eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
389 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
منم که زنده نمودم خدا پرستی را منم که شیخ و مرادم تمام هستی را منم که زنده نمودم علوم قرآن را کشانده ام به تماشا بهشت ایمان را منم که زنده نمودم قیام جدّم را منم که زنده نگه داشتم محرّم را در اوج عرش مقامی رفیع دارم من و غربتی چو غروب بقیع دارم من منم که سنگ مزارم پر کبوترهاست منم که زائر تنهای هر شبم زهراست منم که در نفسم عطر کربلا جاری است شمیم غربت من در دل منا جاری است هزار حرف نگفته میان دل دارم هزار درد نهفته میان دل دارم هزار حرف نگفته ز ماجرای حسین چقدر روضه گرفتم فقط برای حسین هزار حرف نگفته ز ظهر روز عطش ز ماجرای رباب و ز داغ سوز عطش سه چار ساله ولی ماجرا که یادم هست سری که رفت روی نیزه ها که یادم هست همین که رفت عمو، قامت حسین خمید همین که رفت عمو، ضرب تازیانه رسید میان سلسله ها یک به یک قطار شدند به روی ناقه ی عریان همه سوار شدند چه زلف ها که در این ماجرا سپیده شدند چه حرف ها که در این کوچه ها شنیده شدند هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز هنوز بر کف پا زخم آبله است هنوز هنوز قصّه ی بازار شام یادم هست هنوز سنگ سرِ پشت بام یادم هست چه ناله ها که در این سینه ها بریده شدند چه موی ها که سر هر گذر کشیده شدند هنوز قصّه ی آن نیزه دار یادم هست صدای دخترکی بی قرار یادم هست هنوز در دل ما بغض حرمله است هنوز هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز شکست پهلوی آن دختری که خورد زمین شبیه پهلوی آن مادری که خورد زمین «سه ساله بود ولی پیر عشق بابا بود» سه ساله بود ولیکن شبیه زهرا بود 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بسكه تصويري از اندوه به هر مرحله داشت خوشي كودكي از خاطر او فاصله داشت به حسابي كه پسر آينه دار پدر است او هم از كوفه و از شام، فراوان گله داشت صنم سلسله مويي كه دل ما با اوست سالها دور گلويش اثر از سلسله داشت چون ولي بود بلا ديد ، ولي سنگين تر پاي او بيشتر از عمّه ي خود، آبله داشت بعد پنجاه و سه سال از غم جانسوز عطش جگر سوخته ، با آب خنك مسئله داشت دل او محفل يك روضه ي زهرايي بود انس با فاطمه ي سوخته ي قافله داشت كينه از شمر به دل داشت ولي بيش از آن نفرت از خولي و بغضي به دل از حرمله داشت شام ديده ست كه در بزم شراب اموي نطق كوبنده ي او حالت يك زلزله داشت لب به نفرين نگشود اين نوه ي شاه كرم بسكه در صبر همانند حسن حوصله داشت آه برعكس همه ، موقع طفليش ، اين مَرد خاطرات بدي از ساز و كف و هلهله داشت 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
عاقبت آه کشیدم نفس آخر را نفس سوخته از خاطره‌ای پرپر را روضه‌خوانی مرا گرم نمودی امشب روضه‌ی آنهمه گل ، آنهمه نیلوفر را آخرین حلقه‌ی شب‌های محرّم هستم شکر ای زهر ندیدم سحری دیگر را باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده‌است باورم نیست تماشای تنی بی سر را باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود دیدن سوختن چارقد دختر را غارت خود و علم ، غارت گهواره و مشک غارت پیرهن و غارت انگشتر را ذوالجناحی که ز یالش به زمین خون می‌ریخت نیزه‌هایی که ربودند سر اکبر را آه در گوشه‌ی ویرانه که دق مرگ شدیم تا که همبازی من زد نفس آخر را کمک عمّه شدم تا بدنش خاک کنیم بین زنجیر نهان کرد تنی لاغر را چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم سرخ دیدم بدنش ، تکّه‌ای از معجر را 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
از شام تا هشام فقط ناامید شد پیش رقیه آخر سر روسپید شد از سَم گذشته بود، دلیل شهادتش این بود که مصائب زینب شدید شد جا داشت بود عمه رقیه کنار او این درد هم به علت زهرش مزید شد روضه شنیدنی ست ولی پشت خیمه او دیده که گوشواره کجا ناپدید شد پا می کشید و حجره چو گودال سرخ گشت از بسکه محو روضه ی «او می کشید» شد پس می بُرید از بدنش درخیال خود تا اینکه ظهر نوبت«او می بُرید» شد او می بُرید و قصه به جایی رسید که سوم امام کرب وبلا هم شهید شد 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
دریا فرو نشست به موجی تلاطمش تبدیل شد به گریه نسیم تبسمش زهر آنقدر گذاشت اثر بر وجود او دیگر نبود قدرت یک دم تکلمش از بس که دید داغ گرانبار اهلبیت پشت زمین خمیده ز بار تالمش تن های غرق خون و رؤوس به روی نی سخت است سخت بر همه حتی تجسمش روزی سپهر در غم خورشید چارمین حالا رسید نوبت خورشید پنجمش زهر هشام و کودکی و داغ کربلا اصلا" نبود خصم ولا را ترحمش جایی که عرش جامه ی نیلی به تن کند خون می چکد به تیر غم از چشم مردمش "یاسر" شده ست ظلم فراوان به وی ، فقط مهدی کند قیام برای تظلمش 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای جان‌جهان امام باقر وی قبلۀ جان امام باقر وی کهف امان امام باقر وی فوق بیان امام باقر وی نور عیان امام باقر مولای زمان امام باقر تو باقر علم کبریایی تو آینۀ خدانمایی تو قبلۀ جان انبیایی حق است که حجت خدایی ما یکسره درد و تو دوایی ما جسم و تو جان امام‌باقر تو مظهر رب‌العالمینی تو هستی زین‌العابدینی عیسای مسیح آفرینی سر تا قدم آیت مبینی سلطان جهان، امام دینی در کون و مکان امام باقر ای دوستی تو اعتبارم من آرزوی مدینه دارم تا روی به درگه تو آرم تا چهره به تربتت گذارم شاید به بقیع، جان سپارم با اشک روان امام باقر ای قلۀ عرش، خاک پایت ای جان جهانیان فدایت گل‌واژۀ وحی در صدایت تو پادشهی و ما گدایت چشم همه بر در سرایت از پیر و جوان امام باقر افسوس که حرمتت دریدند بعد از نبی از شما بریدند در شام، غریبی تو دیدند ننگ ابدی به خود خریدند بر قتل تو نقشه‌ها کشیدند پنهان و عیان امام باقر بودی ز حقوق خویش محروم تا شد جگرت به زهر، مسموم با یاد تو ای امام مظلوم گردید قلوب شیعه مغموم از قبر غریب توست معلوم صد رنج نهان امام باقر گریه به عزای تو ثواب است دل‌ها ز مصیبتت کباب است قبر تو میان آفتاب است از کینۀ دشمنان خراب است این حرمت آل بوتراب است؟! کی بود گمان امام باقر تو جور و جفای شام دیدی خاکستر و سنگ و بام دیدی بر نیزه سر امام دیدی خوشحالی خاص و عام دیدی بیداد و ستم مدام دیدی از خرد و کلان امام باقر ای وصف تو بار نخل «میثم» وی خاک رهت به زخم، مرهم وی ریزه‌خور عطات، آدم وی لطف و کرامتت مسلم در حشر ز آتش جهنم ما را برهان امام باقر 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام بارها از پیکر خود، رفتن جان دیده ام از غروب روز عاشورای سال شصت و یک بر دل زهرایی ام زخمی نمایان دیده ام حج نیمه کاره ام کامل شد و در کربلا عصر عاشورا به جای عید قربان دیده ام در منا آب گوارا دست زائر ها دهید حاجی ام را در ته گودال عطشان دیده ام زین اسبم را چرا آلوده بر سم می کنند؟! من که مرگم را همان شام غریبان دیده ام شرمساری غیور خیمه را حس کرده ام بر روی مشک عمویم جای دندان دیده ام خنده های حرمله خیلی غرورم را شکست مادر شش ماهه را با چشم گریان دیده ام کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خورده ام یک حرم را بین آتش مات و حیران دیده ام آن قدر در بین صحرا بر زمین افتاده ام آن قدر در پای خود خوار مغیلان دیده ام چشم من بر آیه ی شق القمر افتاده است آیه خواندن بر درخت از شمس تابان دیده ام خاطرات تلخ شام از خاطرم هرگز نرفت خیزران را بر لب قاری قرآن دیده ام یک شب راحت نخوابیدم از آن روزی که من عمه ام را بین نامحرم پریشان دیده ام با همین چشم ورم کرده خودم جان کندنِ عمه ی هم بازی ام را کنج ویران دیده ام 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
در مزارت نفسِ ثانیه‌ها می‌گیرد باد، دَم می‌دهد و مرثیه پا می‌گیرد زائرت پنجره‌فولاد ندارد به بغل ولی از آجرِ دیوار، شفا می‌گیرد ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
من باقرالعلمِ علومِ مصطفایم نورِ دو چشمانِ علیِ مرتضایم من داغدارِ کشته های کربلایم همراهِ بابا جانبِ شامِ بلایم من دیده ام راسِ جدا بالای نیزه بهرِ زیارت رفته ام تا پای نیزه حالا دِگر گشته مدینه قتلگاهم آید ز سوزِ تشنگی فریاد و آهم از اشکِ دیده بسته شد راهِ نگاهم من یادِ جدِ تشنه کامِ بی سپاهم بابای من را بینِ کوفه دشمن آزرد در شام بر لبهای جدم چوب می خورد من روضه خوانِ کربلای پُر بلایم چون نای نی هر دم میانِ نینوایم بشنو در این غمها صدای آشنایم من داغدارِ غربتِ راسِ جدایم در کربلا هر چند من گمنام رفتم همراهِ عمه کوفه رفتم شام رفتم این لحظه های آخرِ عمرم رسیده رنگِ رُخم از زهرِ کین بنگر پریده اینگونه مظلومی در عالم کس ندیده پشتم ز داغِ جدِ مظلومم خمیده بر لب زدم مُهرِ خموشی در دلِ شب گویم ز غم های نهان با عمه زینب @rozeneshinan
زمینه امام باقر علیه السلام غریب شهره... اسیر و زخمیه پرش شهید زهره هنوز به یاد کربلا و داغ نحره با حرمله و شمر و زجرو خولی قهره ... دلش گرفته.. هنوز تو خاطراتشه قحطیه آبه میبینه صحنه هارو هر موقع میخوابه به یاد هق هق سکینه و ربابه بَده تو سن کم ببینی.... جلو چشت عدو میاد یه جوری حمله میکنه که راه فرار نمیشه پیدا ... بَده تو سن کم ببینی... می اُفته خواهر از نفس کتک زدن برا هوس جلو چشت می افته بابا.... حالا دلش پُره ولی نداره چاره فقط داره شبیه آسمون میباره یه ذره تربت از کوچیکی هاش باهاشه تا بی قرار میشه سرش رو روش میزاره غریب آقام آقام آقام امام باقر3 یه روضه خونه... که داره روضه های کربلا میخونه به یاد بچه های زارو نیمه جونه که مشک آب ساقیشون اُمیدشونه یه نوحه خونه... یه آسمون به یُمن گریه هاش میباره به یاد اون لبای زخم و چشم تاره پدر سَرو روسینه ی پسر میزاره خودش دیده از دم خیمه... یه همهمه شده ولی نمیبینه کسی علی ه اکبرو چیشد تو دشمن خودش با چشماش دیده وقتی... غروب شدو عدو اومد تموم بچه هارو زد دعوا میشد سر یه پیرْهن داره غروب کربلا تداعی میشه آتیشِ این خزون رسیده تا به ریشه همه میگن که سَم شده قاتل جونش ولی شهیدیه آقا تو کودکیشه غریب آقام آقام آقام امام باقر3 ولی شدیدتر... یه چیزایی دیده که اربابم ندیده می‌دیده دخترایی که نفس بریده تو کوچیکی شدن همه قامت خمیده غماش مُدامه... بزرگترین غمش ورودیه تو شامه از سنگ زنای حرفه ایه پشت بامه دیگه نمیشه روضه رو بِدم ادامه فقط یه جمله تو کنایه... یه سنگ زنا یه جوری زد که سربالا بود و اومد افتاد تو دومن رقیه یه کم دیگه برم جلوتر... بلایی اومده سرش دید چشماشو تا دخترش به لب رسید جون رقیه دیده آقا محله ی یهودیارو دیده خرابه و دیده بُرو بیارو شبا خرابه سرده و روزا چه گرمه دیده آقام تموم اون کبودیارو غریب آقام آقام آقام امام باقر3 محمدرضا طالبی ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه حضرت مسلم مسلمیه و اوّل محرّم در آستانِ حُبِّ حسینی مُقرَّب است بر رویِ شانه‌اَش عَلمِ سرخِ مکتب است مُسلم سفیرِ قافله‌یِ عشق و عاشقی‌ست مثلِ امیر تاب و تبش ذکرِ یارب است در غیرت و وفا مَثلی مثلِ ساقی است لب‌تشنه جان‌به‌لب شده از بَس مُؤدَّب است از رویِ دار پیکرش افتاده رویِ خاک مثل حسین شد بدنش نامرتّب است رویِ مِناره دَم زده ذرّاتِ پیکرش بیچاره‌یِ حسین و پریشانِ زینب است طفلانِ من فدایِ دوتا طفلِ خواهرت شکرِخدا حمیده گرفتارِ این تب است مانندِ طفل و خواهرِ تو می‌خورَد کتک او ندبه‌خوان قافله‌یِ آهِ مذهب است ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی شهادت امام باقر علیه السلام (وصیت) ده سال به یادِ کربلا گریه کنید با روضه‌یِ شاهِ سرجدا گریه کنید ده سال بگوئید کجاها رفته!!! ناموسِ علیِ مرتضی گریه کنید 📃۱۴۰۰/۴/۲۵ ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ