eitaa logo
درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
518 ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حرف از وصیت‌های آخر می‌زنی بابا از پیش زهرایت کجا پر می‌زنی بابا این لحظه‌ها یاد گذشته کرده‌ای انگار حرف از وصیت‌های مادر می‌زنی بابا دل‌شوره داری، از نگاهت خوب می‌فهمم داری گریزی به غمِ در می‌زنی بابا زهرای تو پشت و پناه حیدر تنهاست هرچند حرف از زخم بستر می‌زنی بابا یک روز می‌بینی مرا بین در و دیوار یک روز می‌آیی به من سر می‌زنی بابا گفتی که خیلی زود می‌آیم کنار تو پس لحظه‌ها را می‌شمارد یادگار تو 🔸شاعر: ________________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
از عرش دارد مي‌رسد فصل بهارم كم كم پر از خورشيد خواهد شد ديارم از عرش دارد ميرسد پيكي خدايي از عرش دارد ميرسد دار و ندارم يك عمر در دست خودم در حبس بودم امشب نگاهش ميشود راه فرارم اميد بستم بر كرامت‌ هاي چشمش بلكه كمي رونق بگيرد كار و بارم من هرچه را دارم به دست دوست دادم شكر خدا كه بعد از اين بي‌ اختيارم از آسمان نور هدي آمد ، مبارك عيساي آل مصطفي آمد مبارك ما اهل بارانيم و اهل روضه‌ هائيم عمري است محتاج گداهاي شمائيم آواره‌ هاي كوچه‌ء حُسن بهاريم كاسه به دست سفره‌ هاي هل‌ أتائيم از روز اول خادم اين خانه هستيم تا شام آخر هم مقيم اين حرائيم ما نسل در نسل عاشق اين خانواده ديوانه ‌وار از عالم و آدم جدائيم وقتي كراماتِ نگاهت شامل ماست يعني كه در هفت آسمان مشكل‌ گشائيم از اولش هم قلب ما دست شما بود توفيق ما و سلب ما دست شما بود شكر خدا كه عاشقي درمان ندارد اين قصه‌ي شاه و گدا پايان ندارد شكر خدا كه عاشق اين خانواده شرمندگي دارد ولي عصيان ندارد فرع تولي و تبري اصل دين است ايمانِ بي اين خانواده جان ندارد چشمي كه ابري شد از اين درياي جوشان در روز محشر لحظه‌ ي گريان ندارد دست كسي بر دامن فهم شما نيست اين نردبان ‌ها پله‌ء آسان ندارد اي خلقت آدم طفيلي وجودت هفت آسمان محتاج بارش‌ هاي جودت امشب بيا رحمي به حال اين گدا كن بي‌آبرويي را مقيم اين حرا كن ابري بياور بر سر چشم خسيسم با دست باران درد دلها را دوا كن يك قطره از نور كراماتت بپاش و اين دفعه ما را حُر دشت روضه‌ ها كن دلبستگي‌ هاي مرا از من بگير و بر چشم‌هاي خود اسير و مبتلا كن يك صبح با جادوي چشمت اين گدا را از جمله‌ء همسايه‌ هاي سامرا كن گرچه به ظاهر از خداوندي جدائيد آئينه در آئينه تكرار خدائيد 🔸شاعر : ________________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
تا روضه های سخت تو را باز می کنند در هر نفس دو مرتبه اعجاز می کنند با نام تو ملائکه پرواز می کنند شاهان عالم از چه به خود ناز می کنند مسند نشین تخت سلیمان رقیه است از نسل فاطمیه و صاحب مدارج است در آسمان چو سکه ی خورشید رایج است چون دستگیر عالم و باب الحوائج است از مرزهای سیر خیالات خارج است پس سایه ای ز خالق رحمان رقیه است اینجا شروع و خاتمه در موج گریه هاست شک و یقین ما ، همه در موج گریه هاست شور و نوا و زمزمه در موج گریه هاست حتی نگاه فاطمه در موج گریه هاست تا روضه خوان حضرت سلطان ، رقیه است شد شهر عشق ، قبله ی جان حسینیون شد گریه ، ساختار زبان حسینیون در سفره ، گریه ی به تو ، نان حسینیون ذکر رقیه شد ضربان حسینیون آغاز ما رقیه و پایان رقیه است تا اشک های آینه می شد گلاب ساز شد اشک های روشن او انقلاب ساز یک یاحسین او شده روزحساب ساز شد دست های کوچکش عالیجناب ساز میزان ضعف و قوت ایمان رقیه است هر قدر بود صورت ماهش غباردار بود آنقدر به پیش خدا اعتباردار شد در سفارت حرم شاه کاردار فرزندحیدر است و شده اختیاردار در روز حشر ، معرکه گردان رقیه است یک غنچه بین قافله پرپر شد عاقبت آیینه ی سه ساله ی مادر شد عاقبت مانند زینب عشق مصور شد عاقبت آنقدر گریه کرد که کوثر شد عاقبت تندیس سوره سورۀ قرآن ، رقیه است از نیزه ها نگاه تو هرگز جدا نشد لبهای زخمی تو که بر شکوه وا نشد جز با دوای بوسه ی بابا دوا نشد مثل تو هیچ کودکی ام البکا نشد آری دلیل بارش باران رقیه است کنج خرابه رفت ولی عز و جاه داشت از گریه های غیرتی اش صد سپاه داشت از دست های عمه ی خود تکیه گاه داشت باران گرفته بود و مِهی در نگاه داشت یک قله بین ابر فراوان ، رقیه است موسای کربلاست حسین و عصاست او در امتداد سایه ی خیرالنسا ست او مهر قبولی سفر کربلاست او پیغمبر سه ساله ی خون خداست او اسلام اگر حسین ، مسلمان رقیه است شبنم فروش گریه ی پاکش نسیم ها چشم انتظار دست کریمش کریم ها امیدوار رحم وسیعش ، رحیم ها ما را برای روضه خرید از قدیم ها در راه عشق ، سلسله جنبان رقیه است 🔸شاعر: ___________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
کارم کشید چون به تباهی، درست شد این رنگ از شکستِ سیاهی درست شد گفتم به خون دل بنویسم پیام را آقا کریم بود، شفاهی درست شد خواهی نخواهی است در این راه سوختن ما سوختیم و خواهْ نخواهی درست شد کار ثواب، کار دلم را خراب کرد دادم چو بر گناه گواهی، درست شد! دارایی و نداری این عشق بود و بس که در جهان گدایی و شاهی درست شد خورشید هفتم آمد و در هفت آسمان با این طلوع، سکۀ شاهی درست شد آنکس که مدح او به زبان خدا نکوست بحرالعلوم قطرۀ دریای علم اوست خورشید شیعه شد ز لب بام او بلند دین خدا شد از دم اسلام او بلند از عطر علم او همه عالم معطر است بوی علی شد از گل پیغام او بلند جابر رسانده است سلام نبی به او آوازۀ نبی شد از احکام او بلند در دست مستی است عنان یگانگی اقبال چون منی، شده با جام او بلند چون حیدر است و در کف او ذوالفقار علم طوفان شده است از دم آرام او بلند اسلام مرده بود، محرم اگر نداشت این ماه گشته از از سفر شام او بلند تابیده بر خیال من امید تازه‌ای در طالعم برآمده خورشید تازه‌ای 🔸شاعر: _______________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
خدا پوشانده بر آن قد و بالا رَختِ ایمان را پدر، خوانده‌ست در او آیه آیه شرحِ قرآن را چه لطفی سایه‌اش افتاده یارب بر سرِ این شهر که غم لبریزِ شادی می‌کند حالِ پریشان را ندارم غیر بارانِ محبت پیشکش چیزی خداوندا مگیر از من چراغِ چشمِ گریان را به صحنش عقلِ من از کوچهء زنجیر برگشته گواه آورده در درگاهِ او چاکِ گریبان را به‌جا ماند‌ه‌ست شعله جای دل در سینه از شوقش فرستادم به جای نامه مدِّ آهِ سوزان را به جایی که قدم بگذارد آن بانوی پاکی‌ها حیا در لحظه خالی می‌کند از شرم میدان را هزاران بار حل کردند زائرهای گریانش در این آیینه‌کاری روضهء شاهِ خراسان را 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
گم شد میان هلهله سوز صدایت لبخند آمد در جواب ناله‌هایت فصل بهارت طعمه‌ی پاییز می‌شد آری، اجابت بود پایان دعایت مظلومی تو چون عمویت حد ندارد در خانه هم یاری نداری جز خدایت در خنده‌های زهرآلودش نمی‌دید یک خاندان را می‌نشاند در عزایت از بس کرامت داشت چشمت ، قاتلت هم سهمی طلب می‌کرد از ابر عطایت آبی ندادند و صدایت خشک می‌شد یک حجره‌‌ی در بسته می‌شد کربلایت راحت شدی از دست دنیا، مادر تو از حوض کوثر آب آورده برایت 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
خدا پوشانده بر آن قد و بالا رَختِ ایمان را پدر، خوانده‌ست در او آیه آیه شرحِ قرآن را چه لطفی سایه‌اش افتاده یارب بر سرِ این شهر که غم لبریزِ شادی می‌کند حالِ پریشان را ندارم غیر بارانِ محبت پیشکش چیزی خداوندا مگیر از من چراغِ چشمِ گریان را به صحنش عقلِ من از کوچهء زنجیر برگشته گواه آورده در درگاهِ او چاکِ گریبان را به‌جا ماند‌ه‌ست شعله جای دل در سینه از شوقش فرستادم به جای نامه مدِّ آهِ سوزان را به جایی که قدم بگذارد آن بانوی پاکی‌ها حیا در لحظه خالی می‌کند از شرم میدان را هزاران بار حل کردند زائرهای گریانش در این آیینه‌کاری روضهء شاهِ خراسان را 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————