرقُصونَ و يَضرِبونَ بِالدّفِّ و الصِّنجِ و الطّنبور،
▪️در بین این پانصد هزار نفر، چند هزار مرد و زن و جوان، رقصكنان با دف و صِنج و طبلزنان به استقبال آمدند.
📜 و قد تَزيّنَ جَميعُ أهلِ الشّام بألوانِ الثّيابِ و الكُحلِ و الخَضاب
▪️همه اهل شام دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سُرمه در چشم كشيده و لباسهای زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند.
📚كامل بهايى، ج۲ ص۲۹۲
📚نفس المهموم، ص ۴۳۲
✍ دم دروازهی ساعات خدا رحم کند
به دلِ عمهی سادات خدا رحم کند
محملم پرده ندارد مددی یا ستّار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم کند
چشم من تار شده ، یا تو به هم ریخته ای
گریه دار است ملاقات خدا رحم کند
کو علمدار حرم ؟ آبرویم در خطر است
وسط این همه الوات خدا رحم کند
سر بازار به انگشتْ نشانم دادند
رد شدم با چه مکافات خدا رحم کند
به همان خنجر کندی که تو را زجرت داد
می کند شمر مباهات خدا رحم کند
سرت از نیزه زمین خورد دلم ریخت حسین
زیر پا رفتی ؟ به لب هات خدا رحم کند
نیزه نیزه شده از بس گلوی پاره ی تو
گم شدی بین جراحات خدا رحم کند
چانه میزد سر گهواره یکی پیش رباب
بهر تسکین مصیبات خدا رحم کند
@Maghaatel
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#مصائب_شام
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
🩸مصیبتی لطیف و جانسوز از عطش حضرت سکینه سلاماللهعلیها در شهر شام...
درنقلی آمده است:
🥀 در شهر شام هنگامی که نگاه حضرت زینب سلاماللهعلیها به حضرت سکینه سلاماللهعلیها افتاد که از شدت تشنگی و حزن نزدیک بود که روحش از بدنش جدا شود.
🥀 به سمت زنان شامی رفت و فرمود: از شما کسی هست که این یتیم را سیراب کند؟ همانا او از شدت عطش نزدیک است جان بدهد.
📋 فَإذًا بإمرَأةٍ فی یَدِها کأسٌ مملوٌّ مِنَ الماءِ فَقالَتْ:
▪️ناگهان زنی آمد و در دستان خود کاسهای پر از آب آورد و گفت:
📋خُذ هذا فاسقیهِ لَعَلَّ اللهَ تعالی لایَیتمُ أولادیَ و أن لایَجعَلَهم أسیرًا و لاغریباً
▪️بگیر این را و او را آب دِه؛ امید است که خداوند اولاد من را یتیم نکند وایشان را اسیر وغریب قرار ندهد.
🥀وقتی حضرت سکینه سلاماللهعلیها این صحنه را دید، خاطرات گذشته و عزت و جلالی را که داشت، به یاد آورد و چنان فریادی کشید که نزدیک بود زمین و زمان بهم بریزد تا اینکه زینب کبری سلاماللّهعلیها آمدند و او را تسلی خاطر دادند.
📚 بحرالمصائب،ج۸ ص۳۲
✍من از بیگانگان هرگز ننالم
که هرچه کرد با من آشنا کرد
عزیز قوم بودم روزگاری
اسیری با وقار من چهها کرد!
خدا لالش کند آن ساربان را...
میان خلق اسمم را صدا کرد
کنار نیزهی تو شمر آمد
اراذل را به دور ما رها کرد
زنی هم آمد و نشناخت من را
برایم سفرهی خیرات وا کرد...
@Maghaatel