eitaa logo
روز‌نوشت
613 دنبال‌کننده
914 عکس
464 ویدیو
3 فایل
✍طلبه‌ام و مبتلاء به نگارش با کپی پیست میانه‌ی خوبی ندارم. کپی از این کانال با اشاره به نام صاحبش باشد. با نقدهاتون خوشحال میشم! @islamic_ethic https://eitaa.com/roznevesht http://zil.ink/roznevesht
مشاهده در ایتا
دانلود
رجب! ماهِ تکاندنِ اشک‌ها از چشم‌هاست... ✍زهرا ابراهیمی @roznevesht
رجب، اذنِ دخولِ عاشق‌هاست. ✍زهرا ابراهیمی @roznevesht
هرجا می‌روم به تو برمی‌خورم! حتی آنجا که دنبال خودم می‌گردم! ✍زهرا ابراهیمی @roznevesht
یک حوزه علمیه‌ای را می‌شناسم که طلاب خواهر در آن درس می‌خوانند. دیوارش طویل است، از اول کوچه باید بروی تا برسی ته بن‌بست. اما موضوع من نه حوزه است، نه دیوارش‌ و نه حتی آن بن‌بست. موضوع من دختر و پسرهایی‌اند که ته کوچه می‌نشینند و‌به‌نشانه‌ی احترام، فندک زیر سیگار هم می‌گیرند، انگار شعله‌ی کوچک سیگارشان تنها چراغ این شب‌های بی‌صاحب است. من به آن دیوار زیاد فکر می‌کنم. به طلاب این طرف دیوار به دخترکان آن طرفش. آن دیوار برای من شبیه خط استواست؛ خطی که روی نقشه کشیده‌ایم تا جهان را نصف کنیم؛ اما روی زمین هیچ‌وقت دیده نمی‌شود. این دیوار هم همین است: خطی خیالی، ساخته از نگاه‌ها و قضاوت‌ها، که دو زندگی را از هم جدا کرده. گاهی فکر می‌کنم ما آدم‌ها مثل رشته‌های DNA هستیم؛ همه از یک زنجیره ساخته شده‌ایم، اما یک پیچ کوچک، یک تغییر ناچیز، سرنوشت را به دو مسیر متفاوت می‌برد. آن طرفِ دیوار کتاب و کاغذ و قلم و این طرفش بن‌بست و سیگار و دود. یک بار با چندتایی از نوجوان‌های آن طرف دیوار حرف زدم. کمی هم نصیحتشان کردم. اما پُک بعد از نصیحت را عمیق‌تر زدند و دودش را بیشتر حلقه کردند. انگار جوابم را با همان دود نوشتند: «ما را نمی‌فهمی.» و شاید راست می‌گفتند. چون فهمیدنشان یعنی نشستن کنارشان، نه ایستادن روبه‌رویشان. من طلاب این طرف دیوار را دوست دارم. اما بچه‌های آن طرف دیوار را بیشتر. نه به خاطر دودشان، به خاطر چشم‌هایشان. چشم‌هایی که حتی در بن‌بست، هنوز دنبال راهی باز می‌گردند. شاید روزی کوچه ادامه پیدا کند. و همین خیال، همین امید، سرمایه‌ی نسلی است که با همه‌ی غم‌ها و ای‌کاش‌ها، باز هم دلش می‌خواهد زندگی را کِش بدهد، حتی اگر طعمش تلخ باشد. اما این دیوار می‌تواند نباشد. دیوارها همیشه از آجر و سیمان ساخته نمی‌شوند؛ گاهی از سوءتفاهم‌ها، از ندیدن‌ها و از نشنیدن‌ها بنا می‌شوند. تنها چیزی که می‌تواند این دیوار را بردارد درک است؛ درکِ شرایط زیست آدم‌ها. دختران این طرف دیوار به اندازه‌ی دختران آن طرف معصوم‌اند. هیچ‌کدام گناهکار و خطاکار به دنیا نیامده‌اند، فقط زمین بازی‌شان فرق کرده. ما نباید اجازه بدهیم این تفاوت‌ها فاصله بسازند، نباید بگذاریم خط‌های خیالی روی نقشه‌ی زندگی، ما را از هم دور کنند. ما همه یک زنجیره‌ایم؛ مثل همان DNA، مثل همان خط استوا که فقط روی کاغذ جهان را نصف کرده. در واقعیت، هیچ مرزی نیست جز آنچه خودمان ساخته‌ایم. ✍ زهرا ابراهیمی @roznevesht