eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
358 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
میان روضه جاری میشود تا بر زبان زندان تداعی میشود در ذهن هرچه روضه خوان زندان گره گودال اگر خورده به جد او گره خورده به نام حضرت موسی بن جعفر بی گمان زندان شبی در بی کسی باید پر از دلواپسی باشی که تفسیرش نمی گنجد یقینا در بیان زندان پر پرواز اگر از کار افتد لاجرم دارد برای یاکریم خسته حکم آشیان زندان دلش نزد رضایش بود و فکرش پیش معصومه به پای جبر اگر می رفت از این زندان به آن زندان همان بهتر ملاقاتش نیامد دخترش؛ زیرا ندارد بستری آماده نذر میهمان زندان بلای جان فقط تیر و کمان و تیغ و خنجر نیست که از جان اسیرش می برد تاب و توان زندان چه گویم دیگر از افطار جانسوزش که با شلاق پذیرایی کند از او به هنگام اذان زندان خجالت می کشد حتی غل و زنجیر ؛ حق دارد اگر شرمنده باشد از حضور بد دهان زندان بیا ای سم تو دیگر لااقل قدری مدارا کن چرا که سالها کرده ست او را نصف جان زندان سرش بر روی خاک اما برای روح مجروحش دری وا می کند امشب به سمت آسمان زندان معطر میشود از عطر قرآن بیم از این دارم که بردارد برای قاری خود خیزران زندان تنش از تابش خورشید رنگش بر نمی گردد خدا را شکر باید کرد؛ دارد سایه بان زندان  ندارد تازگی ظلم بنی عباس و می سوزاند وجود حضرتش را از میان واژگان زندان برای عصمت اللهی که در رخت اسارت بود مهیا شد کنار خانه‌ی شمر و سنان زندان 🔸شاعر: ______________________ : https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
: https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
____________________ چشمی که از داغ عزایش هر سحر تر نیست لایق برای دیدنش فردای محشر نیست زندان، عقول ناقص مستان قدرت بود زندان مکانی هست که موسی بن جعفر نیست حتی زن بدکاره هم ایمان به او آورد تا صورتش را دید، فهمید او ستمگر نیست زنجیر ها با شوق جسمش را بغل کردند آنقدر که جایی برای بوسه دیگر نیست از روزه هایش، «روضه» ی شلاق بدتر بود از دردهایش، ضعف جسمانیش بهتر نیست خورشید را بر تخته ای کوتاه می بردند تابوت اودست کم از شمشیر و خنجر نیست در روز عاشورا برای اشک ثارالله قطعا دلیلی بهتر از لبخند اصغر نیست در آن هیاهو یک مسیحی گفت: ای مردم! این جسم خونین جسم فرزند پیمبر نیست؟! اسلام را در روز روشن زیر پا بردند شاید گُمان کردند در گودال مادر نیست زینب نگاهی کرد سوی علقمه وقتی می خواست در محمل رَوَد؛ اما برادر نیست 🔸شاعر: ____________________ https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم بر درِ این خانه هر کس شد عزیز و محترم خانه ای که حک شد از روز ازل بر سردرَش ذکر «یاموسی بن جعفر(ع)» یا امام ذوالکرم آمدم! چون راه دادی و نمیگویی که این؛ روسفید و روسیاه است و عرب یا که عجم سفره ام برکت گرفت از ریزه نانِ سفره ات کم شده اما نمیدانم چرا رزق حرم؟! در هوای مشهد و قم بارها حس کرده ام فاصله دارم فقط با کاظمینت یک قدم حضرت باب ٱلحوائج هستی و شد مستجاب حاجتم یا از تو یا از حضرت صاحب-علَم عاشقِ شش گوشه ام! هنگام امضایِ برات جا نمانم از نگاه تو... نیفتم از قلم بسکه خوبی سائلت را پرتوقع کرده ای کم نمیخواهم! نخواهد رفت چون دستت به کم صبر کن آقا... بماند بقیه را فردا بده من‌ نمک نشناسم و حاجت بگیرم میروم! 🔸شاعر: ________________________ : https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را روزی ما کرده خدا باب الحوائج را از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج " را هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد یادش بخیر آن روزها که مادر خانه گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره ی نذری ، قدر وسع شوهر خانه مادر پدرهامان همین که کم میاوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را میشد یک سفره می افتاد و درد ما دوا میشد با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد آجیل های سفره هم مشکل گشا میشد آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود گاهی میان روضه ی ما شور می آمد پیرزنی از راه خیلی دور می آمد با دختری از هر دو چشمش کور ... می آمد بهر شفای کودک منظور میِ آمد یک بار در بین دعا مابین آمینم برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود آنکه میان روضه می زد داد مادر بود آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود گریه کن زندانی بغداد مادر بود حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد ... آه در خلوت او غیر زندانبان نیامد ... آه این بار یوسف زنده از زندان نیامد ... آه پیراهنش هم جانب کنعان نیامد ... آه از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند این اتفاق انگار که بسیار می افتاد نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد هر شب به جانش دست بد کردار می افتاد انقدر میزد دست او از کار می افتاد وقتی که فرقی بینشان در چشم دشمن نیست صد شکر که مرد است زیر دست و پا زن نیست 🔸شاعر: ______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
حال زارش را ببین حال بکایش را ببین بین این زندان بی روزن صفایش را ببین زحمت زنجیر دارد در قنوت نافله.. باهمین دست ورم کرده دعایش را ببین سرفه های خونی اش بدکاره را‌ هم پاک کرد در مریضی هم دم مشکل گشایش را ببین یک نفر میگفت موسی رفته از زندان مگر؟! یکنفر میگفت نه! زیر عبایش را ببین! آن امامی که‌ به تخت عرش اعلی می نشست در سیه چالش بیا امروز جایش را ببین آنقدر زنجیر سنگین بود ساقش خرد شد دل اگر داری خودت اوضاع پایش را ببین! دست بر دیوار سنگی زد رخش آتش گرفت نوکر زهرا!گریز روضه هایش را ببین لیله القدر نبی در پشت در آتش گرفت دستهای شرمسار مرتضایش را ببین چادر زهرا پرش به چادر زینب گرفت از مدینه روضه های کربلایش را ببین سنگ خورد و مشت خورد و به نماز شب نشست در سجود این خدای غم خدایش را ببین.. 🔸شاعر: __________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
ای چاره هر کار (یا باب الحوائج) کار دلم شد زار یا باب الحوائج با کوله بار حاجتم رو بر تو کردم غم از دلم بردار یا باب الحوائج من سائل باب المراد کاظمینم جز این ندارم کار یا باب الحوائج هر جا گره افتاد در کار دل من خواندم تو را هر بار یا باب الحوائج تو کیستی باب الرضا باب المرادی من عبد این دربار یا باب الحوائج تو هفتمین شمس ولایت من چو ذره تو باغ گل من خار یا باب الحوائج موسی صدایت کرده یا موسی بن جعفر عیسی تو را بیمار یا باب الحوائج شد کاظمینت قبله حاجات از بس دیدند از آن آثار یا باب الحوائج افلاکیان اند آستان بوس در تو ای حجت دادار یا باب الحوائج جبریل کرده بال خود را در حریمت فرش ره زوار یا باب الحوائج والکاظمین الغیظ اوصاف خصالت قرآن کند اقرار یا باب الحوائج چشم امید ما به دست بسته توست وا کن گره از کار یا باب الحوائج جرمت چه بوده که تو را از شهر جدت بردند با اجبار یا باب الحوائج جرمت چه بوده سالها در کنج زندان دیدی جفا بسیار یا باب الحوائج هر روز تو بوده در آن قعر سیه چال مانند شام تار یا باب الحوائج چون مادر خود آرزوی مرگ کردی دیدی زبس آزار یا باب الحوائج هر روز روزه بودی و شلاق خوردی در موقع افطار یا باب الحوائج زیر غل و زنجیر بودی یاد مادر یاد در ودیوار یا باب الحوائج بر روی تخته پاره ای جسم تو بردند گریم برایت زار یا باب الحوائج بعد از تو دیگر دخترانت را نبردند در مجلس اغیار یا باب الحوائج 🔸شاعر: ______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
بــــا نیـم نگـاهِ مهـربانــت بنویــس آقـا بـه عطـای بی کرانت بنویـــس آمد دگر،آخرین شـب جمعه ی سال در زُمـره ی خِیـل زائرانـت بنویـس https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
هدایت شده از تبلیغات (ثبت بنر)
4_6021634845816391610.mp3
3.23M
🔶دعای توسل 🎤آقای مهدی سماواتی _https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
هدایت شده از تبلیغات (ثبت بنر)
https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
🌹〰️🌹〰️🌹〰️🌹〰️🌹〰️🌹 *سلام* *یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ* *سال نو را به شما و خانواده محترمتان تبریک و تهنیت عرض می کنم. و امیدوارم این سال سرشار از پیشرفت و موفقیت و هر آرزوی خوبی که دارید برآورده و سال پر خیر و برکتی برای شما عزیزان رقم بخورد. و از خداوند منان خواهانم شما از شر سختی ها و بلاهای دنیوی در پناه خود مصون بدارد. آمین.* 🌹〰️🌹〰️🌹〰️🌹〰️🌹〰️🌹
در این هوای بهاری، شدم دوباره هوایی بهار می‌رسد اما، بهار من! تو کجایی؟ چه برکتی، چه نویدی، چه سبزه‌ای و چه عیدی؟ به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان محوّلانه به حالم، اشاره کن به دعایی مقدرست به فالم، مدبّرانه بتابی خوش است لیل و نهارم، اگر نظر بنمایی اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند، چنین نکو، زِ چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟ اگر چه حُسن فروشان، به جلوه آمده باشند، تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی دل از امیر سواران، گرفته است بشارت از آسمان خراسان، شنیده است ندایی به سوی‌ چشمه‌ی عشقت، اگر که تشنه بیاییم قسم که حضرت باران! همین بهار می‌آیی خودت مگر که به زهرا، توسلی کنی امشب نمی‌رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
خورده آقاجان گره بر کارِ عالم! ألعجل عیدهایمان گرفته رنگِ ماتم! ألعجل برنگشتی از سفر! تحویل شد امسال هم- بی حضورت با دلی آکنده از غم! ألعجل چشممان بر راه ماند و آه بر لب بغض کرد عمرِ بی حاصل گذشت و رفت کم کم! ألعجل روزها و هفته ها و ماه ها و سال ها... قامتِ تقویم ها شد از غمت خم! ألعجل ذکر «حوّل حالنا»مان با تو «أحسن» میشود ای بهارِ بکر! ای بارانِ نم نم! ألعجل ندبه خواندیم و میانِ گریه عرضه داشتیم دردهامان مانده بی دارو و مرهم! ألعجل حالمان آشوب شد، دربِ حرم ها بسته شد سخت اوضاعِ جهان شد نامنظّم! ألعجل کعبه خلوت کرده دورش را به عشقِ دیدنت موج برمیدارد از شوقِ تو زمزم! ألعجل آخرین فرزندِ مولانا أمیرالمؤمنین(ع) حقّ مطلق! یا ولی اللهِ الأعظم! ألعجل! 🔸شاعر: _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
سینه ای خواهم سراسر نور در سالِ جدید حنجری خواهم تماماً شور در سالِ جدید ذرّه ای غافل نشو از رحمتِ بی انتها.. تا شوی یک بنده ی مشکور در سالِ جدید ابتدایِ سال را آغاز کن با اشک و آه می شوی با فاطمه محشور در سالِ جدید حضرت موسی ابن جعفر حاجتت را می دهد در نگاهش می شوی منظور در سالِ جدید روز مبعث شادی ات آغاز کن بی واهمه با رسولِ حق شوی مأجور در سالِ جدید بهرِ تعجیلِ فرج حتماً دعا کن ای عزیز تا ظهورِ او شود مقدور در سالِ جدید مثلِ فطرس در بزن بی وقفه در بابُ الحسین یک سلامی کن ز راهِ دور در سالِ جدید می برد ما را به شهرِ کربلا.. اربابِ عشق تا بگیرم در حرم یک شور در سالِ جدید 🔸شاعر: _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
🔹شعر در خصوص امتحان الهی ، بیماری کرونا باورم هست که این مِحنت و غم میگذرد این سیه روزی و این رنج و الم میگذرد از پسِ رنج و بلا مِهر و وفا می روید موجِ طوفان زده از سینه‌ی یم میگذرد ای دل آزرده مشو از غمِ ایامِ حزین غم مخور عاقبت این سیلِ ستم میگذرد گر چه این تیرِ بلا بغض گلوگیر شد است اندکی صبر که این تیرِ دودم میگذرد رسد آن روز که با رویشِ لبخندِ بهار مثلِ رعدی که چنان خورده به هم میگذرد شب به پایان رسد و بوی سحر عطرِ دعا حسرتِ غربت و دوری ز حرم میگذرد دلِ ما روشن از این ذکرِ مع العسر شده عن قریب است که این حادثه هم میگذرد هفتمین ذکرِ صحیفه ز دعا وردِ لبم زین سبب غصه از این لطف و کرم میگذرد! 🔸شاعر: ____________________ https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
🔹شعر در خصوص امتحان الهی ، بیماری کرونا قسمت‌ما‌ همه‌از فصل بهاران‌غم شد کرونا آمده چون روح توسل کم شد امتحانیست ز درگاه خداوند قدیر همه اوضاع جهان با کرونا درهم شد جمع ما گشته‌پراکنده ولی نیک بدان تا که امیّد به دل آمده کم ماتم شد در و دیوار اگر آلوده شده غصه مخور دلخوشم زانکه همه پاکیم از زمزم شد (‌شستشویی کن و وانگه بخراب خرام) درسحراشک‌ندامت به رخم نم‌نم شد (تا که این دیر نگردد به شراب آلوده) همه‌ی اشک من از زمزمه‌ی شبنم شد به سرآید همه اندوه جهان خواهی دید تشنگان را ز کویری به سوی این یم شد چشمهامنتظرمصلح عالمتاب است همه کار بشریت بکف ارباب است 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
با این که جهان ما پُر از تهدید است تنها به همین مردم خود امّید است به لطف خدا اثر ندارد تحریم امسال که سال جهشِ تولید است... https://eitaa.com/rozeneshinan ♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
غارِ حرا.. سینا شده در روزِ مبعث ذکرِ خدا احیا شده در روزِ مبعث اِقراء باسمِ ربّکَ.. نجوایِ عشق ست بر رویِ لب گویا شده در روزِ مبعث دیگر محمّد را امین تنها نخوانید از سویِ حق طاها شده در روزِ مبعث (قربانِ آقایی که مولایِ جهان شد) (با اذنِ حق او خاتمِ پیغمبران شد) جبریل دستش را گرفت و ساده برخواست با خواندنِ آیاتِ حق.. پُر باده برخواست در گوشه ای گرمِ مناجاتِ خودش بود با امرِ ایزد ناگهان آماده برخواست آمد بشر را تا برد عرشِ معّلا.. بر یاریِ دستانِ هر افتاده بر خواست (نامِ محمّد شد بلند آوازه ی دهر) (نازل شود قرآنِ او در لیله ی قدر) او مکتبی دارد پُر از عشق و پُر از شور پرداخته در قلبها.. دنیایی از نور اصلاً چه می فهمیم از نامِ محمّد قطعاً مقامِ اوست در سجّاده...مستور ختمِ رسولانِ الهی ،خاتمِ عشق در آسمان با نامِ احمد گشته مشهور (با بعثتِ او زیر و رو شد کلّ ِ عالم) (پس می شود الفاظِ او بر سینه مرهم) ما را بخوانید عاشقان.. عبدِ محمّد هستند کلّ ِ شیعیان...عبدِ محمّد ما پیروِ شاه ولایت شاهِ عشقیم خوانده خودش را بی امان عبدِ محمّد نعج البلاغه شاهدِ این مطلبِ ماست فخرِ امیرِ مومنان... عبدِ محمّد (باید که تسلیمِ سخن هایِ نبی شد) (بعد از پیمبر خاک پاهایِ علی شد) یک روز بعثت می شود تکرار قطعاً یک روز پیدا می شود دلدار قطعاً یک روز می خوانند که وقتِ ظهور است بیرون شود از غارِ غیبت یار قطعاً دنیا گلستان می شود بیدار قطعاً (اصلاً پیامِ مبعث ست دل زنده داری) (هشیار شو گر عاشقِ دل بیقراری) 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
آیه آیه همه جا عطر جنان می‌آید وقتی از حُسن تو صحبت به میان می‌آید جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است بشنود مدح تو را با هیجان می‌آید می‌رسی مثل مسیحا و به جسم کعبه با نفس‌های الهی تو جان می‌آید بسکه در هر نفست جاذبهٔ توحیدی‌ست ریگ هم در کف دستت به زبان می‌آید هر چه بت بود به صورت روی خاک افتاده‌ست قبلهٔ عزت و ایمان به جهان می‌آید نور توحیدی تو در همه جا پیچیده‌ست از فراسوی جهان عطر اذان می‌آید عرش معراج سماوات شده محرابت ملکوتی‌ست در این جلوهٔ عالمتابت خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد نور توحید به قلب بشر ارزانی شد خواست حق، جلوه کند روشنی توحیدش قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد ذکر لب‌های تو سرلوحهٔ تسبیحات است عرش با نور نگاه تو چراغانی شد سیره‌ات نور، روایات و صفاتت همه نور نورت آئینهٔ آئین مسلمانی شد به سراپردهٔ اعجاز و بقا ره یابد هر که در مذهب دلدادگی‌ات فانی شد خواستم در خور حسن تو کلامی گویم شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد ای که مبهوت تو و وصف خطی از حسنت عقل صد مولوی و حافظ و خاقانی شد «در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد» جنتی از همهٔ عرش فراتر داری تو که در گلشن خود سورهٔ کوثر داری دیدن فاطمه‌ات دیدن وجه الله است چه نیازی‌ست که تا عرش قدم بر داری جذبهٔ چشم تو تسخیر کند عالم را در قد و قامت خود جلوهٔ محشر داری عالم از هیبت تو، شوکت تو لبریز است اسداللهی چون حضرت حیدر داری حسنین‌اند روی دوش تو همچون خورشید جلوهٔ نورٌ علی نور، مکرر داری اهل بیت تو همه فاتح دل‌ها هستند روشنی‌بخش جهان، قبلهٔ دنیا هستند ای که در هر دو سرا صبح سعادت با توست رحمت عالمی و نور هدایت با توست چشم امید همه خلق و شکوه کرمت پدر امتی و اذن شفاعت با توست با تو بودن که فقط صِرف مسلمانی نیست آن‌که دارد به دلش نور ولایت، با توست بی ولای علی این طایفه سرگردانند دشمنی با وصی‌ات، عین عداوت با توست باید از باب ولای علی آید هر کس در هوای تو و در حسرت جنت با توست سالیانی‌ست دلم شوق زیارت دارد یک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست کاش می‌شد سحری طوف مدینه آنگاه نجف و کرب‌و‌بلا و حرم ثارالله 🔸شاعر: ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
مسلمانیم امّا آه از ،اینگونه مسلمانی نصیب ما نشد غیر از پریشانی پریشانی ندانستیم از اسلام جز نفرین و جز نفرت نفهمیدیم از دین خدا غیر از رجزخوانی چنان بیگانگان از هم جدا افتاده اند امروز -به مکر نابرادرها- برادرهای ایمانی برادرجان! بدان یوسف عزیز مصر خواهد شد اگرچه چند روزی هم شود در چاه زندانی مبادا تا برادر را درون چاه اندازیم «یهودا» که ندارد سرنوشتی جز پشیمانی قدم بردار با ما در صراط المستقیم اکنون که از پایان این بیراهه ها چیزی نمی دانی صدایی از حرا  می آید اینک، گوش بسپارید: «مسلمانان! مسلمانان! مسلمانی! مسلمانی!» * 🔸شاعر: _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️