eitaa logo
درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
518 ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
باز هم روح الامین دارد غزل می آورد صنعت ایهام و تشبیه و بدل می آورد تا شود ابیات شعر من کمی دلچسب تر واژه واژه بر لبم جام عسل می آورد شعر شیرین مرا شور عجیبی داده است واژه ی نابی که در چندین محل می آورد چیست آن واژه که همراه ادایش جبرییل جمله ی «حیّ علی خیرالعمل» می آورد در میان شعرهای شاعران اهل بیت دائماً این بیت را ضرب المثل می آورد: یوسف مصری کجا و یوسف زهرا کجا؟! جلوه ی قطره کجا و جلوه ی دریا کجا؟! کوچه های شهر را امشب چراغانی کنید عرش را و فرش را آیینه بندانی کنید آمده نور دل انگیزی به سمت سامرا باید امشب کوچه ها را خوب نورانی کنید طبق رسم فصل حج، مثل تمام حاجیان جان ما را پیش پای یار، قربانی کنید از خَم ابروی او صدها خُم می، می چکد باید امشب خلق را انگور مهمانی کنید دیدن روی سلیمان کار آسانی که نیست باید اوّل خوب از این مُلک، دربانی کنید هر که باشد نوکر تو زود آقا می شود خود به خود با یک نگاه تو مسیحا می شود   🔸شاعر: ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
سامرا ازبس که زیبا شد شب میلاد تو آسمان غرق تماشا شد شب میلاد تو با طلوع نورت ای خورشیدایمان، شور عشق در دل هر ذره پیدا شد شب میلاد تو ای گل نرگس که از دامان نرگس آمدی گلشن هستی مصفا شد شب میلاد تو بعد دیدار جمال تو امام عسکری گرم شکر حق تعالی شد شب میلاد تو تا خبر آمد که طاووس بهشتی آمده است آفرینش باز زیبا شد شد شب میلاد تو تا که با یک گل بهار آمد، سروش غیب گفت روز رستاخیز گل ها شد شب میلاد تو چون تو را سوی خدا می برد جبریل امین مرغ دل ها عرش پیما شد شب میلاد تو حاکی ازآن بود دین با سعی تو احیا شود عهد وپیمانی که امضا شد شب میلاد تو عطر ایمان درفضا پیچید ازبشکفتنت گلبن تقوا شکوفا شد شب میلاد تو عطر بیداری زتو پاشید در آفاق دوست چشم صبح آرزو وا شد شب میلاد تو ازدل زمزم به جای آ ب می جوشید عشق کعبه با مروه هم آوا شد شب میلاد تو یابن طاها، یابن یاسین، نورآیات مبین آیه های نور معنا شد شب میلاد تو گه زمین از سجده ی نورانیت پرنور شد گه فلک بهرت مصلا شد شب میلاد تو تاکه روزی از نفس هایت مدد پیدا کند شادمان قلب مسیحا شد شب میلاد تو موسی ازطورش دگر حرفی نزدوقتی شنید آسمان غرق تجلا شد شب میلاد تو عدل وایمان وشرف درانتظار تو نشست منتظر بر صبح فردا شد شب میلاد تو برظهور تو دعا می کرد با سوز درون هرکه درهرجا لبش وا شد شب میلاد تو ساقی جام محبت ،تشنه ی مهر توام صحبت ازجام تولا شد شب میلاد تو روشنی بخشید برجان «وفایی» مهرتو گرکه طبعش باز گویا شد شب میلاد تو 🔸شاعر: ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
بيشتر از بيشتر از بيشتر میشود از عشق دلم ريشتر من كه اويسم ز قَرَن آمدم وقت ندارم به خدا بيشتر ليله‌ى قدرِ حسنِ عسکرى كاش قرارِ تو شود پيشتر ناوَکِ مژگانِ تو و جانِ ما خونِ همه گردن آن نيشتر - واى كه ديوانه شدم يک كلام سوره‌ى والعصر علیک السلام همسفرِ هر سحرِ سامرا اى پسرِ خوش‌خبرِ سامرا اى نوه‌ى حضرت هادى سلام حصن تو در دور و بر سامرا در حرم تازه‌ى باباى تو جامعه خوانديم درِ سامرا كارگری‌اش كه نشد قسمتم رُفته‌گرم رُفته‌گرِ سامرا - آمده‌ام تا بزنم يک دو جام سوره‌ى والعصر علیک السلام تا كه پدر بر لبِ تو بوسه داد بوى گلِ نرگسى آورد باد در شبِ ميلادِ تو جودت شكُفت لطفِ تو شد از سرِ عالم زياد دَم پرِ جبريل شدم بال زد بال زدم از درِ بابُ الجواد بُرد مرا اولِ شب كاظمين بُرد مرا كرب و بلا بامداد - اى عَلوى جود و جوادى مرام سوره‌ى والعصر علیک السلام "آمدم اى شاه پناهم بده خط امانى زِ گناهم بده" پنجره فولاد مرا راه داد جانِ رضا خوانده و راهم بده ماه مبارک من و دست تُهى سوزِ جگر آتش آهم بده كنجِ حرم يا دَمِ پايين پا باز از آن لطف نگاهم بده - میرسد عطرِ رضوى بر مشام سوره‌ى والعصر علیک السلام كعبه‌ى هفتم شد و حاجات داد بابِ حوائج شد و خيرات داد مادر من سفره‌ى نذرش گرفت حاجت ما اكثرِ اوقات داد ندبه‌ى تعجيلِ فرج رزق ما با نَفَسِ جده‌ى سادات داد اَفضَل اعمال بُوَد انتظار ذكر فرج حالِ مناجات داد - من به مناجاتِ توأم مستدام سوره‌ى والعصر علیک السلام كاش كه مردانِ ظهورت شويم صاحبِ يک سيرت و صورت شويم كاش كه در غيبت تو استوار مثل زمان‌هاى حضورت شويم حضرت صادق تويى و كاش ما شيعه‌ى تو مَردِ تنورت شويم گفت كه دربانىِ تو مى‌كند كاش كه ما خاک عبورت شويم - تو خودِ معراجى و ما زيرِ گام سوره‌ى والعصر علیک السلام با قدمت عِلم تناور شود عِلم و عمل ريشه‌ى باور شود شام غم جهل و خرافات‌ها با نَفَس باقرى‌ات سر شود فصل شكوفايى عقل است و دل جاى رواياتِ پيمبر شود نور زمين ، نور زمان ، سايه نور خاک از اين معجزه‌ها زر شود - لحظه شماريم براى قيام سوره‌ى والعصر علیک السلام دستِ من و بركتِ آبادى‌ات از پَرِ سجاده‌ى سجادى‌ات لطفِ دعاى تو شده مستدام بر سرِ ما سايه‌ى شمشادى‌ات مثل على ابن حسينى تو و میرسد آوازه‌ى آزادى‌ات فخر خدا میكند از سجده‌ات كاش شوم مُحرِم اين وادى‌ات - رو به تو شد سجده‌ى بيت الحرام سوره‌ى والعصر علیک السلام چشم تو در كارِ حسين است و بس كارِ تو تكرارِ حسين است و بس بيرقِ سنگينِ تو وقتِ قيام دستِ علمدار حسين است و بس قلب تو انگار گرفتارِ اوست هركه گرفتارِ حسين است و بس پرده گشا ديدنِ روى شما لحظه‌ى ديدار حسين است و بس - رو به دلِ زينبى‌ات صبح و شام سوره‌ى والعصر علیک السلام زائرِ هم سفره‌ى غم‌ها حسن عشقِ تو آقاى كَرَم‌ها حسن روزِ ظهورِ تو مهم است چون دارد از آن روز حرم‌ها حسن میرسد آن روز كه ببينيم ما بينِ بقيع نقشِ عَلم‌ها حسن روى ضريحى كه تماشايى است نقش نمايند قلم‌ها حسن - اى حَسنى جلوه و حُسن ختام سور‌ه‌ى والعصر علیک السلام جاىِ حرم غربتِ زهرا كه هست يك نفر از عترتِ زهرا كه هست گرچه گره در گره‌ام ، نيست غم دستِ شما تربتِ زهرا كه هست پيشِ تو گيريم نداريم جاى خُب قسمِ حضرتِ زهرا كه هست ما كه نباشيم چه غم ؟ تو بيا ديدن تو قسمت زهرا كه هست - روز تقاص است و تويى انتقام سوره‌ى والعصر علیک السلام هيبت تو رفته به مولا على حيدرى و محوِ تماشا على میرسد از شش جهتِ ذوالفقار لات و هُبَل را بشكن ياعلى خاطره‌ى رزمِ على در نبرد مثل تو مى‌گشت مُهيا على نيست تو را قبله‌اى الا حسين نيست تو را كعبه‌اى الا على - روز تقاص است و تويى انتقام سوره‌ى والعصر علیک السلام جلوه گرِ حضرت ختمى مآب حضرتِ خورشيد محمد بتاب خاتم انگشترىِ خاتمى جذبه‌ى فيزوره‌ى احمد ركاب جاذبه‌ى گنبد خضرا بيا تا بدرد سينه‌ى خود آفتاب اى شرف و الشمس پيمبر لبت راز مسلمانىِ اهل كتاب - ذكر سلام و صلواتم مدام سوره‌ى والعصر علیک السلام 🔸شاعر: ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
کشیده از همان آغاز، نرجس انتظارش را نه چندین روز و شب، نُه ماه خالص انتظارش را ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را اگر شب منتظر باشی برای دیدن خورشید یقین اینگونه بهتر می‌کنی حس انتظارش را فقط فصل بهار و فصل تابستان نشو خیره مکش ای پنجره اینگونه ناقص انتظارش را پرانده با شمیم خویش شب بو عطر نامش را کشیده با همان یک چشم نرگس انتظارش را مفاتیح الجنان صد جلد دیگر داشت در توشیح اگر می‌گفت مرحوم محدث انتظارش را نه تنها آل یاسین و سمات از او نشان دارند نوشته در امین‌الله و وارث انتظارش را شده کرب و بلا آیینه‌ای از مُنتظرها پس کشیده موقع جان دادن عابس انتظارش را منم من روضه‌ی عباس تا اینکه بیاید او کشیدم در خودم مجلس به مجلس انتظارش را 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————— _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
عید است ولی عید قیام بشریت  در پرتو میلاد امام بشریت  با دست کرم ذات خداوند تعالی  زد سکه ی اقبال به نام بشریت  از خم طهورا که خدا ساقی آن است  با دست خدا پر شده جام بشریت  امشب ببر ای باد صبا پیشتر از صبح  بر سامره پیوسته سلام بشریت  عالم همه جا وادی طور است ببینید!  در دست حسن مصحف نور است ببینید  خیزید همه سوره ی والشمس بخوانید  گل در قدم مهدی موعود فشانید  از جام شرابی که خدا ساقی آن است  پیوسته بنوشید و به یاران بچشانید  تنها نه فقط شب، شبِ مهدی‌ست، بگویید  میلاد ائمه است بدانید بدانید  خیزید و ببندید همه بار سفر را  محمل به سوی کعبه ی مقصود برانید  امشب خبری خوش به بنی‌فاطمه آمد  بوی گل نرگس به مشام همه آمد  عید ملک و جن و بشر باد مبارک  بر شانه ی خورشید قمر باد مبارک  طوبای امید همه خوبان جهان را  در نیمه ی این ماه ثمر باد مبارک  آوای خدا می‌شنوم از لب مهدی  این زمزمه بر مرغ سحر باد مبارک  پیغام خدا را برسانید به نرگس  کای مادر فرخنده! پسر باد مبارک  ای خیل ملک پیش روی مادر مهدی  آیید و بگردید به دور سر مهدی  دیدید همه کعبه ی روح شهدا را  دیدید همه آینه ی غیب‌نما را  دیدید همه بر سر دست حسن امشب  هنگام سحر صورت مصباح‌ هدی را  امشب همه بار سفر سامره بستیم  داریم به دل شوق تماشای خدا را  از مرغ سحر با گل لبخند بپرسید  کی دیده در آغوش سحر شمس ضحی را  یاران! شب عید آمده بیدار بمانید  باید همه از فاطمه عیدی بستانید  این جان جهان، جان جهان، جان جهان است این روح روان، روح روان، روح روان است  این چارده آیینه جمال است به یک حسن  آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است این ختم ائمه است بدانید بدانید  چونان که نبی خاتم پیغامبران است  گر کفر نباشد بگذارید بگویم  چشمان خدا بر مه رویش نگران است  هر لحظه پدر شیفته ی تاب و تب اوست  ناخورده لبن آیه ی قرآن به لب اوست  این است که دادند امامان خبرش را  داده است خدا مژده ی فتح و ظفرش را  تا آیه ی قرآن به لبش بود، ملایک  دیدند به لب خنده ی شوق پدرش را  ای کاش نبی بود که بوسد چو حسینش  تنها نه دهان بلکه ز پا تا به سرش را  جاءالحق بازوش که دیدید ببینید  نقش زهق‌الباطل دست دگرش را  این نور دل فاطمه فرزند حسین است  بر لعل لبانش گل لبخند حسین است  ای خلق جهان منتظر روز ظهورت!  پیوسته زمان منتظر روز ظهورت  هم در غم هجران تو پیران همه مردند  هم نسل جوان منتظر روز ظهورت  بلبل سر هر شاخه غزلخوان فراقت  گل‌های خزان منتظر روز ظهورت  تو یوسف گم‌گشته ی اسلام چو یعقوب  با قد کمان منتظر روز ظهورت  یعقوب به ما مژده دهد آمدنت را  از مصر شنیدیم بوی پیرهنت را  ای دست خدا! دست خدا یار تو باشد  بازآ که حرم عاشق دیدار تو باشد  بازآ که حسین‌بن‌علی چشم به راه است  بازآی که عباس علمدار تو باشد  تو یوسف زهرایی و صد یوسف مصری  سردرگم و جان بر کف بازار تو باشد  بازآی که هفتاد و دو سرباز حسینی  دلباخته ی مکتب ایثار تو باشد  تو پاسخ فریاد امام شهدایی  تو منتقم خون امام شهدایی  بازآی که آیین پیمبر به تو نازد  بازآ که علی، فاتح خیبر به تو نازد  روزی که بگیری به کفت تیغ علی را  آن روز ببینند که حیدر به تو نازد  روزی که ز قبر، آن دو نفر را تو درآری  حق است که صدیقه ی اطهر به تو نازد  آن روز ببینند همه با گل لبخند  بر شانه ی بابا علی‌اصغر به تو نازد  ای وسعت ملک ازلی محفل نورت  ما عید نداریم مگر روز ظهورت  از لاله ی زخم شهدا خنده برآید  کای منتظران! منتظران! منتَظَر آید  از چار طرف چشم گشایید به کعبه  تا سوی حرم حجت ثانی‌عشر آید  این یکه سواری که نهد روی به کعبه  مهدی‌ست که از بهر نجات بشر آید  چشم همه روشن که به فرمان الهی  از پیرهن یوسف زهرا خبر آید  «میثم» چه نکو گفت تو را دوست که شاید  این یار سفر کرده همین جمله بیاید 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————— _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
تا که گردیدم آشنای سحر شد دلم وادی صفای سحر بین سجاده تربتم گل شد با نم اشک و گریه های سحر دست خالی نمی رود هرگز آن کسیکه شده گدای سحر تو امام شکسته دلهایی صاحب سفره عطای سحر بوی وصل تو میکنم احساس از نفسهای جان فزای سحر چشم امید ما گنه کاران بوده بر سوز یک دعای سحر ریشه مشکلات ما این است دلمان نیست مبتلای سحر گره از کار واکند بی شک ناله های گره گشای سحر شب شب همزبانی یار است درد ما غفلت از تو دلدار است بی جهت نیست درنوایی تو ماچه کردیم ؟ تا بیایی تو این نشد رسم انتظار فقط نعره ها میزنم کجایی تو تو زاجداد خود غریب تری بیکس و یار و آشنایی تو بارها سرزدی به غفلت ما شاهد کوه ادعایی تو دست مارا گرفتی و رفتی چون کریم و گره گشایی تو همچونان مادرت تمام شب تاسحر دست بردعایی تو بر گنه کارها دعا کردی بسکه آقا و با وفایی تو شک ندارم که هر شب نیمه زائر دشت کربلایی تو تحت قبه چه ناله ها بکنی خودبرای فرج دعا بکنی جلوات پیمبری داری ازهمه خلق برتری داری بین اولاد حضرت زهرا دلربایی دیگری داری نقش بازوی توست جاءالحق تابگویی چه محوری داری ذوالفقار از تو جان بگیر باز چون تجلی حیدری داری کرم تو گدا نواز بود دست اکرام مادری داری ازتمام پیمبران خدا یک نشان بهر رهبری داری از همه برگزیدگان خلق در رکابت تو لشگری داری تو کجا و عزیز مصر کجا چون خداوند مشتری داری تویی حسن ختام اهل بیت دست بوست تمام اهل بیت سامرا از تو آبرو دارد حرف ناگفته در گلو دارد  در و دیوار خلوت سرداب با نم اشک تو وضو دارد کاسه چشم مانده بر راهت باده ای ناب در سبو دارد تو گل نرگسی و عرش دلم با نفسهات  رنگ وبو دارد چه کنم ؟ این دل گرفتارم دیدن رویت آرزو دارد بین محراب نیمه های شب دل من با تو گفتگو دارد نیمه شد ماه ، ماه من برگرد رحم بنما به آه من برگرد پسر ناز حضرت نرجس قبله راز حضرت نرجس روزی خویش بردم عمری از سفره باز حضرت نرجس ذکر تسبیحتان به گهواره بال پرواز حضرت نرجس بارها دیده ام به زندگی ام دست اعجاز حضرت نرجس خواستگاری فاطمه سندی است بهر اعجاز حضرت نرجس آمد از عرش تک کنیز خدا تاکشد ناز حضرت نرجس روح توحید جلوه ای بنمود گاه ابراز حضرت نرجس مادرت همردیف لیلا شد آخرین نوعروس زهرا شد نیمه شب بود یا که وقت سحر مادر آمد به دیدگان تر چند روزیست گشته مانوس لب گرم تو سینه مادر آمد و دید بین گهواره جای تو خالی است ای دلبر روبه سوی امام کرده و گفت : پسرم نیست چاره ای آخر پاسخ آمد که غم مخور نرجس گشته مهمان حضرت داور بال جبریل بالش سر اوست در طوافش ملائکه یک سر جای او امن و کام او پر شیر االسلام علی «علی اصغر» مادری بین خیمه می چرخید دست برروی سر دل مضطر هاجر کربلا چه چاره کند سینه بی شیر...انتظار پسر ناگهان در حرم به خود لرزید میکند از چه هلهله لشگر چونکه هر بار هلهله کردند به هدف خورده تیر های سه پر دختری زد صدا رباب بیا پشت خیمه به پاشده محشر وقتی آمد که قبر حاضر بود غرق خون طفل روی دست پدر 🔸شاعر:   ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————— _یاری_خدا _کرونا_را_شکست _میدهیم╯
زیباترین بهانه برای سرودنی تنها دلیل خلقت بود و نبودنی با تو شروع میشود این بار شعرمن زیرا فقط تویی تو هوادار شعر من گلواژه ی تمام غزل ها قصیده ها سبک جدید گویش و طراح ایده ها پایان خواب های دروغین به دست توست جان دوباره دادن بر دین به دست توست میخوانمت به نام خودت آسمان عشق سوگندمیخورم به تویعنی به جان عشق از سختی تمامی دوران دلم گرفت از این همه گناه فراوان دلم گرفت ازاین همه دورویی وبی مهری و نفاق از قحطی و نبودن ایمان دلم گرفت نوری که بی تو جلوه کند تار می شود حتی بهشت بی تو همان نار می شود بی سمت وسوترازهمه ی بادهای شهر حرف رسیدن تو چه تکرار می شود این روزها بدون تو شب جلوه میکنند این آسمان بدون تو آوار می شود باید بیایی از سفر ای سایه ی سپید خورشید از نبودن تو تار می شود دنیا مرابه غیرتو مشغول کرده ست در غرب ضدِّ آمدنت کار می شود تو نیستی و این همه بغض ترک ترک دارد به روی سینه تلمبار می شود پس زودتر بیا ز سفر ای صبور من آخر شکست پای ظهورت غرور من برگرد تا که آینه ها بی تو نشکنند آیینه ها حکایت جان و دل منند برگرد تا که خنده شودگریه های ما پیش خدا رود نفس " ای خدای ما " برگرد ای طراوت سرسبز باغ ها پایان بده به عمر دراز فراق ها برگرد اصل مطلب و خاطر نشان عشق سوگند میخورم به تویعنی به جان عشق ما هر چه می کنیم که آدم نمیشویم بر خیمه گاه سبز تو محرم نمیشویم تقصیر ماست این همه دوری و انتظار ما حق مان همیشه خزان است نه بهار ما عاشقیم و هیچ دعایی نمی کنیم ما فکر می کنیم ریایی نمی کنیم ما بیخودی به نام تو سوگند میخوریم وقتی که از گناه و جهالت همه پُریم ما که لیاقت تو و عشقت نداشتیم بیخود به روی نام خود"عاشق"گذاشتیم 🔸شاعر: ____________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
مژده ای دل که جان جان آمد.. لیله القدر عاشقان آمد.. بی خود از خود شوید خسته دلان ناجی قلب خستگان آمد.. پدر.. آخرین امت ها.. با دل و جان مهربان آمد چه بگویم ز گلشن احمد حضرت صاحب الزمان آمد آمده جلوه ی رسول اللّه قاب عکس علی ولی الله سامرا شد بهشت طاهایی آمده مقتدای عیسایی زنده شد با دمش عالم هر دمش معجز مسیحایی آمده سروری کند بر دل هست در طینت ش چه آقایی نور امید فاطمه آمد.. هست این گل.. نگار زهرایی آمده حضرت عدالت خواه هر که بی او شود.. شود گمراه یوسف آمد شود خریدارش هر نبی آمده به دیدارش بسکه زیباست این گل نرگس رونقی داده حق به بازارش عاشقان صف کشیده اند یکسر عالمی شد مگر گرفتارش لطف حق شاملم شود آیا؟ که شوم عاشق و هوادارش آسمان‌ها همه چراغان شد حجه ابن الحسن نمایان شد می رسد روزگاری آن مولا.. تا که ناجی ما شود آقا... با قدومش به روز ظهور.. می شود چون بهشت این دنیا ای بقربان نغمه اش.. جانم می کند دهر جنت الاعلا بهر تعجیل او دعایی کن شادمانی کند.. مگر زهرا.. ما غلامان باب این شاهیم نوکران... بقیه الله هیم... 🔸شاعر: ____________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
مگر آسمان را چراغان نکردیم ؟! زمین را مگر نورباران نکردیم ؟! مگر کوچه را آب و جارو نکردیم ؟! شبِ تار را غرقِ شب‌بو نکردیم ؟! مگر شهر را غرقِ شربت نکردیم ؟! سر کوچه را طاق‌نصرت نکردیم ؟! مگر شاعران از غمش کم سرودند ؟! قلم‌ها سلاحِ ظهورش نبودند ؟! مگر مرغِ آمین‌مان در قفس بود ؟! دم ربّناهایمان بی‌نفس بود ؟! مگر العجل‌هایمان دیردَم بود ؟! سرِ سفره‌ی ندبه‌ها چای، کم بود ؟! مگر صبحِ جمعه سلامش نکردیم ؟! تهِ هفته‌ها را به نامش نکردیم ؟! چرا یوسف افتاده در چاهِ غیبت ؟! چرا برنمی‌گردد از راهِ غیبت ؟! چرا روز موعود، تاخیر دارد ؟! کجای عمل‌هایمان گیر دارد ؟! جوابِ چراهایمان هم سوال است مگر آرزوی وصالش محال است ؟! نگو آرزویش محال است، هرگز ! نگو دیدنش در خیال است، هرگز ! زمانش بیاید؛ همین جمعه شاید اگر حرف‌مان حرف باشد می‌آید 🔸شاعر: ____________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
دوباره مستی من بی حد و عدد شده است مسیر شوق مرا آسمان بلد شده است ز بنده های خدا دور، چشم بد شده است شکوفه های بهشتی، سبد سبد شده است دوباره عید رسیده، زمان دیدار است دلم خوش است به اسمی که قاب دیوار است میان میکده ها غصه استحاله شده دوباره غورهء نارس هزار ساله شده سبو و می به لب مست ها حواله شده چه کوثری است که در کاسه و پیاله شده رسیدنم درِ میخانه بی معطّلیَ است شراب، خنده ء زهرا و خندهء علیَ است ستاره نیست در افلاک! ریسه بندان است قشنگ تر ز قمر، ماهِ نیمه شعبان است عروس فاطمه خوش باش، قولِ قرآن است همین پسر که نمک دارد و نمکدان است... رسیده نورِ دو دنیای ما همه بشود همیشه تاج سر آقای ما همه بشود چه محشری شده والشمس و الضحا شدنت مبارک است تجلّیِ ربنّا شدنت شروع غیبت تو نه، بی انتها شدنت امام حاضرِ سردابِ سامرا شدنت مدار چرخش این زندگی است، حرکت تو رسیده روزی عمرم فقط به برکت تو قناتِ خشک شدم! پس کجایی اقیانوس جهنم است برایم بهشتِ بی طاووس حرم همیشه به یاد تو می روم پابوس توکربلا، تو نجف، مکه و مدینه و طوس ضریح چشم تَرِ عاشقان پُر از گره است گدای سامره ات بیقرار تذکره است چه خوب میشود از تو به ما امان برسد نشانِ خیمه ات ای یارِ بی نشان برسد جواب نامه ام از چاه جمکران برسد قرار بود ظهورت به دادمان برسد چه قرن ها که شروع و تمام شد بی تو چه لقمه ها که حلال و حرام شد بی تو رها شدیم! بیا در حصارمان بکشی شبیه شیخ مفیدت به کارمان بکشی دوباره دست به چشمان تارمان بکشی از این مجالس عصیان کنارمان بکشی از اشتباه زیادِ همه نرنجیدی همیشه دردسرت داده ایم و بخشیدی اگرچه جشنِ تو جای گله گذاری نیست درون سینهء من قلب بیقراری نیست ز دوری تو مرا اشک های جاری نیست بهار آمده اما دلم بهاری نیست نیامدی و خودم را دگر نمی بخشم فراق را ز خودم بیشتر نمی بخشم گدای صاف و صمیمی سابقت نشدم رفیق بی کلک و خوب و صادقت نشدم خجالت از تو کشیدم که لایقت نشدم تو عاشقم شدی اما من عاشقت نشدم قرارِ آخرِ هفته همیشه یادم رفت من آبروی ترا هم به باد دادم رفت فدای تو بشوم که پر از غم و دردی دروغ گفتن من را به رو نیاوردی در این زمانهء نامردها، خودت مردی همیشه بارِ گناه مرا سبک کردی میان عشق من و تو اگر مغالطه شد مرا خرید علی و حسین واسطه شد 🔸شاعر: ____________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
تشنگان را سحاب پیدا شد رحمت بی‌حساب پیدا شد در دل این کویر تفیده بحر جوشید و آب پیدا شد چشمِ چشم‌انتظارها روشن روی حق بی‌نقاب پیدا شد در جمال منورِ یک ماه چارده آفتاب پیدا شد همه عالم تراب مقدم او هیبت بوتراب پیدا شد چشمتان روشن ای مسلمانان روح اسلام ناب پیدا شد اهل ایمان امانتان آمد که امام زمانتان آمد او همان وجه ذات ذوالمنن است عالمی را چراغ انجمن است او همان کعبۀ وصال خداست که وجودش مطاف مرد و زن است نه به بتخانه چون خلیل خدا او به هر جا بت‌ است، بت‌شکن است بر لبش دم به دم کلام خداست با خدا لحظه لحظه هم‌سخن است گر چه ما دورش از وطن دیدیم ماه مصر است و یوسف وطن است هم به دستش زمام ملک وجود هم امام تو، هم امام من است آفرینش بود به فرمانش پدر و مادرم به قربانش نه زمین باد نه زمان بی‌تو شده دلگیر آسمان بی‌تو ذکر ما در هجوم ظلم و ستم گشته «الغوث و الامان» بی‌تو شعلۀ «الفراق» جای نفس خیزد از سینۀ جهان بی‌تو نه به گل هست چشمِ دیدارم نه به دل شوقِ بوستان بی‌تو دور هم صبح جمعه‌ها تا کی جمع گردند دوستان بی‌تو؟ گرچه باشد چراغ بسیارش مانده تاریک، جمکران بی‌تو قبر پنهان مادرت زهرا همچنان مانده بی‌نشان بی‌تو تو که خورشید عالم جانی تا به کی پشت ابر پنهانی 🔸شاعر: ____________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بهار آمد و عطری به هر دیار زدند به جای‌جای زمین نقشی از بهار زدند فرا رسیدن نوروز و موکب گل را به نغمه جارچیان بهار جار زدند... به هر کجای در آید نسیم، عطرافشان مگر که بر نَفَسش بوی زُلف یار زدند به روی جامۀ سبزی که بر تنش کردند هزار برگ به پیراهن چنار زدند هزارها عَلَم سرخ و زرد و آبیِ گل به این نوید به گلزار و کوهسار زدند... شکوه موکب میلاد حضرت مهدی‌ست که بر زمین و زمان این همه نگار زدند رسید مهدی موعود کز ولادت او به فرق عشق و وفا تاج افتخار زدند... عصارۀ همه گل‌های احمدی مهدی‌ست گُلِ همیشه بهار محمدی مهدی‌ست طلایه‌دار سحرگاه نور می‌آید امير قافلۀ شوق و شور می‌آید... گشوده پنجرۀ نور بر زمین و زمان امام نور که در سال نور می‌آید امام يازدهم را به شادی و تبريک مَلَک ز هر طرفی در حضور می‌آید به منزل دل ویران ما بُوَد نزدیک طنین قافله کز راه دور می‌آید ز شوق تابش این آفتاب آزادی ز ذرّه ذرّه سرود سرور می‌آید پس از سه روز سفر در عوالم ملکوت ز ميهمانی ربِّ غفور می‌آید ز غیب یافته اَلواح مهدویّت را کَلیم عالَم رَجَعت ز طور می‌آید بود کريم و همين بس کرامتش که مدام از او عنايت و از ما قصور می‌آید عصارۀ همه گل‌های احمدی مهدی‌ست گُلِ همیشه بهار محمدی مهدی‌ست نظام‌بخش جهان و جهانِ جان مهدی‌ست امام منتقم و صاحب‌الزمان مهدی‌ست کسی که عدل علی را به معنی اعلی برای نوع بشر آرَد ارمغان مهدی‌ست کسی که با کلماتش به ظاهر و باطن کتاب حُسن خدا راست ترجمان مهدی‌ست کسی که رجعت والای صالحان زمین برای یاری او می‌شود عیان مهدی‌ست کسی که فیض نگاه ولایتش امروز نگاهدار زمین است و آسمان مهدی‌ست وجود او همه لطف است و غیبتش همه لطف کمال لطف خدا بر جهانیان مهدی‌ست کسی که زمزمۀ عاشقانه‌اش آرد نزول بارش رحمت به انس و جان مهدی‌ست عصارۀ همه گل‌های احمدی مهدی‌ست گُلِ همیشه بهار محمدی مهدی‌ست 🔸شاعر: _______________________