#روضه_نشین
#مناجات_با_خدا
در مقام بندگی اقرارها تکرار نیست
اصلا از این توبهها مقصود ما انکار نیست
من خود از اعمال خود این روزها آگه ترم
این گدایت آنقَدَر هم پست و بدکردار نیست
حرفهایم را فقط با مالک خود میزنم
غیر این معبود کس، بر کردهام ستار نیست
من به آغوشِ پر از مِهرت پناه آوردهام
گفتهای ( لاتَقْنُطوا ) جز من کسی غفار نیست
من خودم با پای خود در پیشگاهت آمدم
غیر خجلت در نگاه بنده فَراّر نیست
جهل و نادانی مرا اینگونه دور از خانه کرد
ورنه با نام حسین این راه که دشوار نیست
بین سوز و اشک و آهم، روضه میخواهد دلم
روضهای جانسوز تر، از کودک تبدار نیست
منکه از دیروز، چشمانم کمی کم سو شده
مادرم، زینب، ببین بین در و دیوار نیست؟
#کربلایی_رضا_باقریان
#درگاه_شاعران_روضه_نشینان
#درگاه_شاعرین_با_اخلاص_روضه_نشین
#بزرگترین_کانال_فرهنگی_مذهبی_در
#فضای_مجازی
https://eitaa.com/rozeneshinan
#روضه_نشین
#زمزمه_یا_زمینه
#مناجات_با_خدا
#بند_اول
آ خدا چند سالیه
کوله بارم خالیه
این چه روزگار بد اقبالیه
دیگه مثل قدیما
ندارم شور و صفا
گم شده تو دل من یاد خدا
دوباره پاره شده لباس تقوام
تو کویر معصیت میلرزه پاهام
دیگه اشکی نداره کاسهی چشمام
یا ستارالعیوب، یا غفارالذنوب
خورشید عمر من، شده هم رنگ غروب
رَبِالرْحَم یاکَریم
#بند_دوم
آه و نالم رو ببین
یکم حالم رو ببین
تو گناه شکسته بالم رو ببین
جابرالعظمالکسیر
دست خالیم و بگیر
رحمی کن به حال و روزم یامجیر
دستم و بگیر آقای بی نظیرم
بذار توی روضهها نفس بگیرم
آرزومه تو همین شبا بمیرم
یا کاشق الکروب، یا انیس القلوب
خورشید عمر من، شده هم رنگ غروب
رَبِالرْحَم یاکَریم
#بند_سوم
مث نوکرا منم
اومدم آشتی کنم
درِ خونهی علی در میزنم
اگه معطل بمونم
روضه مقتل میخونم
تا در و باز کنی ای مهربونم
قَسَمِت میدم به قامت خمیده
قَسمت میدم به حنجر بریده
نمیدونم خواهرش چیا کشیده
امشب ای سینه زن، گریه کن گریه کُن
زینب دید از رو تَل، اَلشِمرُ جالِسٌ
یابن الزهرا حسین
#کربلایی_رضا_باقریان
#درگاه_شاعران_روضه_نشینان
#درگاه_شاعرین_با_اخلاص_روضه_نشین
#بزرگترین_کانال_فرهنگی_مذهبی_در
#فضای_مجازی
https://eitaa.com/rozeneshinan
#ماه_رمضان #مناجات_با_خدا
صدام کردی که باز، بی تاب باشم
تا با تو باز توی یک قاب باشم
تو گفتی که خوبه اینجایی اما
توو مهمونیت بده که خواب باشم
مثه بارون مثه دریایم امشب
دوسم داشتی که من اینجایم امشب
دلم با گریه آرامش گرفته
چه خوبه فارغ از دنیایم امشب
تموم خواهشام از جنس درده
ببین دنیا با این بنده ت چه کرده
می ترسم خب، نزار تنها بمونم
ببین شیطون داره دورم می گرده
گناه، دست دلم، باز کار داده
دلم دوره ز معراج السعاده
ببخشم، باز قصد توبه دارم
خدا جون می دونی که روم زیاده
اسیر خواهشای بی خودم من
گرفتاره جهان لابدم من
من اینجوری نبودم که میدونی
همونی که نمی خواستم شدم من
🔸شاعر:
#حسن_کردی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#ماه_رمضان #مناجات_با_خدا
بیدارم و اما دل بیدار ندارم
در توشه به جز این دل بیمار ندارم
گفتی که بیا توبه کن و بنده ی من باش
صد حیف که من گوش بدهکار ندارم
صد بار به رویم در این خانه گشودی
اما من بیچاره به تو کار ندارم
این چشم خطاکار شده مایه ی خجلت
در روضه دگر چشم گهربار ندارم
این بار ضرر کن، بخر این عبد گدا را
من جز تو در این شهر، خریدار ندارم
من در دو جهان دل به علی داده ام و بس
جز با علی و آل علی کار ندارم
می سوزم از این سوز که سربار حسینم
سربار شدم، همت عیّار ندارم
می سوزم از این روضه که با گریه حسین گفت:
ای اهل حرم میر و علمدار ندارم
🔸شاعر:
#وحید_محمدی
__________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#ماه_رمضان #مناجات_با_خدا
جز گریه نداریم به پیشِ تو هنر هیچ
تاکیم که جز اشک نداریم ثمر هیچ
هیچیم ، اگر جلوه نماییم به واقع
ماییم ، بگیرد به خودش شکل اگر هیچ
اوهام تو هیچ است و خیالات تو هیچ است
بیهوده چرا دل بنهی اینهمه بر هیچ؟!
بیداریِ دل شرطِ طریق است نه چشمت
جز تیره دلی دزد چه دارد ز سحر ؟ هیچ
بیچاره ی مژگان سیاهش شدم ای دل
تیغ اینهمه بر ما بکشد یار و سپر هیچ
🔸شاعر:
#عاصی_خراسانی
__________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مناجات_با_خدا
فعل مرا دیدی ولی چیزی نگفتی
بنده همان بنده، خدا مثل همیشه
از ما توسل از تو لطف و دست گیری
آقا همان آقا، گدا مثل همیشه
ممنون از اینکه دست ما را رو نکردی
مثل همیشه باز هم ستار بودی
چه خوب شد در معصیت مرگم نیامد
ممنون از این که باز با ما یار بودی
با این گناهانی که من انجام دادم
باور نمی کردم که دستم را بگیری
تو آن قدر لطف و کرامتْ پیشه ای که
روزی هزاران بار توبه می پذیری
جا مانده بودم تو مرا این جا رساندی
من خواب بودم تو مرا بیدار کردی
وقتی سحر های مناجاتت نبودم
آن شب به جای من، تو استغفار کردی
آن قدر خوبیِ مرا گفتی به مردم
آن قدر که حتی خودم هم باورم شد
آه ای کرامت پیشه دیدی آخر کار
این مهربانی های تو دردسرم شد
هر چند از دست خودم دل گیرم اما
احساس دلتنگی در این شب ها نکردم
سوگند بر سجادۀ خانوم رقیه
من مهربان تر از خودت پیدا نکردم
در را به روی ما گنه کاران نبندید
ما هم دلی داریم گر چه رو سیاهیم
گفتند این جا بارِ عصیان می پذیرند
دیدیم بیش از عالمی غرق گناهیم
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
#مناجات_با_خدا
خدايا بندهای منت پذيرم
به چاه و ظلمت عصيان اسيرم
ترّحم كن كه اين گونه نميرم
تویی درد مرا دارو و تسكين
اغثنی يا غياث المستغيثين
الهی بندهای بودم فراری
به سويت آمدم با بی قراری
ندارم در برت جز شرمساری
مرا با تو بود اين حرف ديرين
اغثنی يا غياث المستغيثين
منم تنها، تويی تنها اميدم
چو من لاتَقْنَطويت را شنيدم
به سوی آستان تو دويدم
مرا جامی بده زآن شهد شيرين
اغثنی يا غياث المستغيثين
مپرس از من كجا بودم، كجايم
كه سرتا پا پُر از جُرم و خطايم
اسير پنجهی نفس و هوايم
مرا مانده به دامان اشك خونين
اغثنی يا غياث المستغيثين
زجان و هستي من تاب رفته
شب عمر مرا مهتاب رفته
زغفلت بخت من در خواب رفته
شده بار غمم بسيار سنگين
اغثنی يا غياث المستغيثين
خدايا جان مسروری ندارم
زغفلت در دلم شوری ندارم
برای قبر خود نوری ندارم
ندارم مونس و ياری به بالين
اغثنی يا غياث المستغيثين
قسم بر عزّت و قدر و جلالت
قسم بر شوكت و نور كمالت
قسم بر عفو و جود و بر خصالت
به آيه آيهی زيتون و وَتّين
اغثنی يا غياث المستغيثين
الهی بر رسول و رسم و راهش
به حق مرتضی و اشك و آهش
به زهرا و به فرزندان ماهش
مكن خارم به پيش آل ياسين
اغثنی يا غياث المستغيثين
به گلهای حسين و كربلايش
به اخلاص و نماز بی ريايش
خـدايا بر سرِ از تن جدايش
كه بخشيده سرافرازی به آئين
اغثنی يا غياث المستغيثين
مرا با ذكر و يادت آشنا كن
به عشق خود دلم را مبتلا كن
«وفایی» را وفاداری عطا كن
مرا ثابت قدم كن در ره دين
اغثنی يا غياث المستغيثين
✍ #سیدهاشم_وفایی
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
#شب_قدر
شب قدره و دلم بدجوری تو هول و ولاس
برا بخشیده شدن رضای تو شرط خداس
دنیا بین من و تو فاصله انداخته اقا
خیلی وقته نوکرت قافیه رو باخته اقا
منو زیر چتر مهربونیات پناه بده
یه گوشه امنی به این کلاغ روسیاه بده
من مزاحم تو و کار تو هستم می دونم
من کلاغی ام که سربار تو هستم می دونم
نکنه دیگه صدام براتو تکراری شده
نکنه که گریه هام از روی بیکاری شده
حق داری محل ندی اخه شما کجا و من
حجت یکی یه دونه ی خدا کجا و من
باشه خنده هات اقا باشه برای خوب خوبا
منم اینجا دل خوشم با عشق این نوکریا
برا بهتر شدنم یه فکری کن که دیر میشه
هر کی از تو دور بشه توی لجن ها پیر میشه
میخوام امشب تا میشه فکر یه رابطه کنم
پیش تو پیش خدا یه اسمو واسطه کنم
اونکه اسمش واژه صبرو پریشون میکنه
روضه هاش ناموسیه چشاتو پر خون میکنه
امشب اتیشه غمه توی نهاد روضه ام
دَخَلتْ زینب علی ابنِ زیادِ روضه ام
زینب و اسیری و کوفه و کاخ و بار عام
همه چشما خیره شد به زینب و سر امام
قمرش از روی نیزه اومده طشت طلا
خیزرون چه میکنه با لب و دندون اقا
زینب و یه کاروان خسته بین هلهله ست
جلوی چشم رباب نگاهه زشت حرمله ست
#مناجات_با_خدا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
#حسن_کردی
@rozeneshinan
مناجات با خدا
سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن
باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن
دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم
یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن
بر در این خانه من بهر امیدی آمدم
پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن
دست خالی آمدم، با دست خالی می روم
یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن
پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن
خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن
جان آقای خراسان، جان سلطان غریب
هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن
من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین
جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن
بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین
گریه کن های غم کرببلا را عفو کن
جان آن که دست و پا می زد میان قتلگاه
حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن
#وحید_محمدی
@rozeneshinan
#مناجات
#مناجات_با_خدا
#مناجات_رمضان