#شهادت_حضرت_رباب
دادم پس از تو دیگر از کف راه چاره
من ماندم و یک آسمان بی ستاره
فرقی ندارد زنده باشم یا نباشم
وقتی ندارم روی دوشم شیرخواره
#محسن_صرامی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_علی_اصغر
#شهادت_حضرت_رباب
می شینه رو خاک خدا خدا میگه
گاهی وقتا حرفاشو به ما میگه
شبا وقتی یهو از خواب می پره
دستاشو تکون میده لالا میگه
*
آخه امروز تو کوچه گهواره دید
دست مادرای شام شیرخواره دید
صبح تا حالا با کسی حرف نزده
فکر کنم حرمله رو دوباره دید
*
حرمله گلشنمو ازم گرفت
گلِ رو دامنمو ازم گرفت
من اگه لالا نگم دق مکنیم
لالایی گفتنمو ازم گرفت
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#شهادت_حضرت_رباب
دادم پس از تو دیگر از کف راه چاره
من ماندم و یک آسمان بی ستاره
فرقی ندارد زنده باشم یا نباشم
وقتی ندارم روی دوشم شیرخواره
آغوش مادر بود روزی جایت اما
حالا سرت بر نیزه,دست آن سواره
دیگر صدای هر دوتای ما گرفته
تو پلک بر هم میزنی من با اشاره
تو سهم آغوش خودم هستی عزیزم
آخر بغل میگیرمت یک شب دوباره
از نیزه می آئی کمی هم پیش مادر
تا بوسه گیرم از گلوی پاره پاره
اصغر دعا کن تا بمیرم در غم تو
تا کی کنم راس تو را بر نی نظاره
🔸شاعر:
#محسن_صرامی
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#شهادت_حضرت_رباب
گرفته سوز صدایت تمام دنیا را
و گریه هات به آتش کشیده جان ها را
بس است دست خودت را تکان مده بانو
عذاب میدهد این گریه های تو ما را
قبول کن که علی رفته و نمی آید
قبول کن که پسر رفته راه بابا را
بلند شو , منشین زیر آفتاب انقدر
کباب کرده ای آخر تو دشت و صحرا را
بیا کمی به خودت رحم کن عزیز حسین
قرار نیست نبینی طلوع فردا را
تو با وفا و نجیبی , درست مثل خودت
خودت برای خودت حل کن این معما را
علی که رفت , تو دیگر مرو از این دنیا
مگیر تاب و توانِ عزیز زهرا را
بلند شو برو قدری کنار زینب باش
بگیر غصه ی آن داغدار تنها را
🔸شاعر:
#پوریا_باقری
______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_علی_اصغر
#شهادت_حضرت_رباب
تا طفلی می گه آب گریهم میگیره
من از اسم رباب گریهم میگیره
همیشه وقتی «بابا آب داد»و
میخونم تو کتاب گریهم میگیره
تا میبینم که بانویی به بچهش
میگه: مادر بخواب! گریهم میگیره
اگه مردی جلو روی عیالش
بمونه بیجواب گریهم میگیره
حساب تا میکنم آبی که نوزاد
مینوشه، بی حساب گریهم میگیره
گلوی طفل شش ماهه چقدره؟
میپرسم، از جواب گریهم میگیره
همین که مادرم دنبال چیزی
میگرده با شتاب گریهم میگیره
اگه دیدم زنی رد میشه ظهری
به زیر آفتاب گریهم میگیره
جنوب وقتی میبینم خانوما رو
با روبند و نقاب گریهم میگیره
نشون مستیه تو شعر اما
تا مینویسم شراب گریهم میگیره
به سقاخونه حساسه دل من
تو صحن انقلاب گریهم میگیره
تا طفلی گم شده باباشو میخواد
اونم با اضطراب ... از حال میرم
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_علی_اصغر
#شهادت_حضرت_رباب
نام تو را همینکه صدا میزند رباب
آتش به جان کرب و بلا میزند رباب
مثل دل پدر گلویت پاره پاره است
اما دوباره حرف شفا میزند رباب
شد سینه پر ز شیر؛ ولی شیرخواره نیست
مادر بیا که باز صدا میزند رباب
چون در خیال خویش بغل میکند تو را
بوسه به زخم حلق شما میزند رباب
زحمت برای مادر و خلعت برای غیر
دیگر نگو که ناله چرا میزند رباب
قلب سکینه از غم تو تیر میکشد
در هرکجا که حرف تو را میزند رباب
🔸شاعر:
#سیدمحمد_جوادی
_____________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️