eitaa logo
روز‌نوشت
563 دنبال‌کننده
638 عکس
290 ویدیو
1 فایل
✍طلبه‌ام و مبتلاء به نگارش با کپی پیست میانه‌ی خوبی ندارم. کپی از این کانال با اشاره به نام صاحبش باشد. با نقدهاتون، خوش‌حال میشم! @islamic_ethic https://eitaa.com/roznevesht http://zil.ink/roznevesht
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرچه برخی معتقد هستند محتوای رپ در ابتدا محتوایی اعتراضی به وضعیت موجود بوده است اما در ادامه وضعیت رپ از اعتراض به ابتذال کشیده شد؛ برخی از محتواها حتی جوانان و نوجوانان را به استفاده از مواد مخدر و مشروبات الکی و روابط نامشروع دعوت می‌کنند و بعد برای تسکین روحی یافتن از عذاب وجدان، دوباره همان رپ و شنیدن محتواهای ناهنجار را پیشنهاد می‌دهند. 👇👇👇👇 http://mehrnews.com/xWcyN https://eitaa.com/roznevesht
وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ ۚ و هر کجا باشید او با شماست... حالا هی بگید تنهاییم. مگه میشه. مگه ما را تنها میزاره؟! https://eitaa.com/roznevesht
حل شدن را که دیده‌اید. بعضی چیز‌ها حل می‌شوند در چیز‌های دیگر. مثل خون که در رگ‌ها جاری است؛ یا مثلا مثل تپش که همیشه در قلب‌ها است؛ انگار در هم حل شده‌اند. یکی‌ شده‌اند. عشق "حسین" در قلب ما جاریست. عین همان‌ها که گفتم. https://eitaa.com/roznevesht
تهاجم فرهنگی چگونه عمل می‌کند؟ https://hawzahnews.com/xbmKW
ولَيسَ الذي يجرِي مِن العَينِ ماؤُها وَلَكِنَّهَا نَفْسٌ تَذُوبُ وَتَقْطُرُ
میگن دنیا محل گذره ولی مگه میشه از "تو" گذشت...
غم‌ها با هم فرق دارند از حیث ارزشمندی؛ نگاه ما هم باید به آن‌ها فرق داشته باشد باز از حیث همان ارزشمندی؛ برخی‌ غم‌ها باید مستاجر قلبت باشند وبرخی صاحب‌خانه. مستاجرها را باید رفتنی بدانی دیر یا زود؛ اما غم‌های اصلی ماندنی‌اند تا همیشه. مثل غم "تو" https://eitaa.com/roznevesht
داشتم برا یه نوجوون مراحل توبه را توضیح می‌دادم. گفت اینایی که می‌گی را نمی‌فهممش. با زبون خودم باهام حرف بزن. بهش گفتم توبه یعنی: دانلود یه منِ جدید. گفت چه قشنگ! دانلودش می‌کنم. هیچی دیگه گاهی لازمه یه منِ جدید دانلود کنیم و از شرّ منِ قبلی راحت بشیم. https://eitaa.com/roznevesht
چقدر امروز غروبش جمعه است...
بگذار و بگذر
انگار تمام پنجره‌ها به رویم بسته‌اند وقتی نمی‌رسد دستم به پنجره فولاد تو *این جمله استثنائا از خودم نیست. قشنگ بود. خواستم شما هم بخوانیدش.
دلم می‌خواست مشهد باشم. خیلی وقت است که نرفته‌ام. بغض می‌خورم...
یک‌ سلام‌ از‌ منِ‌ درمانده ‌به‌ سلطان ‌بدهد هر کس ‌این‌ شعر مرا خواند و‌ خراسانی‌ بود...
کاش ته این جمعه به ظهور تو ختم می‌شد. اللهم عجل لولیک الفرج
میگن پائیز فصل رفتن‌هاست؛ اما کاش تو بیایی...
کاشکی با یاد مرگ بیدار بشیم؛ قبل از اینکه بخوان با خود مرگ بیدارمون کنند. https://eitaa.com/roznevesht
مشق‌نوشت۷ در مشق‌نوشت، هر‌ از‌ گاهی چندکلمه‌ای می‌نویسیم و از شما در خواست می‌کنیم تا جمله را کامل کنید. مشق‌های بهتر را این‌جا به اشتراک خواهیم گذاشت. مشق‌ هفتم: سهم من از زندگی... سهم شما از زندگی چیست؟ آنچه که دارید و برای‌تان عزیز و ارزشمند است؟ https://eitaa.com/roznevesht
مشق‌نوشت‌های شما: 1⃣سهم من از زندگی نفس های کوتاه و بلندی ست که در هر بالا و پایین شدنش خدا را سپاس می گویم. 2⃣سهم من از زندگی داشتن سلامتی برای امام زمانم و صبر برای خودم. 3⃣سهمم از زندگی ای کاش هایی که با لقمه ای تلاش می شد باشد و نشد. 4⃣دنبال سهمم از زندگی هستم! لابد چیزهای با ارزشی دارم که اینگونه در تلاشم! 5⃣سهم من از زندگی انتظار فصل پیوند واژه‌هاست برای تولد فرزندی به اسم معنا به رسم ابر باران‌زا. 6⃣سهم من از زندگی، زندگی‌ست. سهم من از زندگی یافتن روزنه‌هایی برای رشد از خاک گرم و آب سرد. برای بلوغ سهمم از زندگی بندگی‌ست. 7⃣سهم من از زندگی خاطراتِ زخمیِ «مَا أَنْتِ كَمَا قُلْتِ!» است. 8⃣سهم من از زندگی رضایت از آنچه خدا برایم تقدیر کرده است. ادامه دارد...
ادامه‌ی مشق‌نوشت‌های شما: 9⃣سهم من از زندگی ، بندگی خدا ، قلبی صادق، آرام، مهربان، رضایت از خدا و زندگی ، فردی شایسته و فردی درخدمت مولا(عج) 0⃣1⃣سهم من از زندگی، تلاش برای موثر بودن است. 1⃣1⃣سهم من از زندگی دلهره‌های بودنم است که اگر به فلسفه ماندنم رخت نپوشد، عریان به پایان می‌رسد.... 2⃣1⃣سهم من از زندگی عشق به همه‌ی آنچه در تقدیرم خداوند نهاده است. 3⃣1⃣سهم من از زندگی نگاه پرمهر پدر ومادرم است که مرا بال و پر دادند تا چون شکوفه، شکوفا شوم. 4⃣1⃣سرسوزن ذوقی است برای قلم فرسایی. ادامه دارد‌...
ادامه‌ی مشق‌نوشت‌های شما: 5⃣1⃣زنده بودن، نفس کشیدن، لذت بردن از نعمت‌هایی که خدای مهربانم در اختیارم قرار داده و به شکرانه‌ی آن تلاش برای بدست آوردن آنچه که دوست دارم. 6⃣1⃣سهم من از زندگی خداوندی است که از رگ گردن به من نزدیکتر است.سهم من از زندگی آرامشی است که مرا در برگرفته تا بالی بگسترانم برای آنها که گدای ذره‌ای آرامش‌اند. سهم من از زندگی زندگی است با تمام فراز و نشیبهایش 7⃣1⃣سهم من اززندگی زیادی فهمیدن وتحمل نفهمی دیگران 😔 8⃣1⃣سهم من از زندگی گرفتن دستان نیارمند در حد توان است.
وقتی عصبانی می‌شوم، می‌نویسم. وقتی شاد می‌شوم، می‌نویسم. وقتی کسی حرف مرا نمی‌فهمد می‌نویسم. وقتی خودم هم حرف کسی را حالی‌ام نمی‌شود، می‌نویسم. وقتی مضطربم، می‌نویسم. برای فصل‌ها می‌نویسم. هیجانم را موقع دیدن باران با نوشتن توصیف می‌کنم. وقتی قلم و کاغذ ندارم توی ذهنم می‌نویسم. امروز بابت یک موضوع کاری کمی ناراحت و خیلی عصبانی شدم. بعدش فکر کردم که چرا باید آستانه‌ی تحمل آدم‌ها اینقدر پایین باشد؟ (البته بهتر بود قبلش فکر می‌کردم) ما ایرانی‌ها آدم‌های عجیبی هستیم. به موقع مهربانی، هیچ ملتی روی دستمان بلند نمی‌شود؛ آنقدر مهربانیم و اهل ایثار که حاصلش می‌شود این همه شهید عزیز از جان گذشته؛ اما در امور جزئی که ملت‌های دیگر باهاش مشکلی ندارند و راحت حلش می‌کنند شکل یک بن‌بستیم. سر یک سبقت در رانندگی یا صف واکسن یا هر چیز دیگری، جوری عصبانی و خشمگین می‌شویم که انگار تمام سهم خشم مردم دنیا را یک‌جا نصیب ما کرده‌اند. مثلاً اگر یک قراردادکاری به‌هم‌بخورد جوری عصبانی می‌شویم و بال بال می‌زنیم که جاذبه‌ی زمین هم برای یک‌جا نشاندنمان کم می‌آورد. ما مستعد خشمگین شدنیم و حالا باید این خشم را در خودمان کنترل کنیم تا بتوانیم ادامه دهیم. البته بعضی‌ها برای کنترل خشمشان خودشان را می‌بندند به گل‌گاوزبان و گلاب و اینجور چیزها؛ بعضی‌ها هم هرچه کلیپ سخنرانی با موضوع مثبت‌اندیشی و شکرگزاری است را گوش می‌دهند و یا هر چه جمله‌ی معنادار از الهی‌قمشه‌ای و حسین پناهی و هرچه شعر از سهراب است را یکجا می‌خوانند تا بلکه آرام شوند؛ بعضی‌ها هم موسیقی را علاج فرار از خشم می‌دانند و از ابی و هایده گرفته تا شجریان و یاس و تتلو همه را گوش می‌دهند و به اصطلاح به آرامش می‌رسند. بعضی‌ها هم مثل من هدفون را روی گوششان می‌گذارند و تا می‌توانند پادکست گوش می‌دهند تا کمتر بشنوند تا بلکه هم کمتر عصبانی شوند؛ اما اینها راهکارهای موقتی است. باید چیزی از درون و قبل از تمام اینها ما را به کنترل وا دارد. همان‌که علمای اخلاق بهش می‌گویند تقوا و یا برخی آن را سپری نگهدارنده در برابر گناه می‌‌نامند و من اسمش را می‌گذارم جاذبه‌ی درونی. چیزی که باید مثل جاذبه‌ی زمین ما را سرجای خودمان بنشاند و نگذارد تا از جای‌مان بلند شویم و اجازه ندهد دستمان به میوه‌ی ممنوعه‌ی خشم برسد. باید چیزی باشد که مثل یک تاج پادشاهی بر سر سلطان روحمان بنشانیم تا هیچ حرکت اضافی از سمت جسممان و بدون اذن، صادر نشود. تجربه‌ی من برای مقابله با خشم، سکوت است و نوشتن. اگرچه بابت همان موضوع کاری سکوت نکردم، اما بعدش اینها را نوشتم و کمی آرام‌تر شدم. سکوت به موقع خشم، حکم بودن در یک بهشت را دارد که کلی رود شیر و عسل هم ضمیمه‌ی آن کرده‌اند و به عنوان اشانتیون به ما بخشیده‌اند؛ همینقدر شیرین و گواراست و آدم از تجربه‌اش پشیمان نمی‌شود. وقتی عصبانی می‌شوم سکوت می‌کنم و می‌نویسم. وقتی کسی حرف مرا نمی‌فهمد، سکوت می‌کنم و می‌نویسم. وقتی خودم هم حرف کسی را حالی‌ام نمی‌شود، سکوت می‌کنم و می‌نویسم. وقتی قراردادم به‌هم می خورد، سکوت می‌کنم و می‌نویسم. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
بشر امروز بشری مستکبر است بدین معنا که گردنش را فراخ کرده و سرش را از آسمان‌ها بالاتر برده و حاضر نیست قرآن را بشنود... mehrnews.com/xWfkK
تنها چیزی که گرون شد و مردم واسش صف نبستند "کتاب" بود.
سلام. صبح‌تون پر از نور. بسم‌الله بگید و روزتون را شروع کنید. امروز را بدون غر زدن و آه کشیدن. آهِ دوره‌گرد نباشید لطفا. یعنی هی آه نکشید؛ حسرت هم نخورید.