#صدقه
💢مگر #خداوند هر صدقه ای را #قبول ميكند؟
✅ #قرآن در مورد #صدقه_دادن #منافقان ميفرمايد:
بگو هر چه ميخواهيد بدهيد، #نفقات و #صدقات و كمكهاي اينها مقبول نيست. چون اينها كمك را #غرامت ميدانند و با خلوص نميدهند.
#خدا چنين انفاقي را نميپذيرد.
✅ اگر باغباني درختي را #هرس ميكند و شاخه هاي اضافه آن را ميبرد، آيا اين عمل #غرامت و #هزينه است؟ شاخه هاي زايد را ميزنند تا درخت #شكوفا شود؛ آيا اين غرامت درخت است يا غنيمت؟
✅ چنانچه انسان چيزي را كه در راه #اسلام خرج ميكند آن را #غنيمت بداند نه #غرامت، خداي سبحان آن را ميپروراند و مانند كوه احد بزرگ ميكند. گرچه آن چيز نيمي از خرما باشد، اين به حكمت #صدقه باز ميگردد.
📚امالي شيخ مفيد، ص 406، مجلس 42، ح 7؛
#آیت_الله_جوادی_آملی
@Roznegaar
🔸خاصیت خوب فتنههای آخرالزمان
🔻#رسول_خدا (ص) فرمودند:
در #آخرالزمان از #فتنه بدتان نیاید؛ زیرا آن فتنهها #منافقان را [رسوا و] نابود میکند.
@Roznegaar
#امام_على عليهالسلام:
#حكمت گمشده #مؤمن است، پس حكمت را حتى از #منافقان فراگير.
الحِكمَةُ ضَالَّةُ المُؤمِنِ، فَخُذِ الحِكمَةَ ولَو مِن أهلِ النِّفاقِ
#نهج_البلاغه ، #حکمت۸۰
@Roznegaar
روزنگار
#هر_صبح_یک_آیه #قرآن_کریم 🌺 اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم 🌺 «عَفَا اللَّهُ عَنكَ لِمَ أَ
❇ #تفسیر_آیه
سعى کن #منافقان را بشناسى
از آیات فوق استفاده مى شود که گروهى از منافقان نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمدند و پس از بیان عذرهاى گوناگون و حتى سوگند خوردن، اجازه خواستند که آنها را از شرکت در میدان تبوک معذور دارد، و پیامبر به این عده اجازه داد.
خداوند در، آیه مورد بحث پیامبرش را مورد عتاب قرار مى دهد و مى فرماید: خداوند تو را بخشید; چرا به آنها اجازه دادى که از شرکت در میدان جهاد خوددارى کنند؟!(عَفَا اللّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ).
چرا نگذاشتى آنها که راست مى گویند از آنها که دروغ مى گویند شناخته شوند؟ و به ماهیت آنها پى برى؟ (حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبینَ).
در این که عتاب و سرزنش فوق که توأم با اعلام عفو پروردگار است دلیل بر آن است که اجازه پیامبر(صلى الله علیه وآله) کار خلافى بوده، یا تنها ترک اولى، و یا هیچ کدام، در میان مفسران گفتگو است.
🌼🌼🌼
انصاف این است که در این آیه ـ حتى در ظاهر آن ـ هیچ گونه دلیلى بر صدور گناهى از پیامبر(صلى الله علیه وآله)وجود ندارد; زیرا همه قرائن نشان مى دهد چه پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آنها اجازه مى داد و چه اجازه نمى داد، این گروه منافق در میدان تبوک شرکت نمى کردند، و به فرض که شرکت مى کردند نه تنها گرهى از کار مسلمانان نمى گشودند که مشکلى بر مشکلات مى افزودند، چنان که در چند آیه بعد آمده که خداوند از انبعاث آنها به سمت میدان جهاد کراهت داشت و به دلیل این که اگر شرکت مى کردند موجب تخریب بودند.
بنابراین، هیچ گونه مصلحتى از مسلمانان با اذن پیامبر(صلى الله علیه وآله) فوت نشد، تنها چیزى که در این میان وجود داشت این بود که اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آنها اجازه نمى داد، مشت آنها زودتر باز مى شد و مردم به ماهیتشان زودتر آشنا مى شدند.
ولى این موضوع، چنان نبود که از دست رفتن آن موجب ارتکاب گناهى باشد، شاید فقط بتوان نام ترک اولى بر آن گذارد، به این معنى که اذن دادن پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آن شرایط و در برابر سوگندها و اصرارهاى منافقین، هر چند کار بدى نبود اما ترک اذن از آن بهتر بود تا این گروه زودتر شناخته شوند.
این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که عتاب و خطاب مزبور جنبه کنائى داشته و حتى ترک اولى نیز در کار نباشد، بلکه منظور بیان روح منافقگرى منافقان با یک بیان لطیف و کنایه آمیز بوده است.
این موضوع را با ذکر مثالى مى توان روشن ساخت; فرض کنید، ستمگرى مى خواهد به صورت فرزند شما سیلى بزند، یکى از دوستانتان دست او را مى گیرد، شما نه تنها از این کار ناراحت نمى شوید که خوشحال نیز خواهید شد.
اما براى اثبات زشتى باطن طرف، به صورت عتاب آمیز به دوستتان مى گوئید: چرا نگذاشتى سیلى بزند تا همه مردم این سنگدل منافق را بشناسند ؟!
و هدفتان از این بیان، تنها اثبات سنگدلى و نفاق اوست که در لباس عتاب و سرزنش دوست مدافع ظاهر شده است!
مطلب دیگرى که در تفسیر آیه باید مورد توجه واقع شود این است که مگر پیامبر(صلى الله علیه وآله)منافقان را نمى شناخت که خداوند مى گوید: مى خواستى به آنها اذن ندهى تا وضع آنها بر تو روشن گردد.
پاسخ این سؤال این است که
اوّلاً ـ پیامبر(صلى الله علیه وآله)از طریق علم عادى به وضع این گروه آشنائى نداشت و علم غیب براى قضاوت درباره موضوعات کافى نیست، بلکه باید از طریق مدارک عادى وضع آنها روشن گردد.
و ثانیاً ـ هدف تنها این نبوده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) بداند بلکه ممکن است هدف این بوده که همه مسلمانان آگاه شوند، هر چند روى سخن به پیامبر(صلى الله علیه وآله) است.
#تفسیر_نمونه
ذیل آیه ۴۳ #سوره_توبه
@Roznegaar
❇ #تفسیر_آیه
نشانههاى #منافقان
در این آیات نیز، بحث همچنان درباره منافقان و رفتار و نشانههاى آنها است.
اما در آیه مورد بحث، اشاره به یک مطلب کلّى مى کند و آن این که ممکن است روح نفاق، به اشکال مختلف ظاهر شود و در چهرههاى متفاوت خودنمائى کند، به گونه اى که در ابتدا جلب توجه نکند، مخصوصاً خودنمائى روح نفاق، در مرد و زن ممکن است متفاوت باشد، اما نباید فریب تغییر چهره هاى نفاق را در میان منافقان خورد، بلکه با دقت روشن مى شود: همه در یک سلسله صفات، که قدر مشترک آنان محسوب مى شود، شریکند. لذا مى گوید: مردان منافق و زنان منافق همه از یک قماشند (الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْض).
🌼🌼🌼
آنگاه به ذکر پنج صفت از اوصاف آنان مى پردازد:
اوّل و دوم: آنها مردم را به منکرات تشویق، و از نیکى ها باز مى دارند (یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ).
درست بر عکس برنامه مؤمنان راستین، که دائماً از طریق امر به معروف و نهى از منکر، در اصلاح جامعه و پیراستن آن از آلودگى و فساد کوشش دارند، منافقان دائماً سعى مى کنند، فساد همه جا را بگیرد و معروف و نیکى از جامعه برچیده شود، تا بهتر بتوانند در چنان محیط آلودهاى به اهداف شومشان برسند.
سوم: آنها دست دهنده ندارند، بلکه دستهایشان را مى بندند (وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ) نه در راه خدا انفاق مى کنند، نه به کمک محرومان مى شتابند و نه خویشاوند و آشنا از کمک مالى آنها بهره مى گیرند.
روشن است آنها چون ایمان به آخرت، نتائج و پاداش انفاق ندارند، در بذل اموال سخت بخیلند، هر چند براى رسیدن به اغراض شوم خود، اموال فراوانى خرج مى کنند و یا به عنوان ریاکارى، بذل و بخششى دارند، اما هرگز از روى اخلاص و براى خدا، دست به چنین کارى نمى زنند.
چهارم: تمام اعمال، گفتار و رفتارشان نشان مى دهد آنها خدا را فراموش کرده اند، خدا هم آنها را از برکات و توفیقات و مواهب خود فراموش نموده (نَسُوا اللّهَ فَنَسِیَهُمْ)، وضع زندگى آنها نشان مى دهد مورد نسیان خداوند قرار گرفته اند، یعنى با آنها معامله فراموشى کرده است و آثار این دو فراموشى در تمام زندگى آنان آشکار است.
بدیهى است، نسبت نسیان به خدا، به معنى فراموشى واقعى نیست، بلکه کنایه از این است که با آنها معامله شخص فراموشکار مى کند، یعنى هیچ گونه سهمى از رحمت و توفیق خود، براى آنها قائل نمى شود.
این گونه تعبیر، حتى در سخنان روزمره نیز دیده مى شود، که مثلاً مى گوئیم: چون تو وظیفه خود را فراموش کردى، ما هم به هنگام پرداختن مزد و پاداش تو را فراموش خواهیم کرد، یعنى مزد و پاداشى به تو نخواهیم داد.
این معنى در روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز کراراً وارد شده است.
قابل توجه این که موضوع نسیان پروردگار، با فاء تفریع بر نسیان آنها عطف شده است، یعنى فراموشکارى آنها، نسبت به فرمان الهى و ذات پاک او، اثرش این است که خدا هم آنها را از مواهب خویش محروم مى سازد و این نتیجه عمل آنها است.
پنجم: این که منافقان فاسقند و بیرون از دائره اطاعت فرمان خدا (إِنَّ الْمُنافِقینَ هُمُ الْفاسِقُونَ).
آنچه در آیه فوق، درباره صفات مشترک منافقان گفته شد، در هر عصر و زمانى دیده مى شود.
منافقان عصر ما، با چهرههاى جدیدى که به خود گرفته اند، در اصول فوق، همانند منافقان قرون پیشین هستند، هم تشویق به فساد مى کنند، هم جلو کار نیک را مى گیرند، هم بخیل و ممسکند، هم خدا را در تمام زندگانیشان فراموش کرده اند، و هم قانون شکن و فاسقند.
و عجیب این که با تمام این اوصاف، مدّعى ایمان به خدا، و اعتقاد محکم و مبرم به مبانى دینى و اسلامى نیز هستند!
#تفسیر_نمونه
ذیل آیه ۶۷ #سوره_توبه
@Roznegaar
❇ #تفسیر_آیه
پیکار با کفار و #منافقان
سرانجام، در این آیه دستور به شدت عمل در برابر کفار و منافقان داده مى فرماید: اى پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفّارَ وَ الْمُنافِقینَ).
و در برابر آنها روش سخت و خشنى در پیشگیر (وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ).
این مجازات آنها در دنیاست و در آخرت، جایگاهشان دوزخ است که بدترین سرنوشت و جایگاه است (وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ).
طرز جهاد در برابر کفار روشن است و آن جهاد همه جانبه، و مخصوصاً جهاد مسلّحانه است، ولى در طرز جهاد با منافقان، بحث است; زیرا مسلماً پیامبر(صلى الله علیه وآله) با منافقان جهاد مسلّحانه نداشت، چرا که منافق کسى است که ظاهراً در صفوف مسلمین قرار دارد و به حکم ظاهر محکوم به تمام آثار اسلام است.
هر چند در باطن کارشکنى مى کند، چه بسا افرادى هستند که مى دانیم ایمان واقعى ندارند، ولى به خاطر اظهار اسلام، نمى توانیم با آنها رفتار یک نامسلمان داشته باشیم.
لذا، همانگونه که از روایات اسلامى و گفتار مفسران استفاده مى شود، باید گفت منظور از جهاد با منافقان، انواع و اشکال دیگر مبارزه، غیر از مبارزه مسلّحانه است، مانند مذمّت، توبیخ، تهدید و رسوا ساختن آنها و شاید جمله وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ اشاره به همین معنى باشد.
🌼🌼🌼
این احتمال در تفسیر آیه وجود دارد که منافقان مادام که وضعشان آشکار و اسرار درونشان بر ملا نشده، داراى احکام اسلامند.
اما هنگامى که وضعشان مشخص شد، به حکم کفّار حربى خواهند بود و در این حال نبرد مسلّحانه نیز با آنها مجاز است.
ولى، نکتهاى که این احتمال را تضعیف مى کند، این است که در این حالت، اطلاق کلمه منافق بر آنها صحیح نیست، بلکه در صف کفار حربى قرار خواهند گرفت; زیرا همان طور که گفتیم منافق کسى است که ظاهرش اسلام و باطنش کفر باشد.
#تفسیر_نمونه
ذیل آیه ۷۳ #سوره_توبه
@Roznegaar
❇ #تفسیر_آیه
#منافقان مدینه
بار دیگر قرآن مجید، بحث را متوجه اعمال منافقان و گروه هاى آنها کرده مىفرماید:
از میان کسانى که در اطراف شهر شما مدینه هستند، گروهى منافقند (وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الأَعْرابِ مُنافِقُونَ).
یعنى: نباید تنها توجه خود را به منافقان داخل بیندازید، باید هشیار باشید، منافقان بیرون را نیز زیر نظر بگیرید و مراقب فعالیت هاى خطرناک آنان باشید.
کلمه أَعْراب همانگونه که سابقاً هم اشاره کردیم، معمولاً به عربهاى بادیهنشین گفته مى شود.
آنگاه اضافه مى کند: در خود مدینه و از اهل مدینه نیز، گروهى سخت به نفاق پایبندند (وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ).
نفاق را تا سر حدّ سرکشى و طغیان رسانده، سخت به آن پایبند، و در آن صاحب تجربه اند!
مَرَدُوا از ماده مرد، (بر وزن سرد)، به معنى طغیان و سرکشى و بیگانگى مطلق مى باشد و در اصل به معنى برهنگى و تجرد آمده، و به همین جهت به پسرانى که هنوز مو در صورتشان نروئیده است أمرد مى گویند.
شجرة مرداء یعنى: درختى که هیچ برگ ندارد و مارد به معنى شخص سرکش است، که به کلّى از اطاعت فرمان خارج شده است.
بعضى از مفسران و اهل لغت، این ماده را به معنى تمرین نیز گرفته اند.
و این، شاید به خاطر آن باشد که تجرد مطلق از چیزى، و خروج کامل از آن بدون ممارست و تمرین ممکن نیست.
🌼🌼🌼
به هر حال، این گروه از منافقان، چنان از حق و حقیقت عارى، و چنان بر کار خود مسلط بودند که مى توانستند: خود را در صف مسلمانان راستین جا بزنند، بدون این که کسى متوجه نفاق آنها بشود.
این تفاوت تعبیر، درباره منافقان داخلى و خارجى در آیه فوق، گویا اشاره به این نکته است که منافقان داخلى در کار خود مسلط تر و طبعاً خطرناک ترند، و مسلمانان باید شدیداً مراقب آنها باشند، هر چند منافقان خارجى را نیز، نباید از نظر دور دارند.
لذا بلافاصله بعد از آن مى فرماید: تو آنها را نمى شناسى، ولى ما مى شناسیم (لاتَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ).
البته، این اشاره به علم عادى و معمولى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) است، ولى هیچ منافات ندارد که او از طریق وحى، و تعلیم الهى، به اسرار آنان کاملاً واقف گردد.
و در پایان آیه، مجازات شدید این گروه را به این صورت بیان مى کند که ما به زودى آنها را دو بار مجازات خواهیم کرد، و پس از آن، به سوى عذاب بزرگ دیگرى فرستاده خواهند شد (سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلى عَذاب عَظیم).
در این که عذاب عظیم، اشاره به مجازات هاى روز قیامت است شکى نیست، ولى در این که آن دو عذاب دیگر چه نوع عذابى است، در میان مفسران گفتگو است، و احتمالات متعددى پیرامون آن داده اند.
اما، بیشتر چنین به نظر مى رسد: یکى از این دو عذاب، همان مجازات اجتماعى آنها به خاطر رسوائیشان و کشف اسرار درونیشان مى باشد که به دنبال آن تمام حیثیت اجتماعى خود را از دست مى دهند و شاهد آن را در آیات گذشته خواندیم و در بعضى از احادیث نیز آمده که وقتى کار این گروه به مراحل خطرناک مى رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله)آنها را با نام و نشان معرفى مى کرد و حتى از مسجد بیرون مى ساخت!
و مجازات دوم، همان است که در آیه ۵٠ سوره انفال به آن اشاره شده، آنجا که مى فرماید: وَ لَوْ تَرى إِذْ یَتَوَفَّى الَّذینَ کَفَرُوا الْمَلائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ...: هر گاه کافران را به هنگامى که فرشتگان مرگ جان آنها را مى گیرند، ببینى که چگونه به صورت و پشت آنها مى کوبند، و مجازات مى کنند، به حال آنها تأسف خواهى خورد... .
این احتمال نیز وجود دارد که مجازات دوم، اشاره به ناراحتى هاى درونى و شکنجه هاى روانى بوده باشد، که بر اثر پیروزى همه جانبه مسلمانان، دامن این گروه را گرفت.
#تفسیر_نمونه
ذیل آیه ۱۰۱ #سوره_توبه
@Roznegaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 #روزنما
حمام خون #منافقین در بیمارستان
🔸 در اولین روزهای #مرداد۱۳۶۷ ه.ش، درست چند روز بعد از پذیرش رسمی #قطعنامه۵۹۸ و پایان جنگ ایران و عراق، #منافقان به خاک ایران حمله کردند
🔸 بیمارستان امام خمینی واقع در #اسلامآباد که در آن دوره بارها توسط جنگندههای رژیم بعث بمباران شده بود اینبار هدف حمله زمینی منافقین شد
@Roznegaar