هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5791776889148281391.mp3
11.94M
هدیه به حضرت مسلم صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
سبک زمزمه زمینه واحد و شور. حضرت مسلم
از غم و غصه تو بد جوری افتادم من از پا
رسیده اخرای ماجرای سفیرت اینجا
نمی خوام بعد تو زنده باشم آقا
نمونده راهی واسم به جز دعا لحظه ی آخر
دعا می کنم نیای کوفه حسین با چشمای تر
که بیای میشه تنه پاک تو بی سر
به اشکای چشم من تموم شهر دارن می خندن
روی من حتی دره خونه هاشونو هم می بندن
اینا خیلی خیلی پستن و نامردن
حال و روز من شده می بینی خیلی گریه آور
تنها و غریبم و بی یاور و. بدونه لشگر
نگرونم برای گلوی اصغر
عوض کن مسیرت ونا وقت داری نیا به این شهر
اینا تشنه می برن سره تورو کناره دو نحر
اینا هستند همه با عهد ووفا قهر
تو که نیستی ببینی ججوری روز من میشه شب
تو که نیستی ببینی که جون من رسیده بر لب
نگرونم نگرونم. برای زینب.
نگرونم نگرون برای زخم های تنه تو
نگرونم نگرونم حتی واسه پیراهنه تو
بوریا شه آخر ش هم کفنه تو
سر تو از قفا می برن جلوی چشم خواهر
سره تو حواله ی سر نیزه ها می کنن آخر
پیش. چشم خیس و بارونی مادر
رضا نصابی
به نفس. علی رضا عطایی
شب اول محرم. 1403
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5803097284774210622.mp3
3.28M
هدیه به امام حسین صلوات.
شور مقتل.
اللهم. صل علی محمد وال و عجل غ
باور ندارم. . برادر من
غرق به خونی. . برابر من
دارم می بینم. که میری از حال
تنه تو افتاد. تو شیب گودال
غرق خونه شدی مقابلم. نیمه جون شدی مقابلم
کاش. می مردم و نمی دیدم که عریون شدی مقابلم
حسین جان حسین. حسین. حسین.
خدا یا دیدم سنان و اومد
به پهلوی تو نیره فرو کرد
خدا یا دیدم شمر با یه خنجر
اومد به قصد بریدن سر
وقتی خواهرت می بینه و با پا میشینه رو سینه و
می بره سره تورو حسین بی حیا از روی کینه و
حسینم. حسین. حسین. حسین.
با خنجره کند به حنجرت زد
به حنجرت از پشت سر ت زد
با خنجر کند ضربه ها می زد
به سختی سر رو ازتن جدا کرد
بعد تو میرم اسارت و شروع میشه دیگه غارت و
بعد تو تاره شروع میشه به آهل خیمه جسارت و
رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
شور مقتل. جدید
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
هدیه به حضرت عباس. و حضرت ام البنین حضرت آمنه حضرت عبدالله صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فدای سرت اگه نمیاد
اگر نمی باره بارون
فدای سرت اگه اب ریخت
اگه مشکت شده گریون
پناه حرم پاشو داداش
نزاری من و تنها تو
علمدارم
سپهدارم
دلم شده از داغت خون
یل ام البنین
نکش پارو زمین
تموم لشگرم ابوالفضل
پرت خونی شده
سرت خونی شده
امید خواهرم ابوالفضل
بند دوم
زدن به چشم تو.با تیر
زدن با نیزه به پهلوت
زدن با گرز و افتاده
شکافی بین دو ابروت
می بینم هر جارو هستش
نشونی از تنت عباس
فتاده یک
طرف مشکو
فتاده یک طرف بازوت
دیدی که این لشگر
غمت رو برادر
روی دلم میزارن عباس
دورت کردن داداش
تو رو زدن داداش
رحمی اینا ندارن عباس
واکن چشمای خونت رو
ببین کی اومده. اینجا
به جای مادرت اومد
کنارت مادرم زهرا
از اربا اربا هم دیگه
گذشته این تنه پرخون
چقدر تیرو و چقدر نیزه
شده توی تن تو جا
ای ماه من عباس
پناه من عباس
چی اومده داداش سره تو
شبیه اکبرم
شدی برادرم
چی کار کنم با پیکره تو
رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
هدیه به حضرت زینب. صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
زمزمه و زمینه و روضه مقتل
داری تو نفس نفس می زنی ته گودالی وو تنها
تنه تورو پشت و رو می کنه عزیزه قلب مصطفی
با پا میشینه روی سینت جلوی چشمای مادر
با خنجر لب پرش میزنه به حنجرت از پشت سر
دست و پا می زنی
داری جون می کنی
همه کسم مقابله من
بگو چیکار کنم
کجا فرار کنم
امون امون از این دله من
امون از غریبی. امون از غریبی امون از این غربت زینب
بگو چه کنه بگو چه کنه با غصه ی تو خواهرت
جلوی چشام فتادی زمین. توون نداره پیکرت
چه بد می بره چه بد می بره سر تورو در پیش روم
چه ریخته به هم. عزیزه دلم. وضع رگای حنجرت
چه وضع و اوضاعی
زیر دست و پایی
عزیز ه. زهرا بی سری تو
دارم دق. می کنم
من هق هق می کنم
به روی خاکا بی سری. تو
امون. از غریبی. امون از غریبی. امون از این غربت زینب
اسباشون و نعل تازه زدن که رد بشن از رو تنت
تشنه بودی و کناره دو نحر مقابل من کشتنت
بالای. سرت رسیده حسین خمیده حسین زینبت
یکی یکی نیزه ها رو داره بیرون میکشه ازتنت
تو گودالی. حسین
لگد مالی حسین
پیروهنی به تن ندا
ری
تنت مثله شده
زیر سم له شده
سری روی بدن نداری
امون از غریبی. امون از غریبی. امون امون از دله زینب
شعررضانصابی
با تشکر از برادر عزیزم. کربلایی. مهدی گلپور
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
===========================
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رباب #دوبیتی_و_رباعی
غریبانه دستی به مویت کشیدم
پس از آن عبا را به رویت کشیدم
نمیشد که با تیر خاکت کنم
خودم تیر را از گلویت کشیدم
🔸شاعر:
#محمد_جواد_مطیع_ها
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
===========================
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رباب
زِ هر تکانِ لبت هر چه آب ،شرمنده
زتشنگیِ تو قلب کباب ، شرمنده
فقط به مادر تو عرض می کنم که نشد
نشد که آب بنوشد رباب ، شرمنده
کسی ندیده که یک مرد پیشِ همسرِ خود
شود به صورت ِ از خون خضاب شرمنده
سپاهِ کوفه ببین روی من زمین انداخت
شد عاقبت پسرِ بوتراب ، شرمنده
شتابِ تیرزیاد وگلوی تو نازک
به چوبِ تیر، گلو خورده تاب ،.. شرمنده
پسر ببین پدرت را هنوز می لرزد
به پشتِ خیمه روم با شتاب ، شرمنده
اگر مراسمِ دفنت سریع گشته ببخش
شدم ز غصه ای در اضطراب ، شرمنده
اگر که قبر تو پیدا کنند من چه کنم؟
به زیرِ خاک همینجا بخواب ، شرمنده
تنِ تو ، پهنیِ نیزه؟! خدا به خیر کند
اگر به نیزه تنت شد عذاب ، شرمنده
عزیز ِ غیرتی ام ،دیده بسته ای، نشوی
زمحملی که شده بی حجاب ، شرمنده
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————