eitaa logo
درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
518 ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدیه به امام حسن صلوات شور و زمینه لطمه زنی حضرت قاسم افتادی بر خاک و ز خون تری قاسم زخمیه تیرو تیغ و تبری قاسم با این جای زخمه عمیقه در پهلوت تو تصویری زنده از مادری قاسم پیرنت پاره شده می بینم دهنت پاره شده می بینم زیر تیغ و تبر و سر نیزه بدنت پاره شده می بینم وای من وای من ای حسین روی تن پاکت نعل ها گذاشتن پا نمونده از جسمه تو اثری قاسم طشتی ندارم تا برات بیارم من تو هم‌ مثل بابات خون جگری قاسم چجوری جسم تورا بردارم دوباره باید عبا بردارم این تن غرق به خون و باید از رو خاک جدا جدا بردارم وای من وای من ای حسین روی تنت کردن هروله و دیدم روی سرت ریختن چند نفری قاسم لحظه ی اخر تو به روی دامانم جون میدی و جونم رو می بری قاسم پر وبال تو رو صیاد چیده تن تو دور و برت پاچیده بمیرم که نعل مرکب قاسم بد جوری صورتت و بوسیده رضا نصابی
هدیه به امام حسن صلوات شور و زمینه لطمه زنی حضرت قاسم افتادی بر خاک و ز خون تری قاسم زخمیه تیرو تیغ و تبری قاسم با این جای زخمه عمیقه در پهلوت تو تصویری زنده از مادری قاسم پیرنت پاره شده می بینم دهنت پاره شده می بینم زیر تیغ و تبر و سر نیزه بدنت پاره شده می بینم وای من وای من ای حسین روی تن پاکت نعل ها گذاشتن پا نمونده از جسمه تو اثری قاسم طشتی ندارم تا برات بیارم من تو هم‌ مثل بابات خون جگری قاسم چجوری جسم تورا بردارم دوباره باید عبا بردارم این تن غرق به خون و باید از رو خاک جدا جدا بردارم وای من وای من ای حسین روی تنت کردن هروله و دیدم روی سرت ریختن چند نفری قاسم لحظه ی اخر تو به روی دامانم جون میدی و جونم رو می بری قاسم پر وبال تو رو صیاد چیده تن تو دور و برت پاچیده بمیرم که نعل مرکب قاسم بد جوری صورتت و بوسیده رضا نصابی
🏴 اشعار =========================== سنگ‌ها بر سرِ تو مرثیه خوانی کردند نیزه‌ها زار زدند اشک فشانی کردند فصلِ خندیدنِ تو بود نه گُل چیدنِ باد چهره‌ات را چقدر زود خزانی کردند نجمه در خیمه رویِ دامن زینب اُفتاد عمه را اینهمه زخمِ تو کمانی کردند پا مکش روی زمین ، جان به لبم آورده آنچه با روی تو نامردمِ جانی کردند تا که دیدند یتیم حسنی خندیدند دوره کردند و چه بد سنگ پرانی کردند هرچه کردند حریفت نشدند و آخر تشنگی و نظر و نیزه تبانی کردند خوب پیداست از این وضعِ بهم ریخته‌ات اسب‌ها رد شده و سینه‌تکانی کردند 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار =========================== تا لاله‌گون شود کفنم بیشتر زدند از قصد، روی زخم تنم بیشتر زدند قبل از شروع ذکر رجز مشکلی نبود گفتم که زاده‌ی حسنم بیشتر زدند این ضربه‌ها تلافی بدر و حنین بود گفتم علی و بر دهنم بیشتر زدند از جنس شیشه بود مگر استخوان من؟! دیدند خوب می‌شِکَنم بیشتر زدند می‌خواستند از نظر عمق زخم‌ها پهلو به فاطمه بزنم بیشتر زدند تا از گلم گلاب غلیظی در آوردند با نعل تازه بر بدنم بیشتر زدند دیدند پا ز درد روی خاک می‌کِشم در حال دست و پا زدنم بیشتر زدند 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار =========================== پا بر زمین مکوب عمو در کنار توست این سرو قد خمیده که دار و ندار توست ای ماه سیزده شبه‌‌ی دشت کربلا ماه شب چهاردهم بی قرار توست دل بردن از امام و سراپا عسل شدن این کار، کار بی هنران نیست، کار توست ای جان فدای نغمه‌‌ی ” إن تُنکرونی ”ات  هر کس شهید عشق شود از تبار توست ” لا تَجزعی ” بخوان و برو تا خود بهشت وقتی بهشت این همه چشم انتظار توست من فکر می‌کنم که خدا از در بهشت هرچه کلید ساخته در اختیار توست ** دارد زره به قامت تو گریه می‌کند حتی کلاهخود تو هم داغدار توست حتی به بند کفش تو باید دخیل بست این بندِ باز مانده گره، یادگار توست قاسم شدی که روی زمین قسمتت کنند این تکه‌های تن، سند افتخار توست در کربلا ضریح برایت نساختند در سینه‌های مردم عاشق مزار توست 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار =========================== نیزه پس از نیزه میان پیکرش بود خنجر پس از خنجر میان حنجرش بود این سو حسین‌بن‌علی خون گریه می‌کرد آن سو عزادار عزایش مادرش بود آن‌گاه که بر پهلویش می‌خورد نیزه تصویر زهرا پیش چشمان ترش بود بی شک میان جسم او راهی نمی‌یافت شمشیر اگر از معرفت چیزی سرش بود قاسم به زیر دست و پای یک سپاه و شمر لعین مشغول مدح لشکرش بود با این همه سختی، خدا را شکر در دشت تنها نبود و شاه بالای سرش بود 🔸شاعر: ===================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار =========================== آمدم محضر تو سر پایین... سر کنم محضر پدر پایین حَسَن قافله منم امروز پرچمم را عمو نبر پایین! چون‌که آورده نامه از حسنت... فطرس آورده بال و پَر پایین پدرم مات جنگ من شده است... از بهشت آمده خبر پایین روی مرکب منم که با جگرم نیست یک مرد با جگر پایین قاسم بن الحسن به بالا رفت ازرق و چند تا پسر پایین سنگ اول به گوش من می‌گفت... برو از مرکبت دگر پایین نیزه‌ای رفت بین دنده‌ی من رفتم از اسب با کمر پایین بیشتر می‌زدند بر دهنم بدنم رفت هرقدَر پایین زخم خوردم ز صد نفر بالا مشت خوردم ز صد نفر پایین زیر سم‌ها منم که جاماندم تو بیانداز یک نظر پایین خواستی تا مرا بلند کنی رفت پاهای این پسر پایین بدنم ریخت بین دستانت آمد از شاخه‌ات ثمر پایین بین خیمه تو بر سر مایی من و اکبر، دوتا گهر پایین! 🔸شاعر: ===================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار =========================== رکاب از پا عقب مانده چه کراری، عجب گامی بلرزان تیغ خود را تا بلرزد ازرق شامی پیاپی چون جمل دشمن تو را سر می‌دهد ناله دوباره دهر می‌بیند حسن را سیزده ساله دو نیم از برق تیغت شد جیوشُ الإنسِ و الجِنَّه که جدت بود یا قاسم قَسیمُ النارِ و الجَنَّه به برق تیغ بُرّانت نشان کن هرچه جوشن را بدین رأیت که می‌بینم درآور کفر دشمن را شباهت تا به آنجایی که در رزم تو سرتاسر فلک فریاد می‌دارد علی اکبر...علی اکبر به بازو نامه‌ای داری اگر ضرب تو سنگین است بگو باز از لب تشنه که طعم مرگ شیرین است کسی از خیمه سمت تو به حال اضطراب آمد چنان شد قامتت آخر که پایت تا رکاب آمد 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار ====================== ابناءِ مجتبی همه بر این عقیده‌اند ما را برایِ یاریِ تو آفریده‌اند پیش از ازل به نامِ تو ما را خریده‌اند از باغِ لاله غنچه برایِ تو چیده‌اند اصلاً برایِ کشته شدن برگزیده‌اند جز نامِ تو نبُردم و آوازه‌ام نشد چیزی به جز غمِ تو غمِ تازه‌ام نشد غیر از لباس و جامه که شیرازه‌ام نشد... غصه نخور اگر زره اندازه‌ام نشد عمامه بینِ خیمه برایم بریده‌اند از خیمه تا کنارِ من آقا شتاب کن حالا که من فِتاده‌ام از پا شتاب کن مشکل شده‌ست کارِ من اینجا شتاب کن تا ننگری مقطع الاعضا شتاب کن این‌ها سواره بر سرِ جسمم رسیده‌اند نایی نمانده در نفسم بینِ صحبتم از حد گذشته کارِ من و این مصیبتم از راهِ دور گرکه ندیدی چه حالتم... یا سنگ می‌خورد به لبم یا به صورتم با هر طریق، خونِ مرا هم مکیده‌اند جانا بیا که خانه‌ام اینجا خراب شد خُرده حسابِ جنگِ جمل هم حساب شد از خون، تمامِ دور و برِ من خضاب شد در زیرِ دست و پا بدنم آسیاب شد با سُمِّ اسب، قدِ مرا هم کشیده‌اند شد گرد و خاک و در نظرم مثلِ مِه شده پیچیده پیکر من و همچون گره شده دریایِ زخم، این بدنِ بی زره شده یک استخوان نمانده مگر اینکه لِه شده جمعی به چکمه طعمِ عسل را چشیده‌اند یک دم بیا به معرکه در جستجویِ من قاتل نشسته پیشِ سرم رو به رویِ من با چنگ می‌زند به سر و روی و مویِ من خنجر رسیده بر لب و زیرِ گلویِ من جشنی گرفته‌اند و زِ رویم پریده‌اند 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار =========================== از خیمه بیرون آمده آیینه‌ی قرص قمر شیری به میدان می‌زند مستانه و شوریده سر قلب حرم، قلب عمو، قلب همه دنبال او او غرق در عشق عمو و مست از جام عمو با اِنْ یَکاد عمه شد راهی به میدان این پسر در ترس چشم کوفیان، تمثال حیدر را نگر ابرو گره کرده است فرزند مُعِزُ المؤمنین از هیبت این نوجوان، لرزید ارکان زمین گویا مهیا گشته تا برپا نماید محشری با ذوالفقار حیدر و رزم علیِ اکبری فریاد زد: ان تَنکرونی، این منم ابن الحسن فرزند پاک مرتضی، سِبطُ النَّبیِّ المؤتَمَن شمشیر می‌چرخاند آقا زاده‌ی شیر جمل زهره درید ابروش از یک لشکر هفتاد یل با رزم داده خاتمه هر قال را، هر قیل را از خون دشمن ساخته، صدها فرات و نیل را می‌شد شنید از غرش او صور اسرافیل را فریادهای ممتد تکبیر جبرائیل را دیدند اهل عرش از رزم علی تمثیل را ردّ عرق بر روی پیشانی عزرائیل را آیات خشم مرتضی تفسیر شد در کربلا طرز نبرد مجتبی تکثیر شد در کربلا پاشیده شد شیرازه‌ی کل سپاه از هیبتش پاشیده شد قلب یلان از صولت و از شوکتش در قبضه دارد جنگ را همچون عقابی تیزپر فریاد سر داده عدو: این المفر؟ این المفر؟ طوفان شده از غرش این شرزه‌شیرِ مجتبی با هر هجومش می‌شود سرها معلق در هوا دشمن حریف او نمی‌شد در نبرد تن به تن یکبار دیگر کوچه و ... این‌بار فرزند حسن از هر طرف سنگی به سوی قامتش پرتاب شد آنقدر در شهد عسل غلطید تا بی تاب شد یک بار دیگر دوره‌کردن‌هایشان شد دردسر در های‌و‌هویِ تیغ‌ها تکرار شد شق القمر از روی زین افتاد، قلب مادرش آتش گرفت از هُرم نعل اسب‌هاشان، پیکرش آتش گرفت گویا مدینه باز هم تکرار شد در کربلا تا درد سینه باز هم تکرار شد در کربلا 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار =========================== همه‌ی عزت دنیای حسین است حسن به خداوند مسیحای حسین است حسن بی حسن سوی حسینش بروی باخته‌ای جان من! صاحب امضای حسین است حسن این حسن کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست؟ برترین اسم‌ به لب‌های حسین است حسن هرکسی گفت حسین، از برکات حسن است تا ابد پرچم بالای حسین است حسن بنویسید که آقای جهان است حسین بنویسید که آقای حسین است حسن زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن باب حاجات گداهای حسین است حسن همه در کرببلایند، حسین رفته بقیع چه عجب؟! جنت اعلای حسین است حسن او علی اکبر اگر داد، حسن قاسم داد در بلا هم شده، هم پای حسین است حسن بعد او خنده ندیدند به لب‌های حسین آی مردم غم عظمای حسین است حسن 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار =========================== روی ضریحت می‌گذارم تا سرم را انگار در آغوش خود دارم حرم را با گریه آمد هرکسی با خنده برگشت فهمیدم اینجا معنی جود و کرم را با دست خالی آمدم چیزی ندارم آورده‌ام با خود فقط چشم ترم را من رو به روی گنبد تو نذر کردم تنها النگوهای دست مادرم را مثل کبوتر های صحنت پهن کردم در زیر پای زائران بال و پرم را حالا که دقت میکنم صحنی نداری هرچند میگردم همه‌ دور و برم را با این خیالات دلم جای ضریحت باید به روی خاک بگذارم سرم را 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————