eitaa logo
روز‌نوشت
559 دنبال‌کننده
639 عکس
291 ویدیو
1 فایل
✍طلبه‌ام و مبتلاء به نگارش با کپی پیست میانه‌ی خوبی ندارم. کپی از این کانال با اشاره به نام صاحبش باشد. با نقدهاتون، خوش‌حال میشم! @islamic_ethic https://eitaa.com/roznevesht http://zil.ink/roznevesht
مشاهده در ایتا
دانلود
یا حال اردیبهشتی که پاییزی شده است...
یا حال آسمان ابری که نه می‌بارد و نه صاف می‌شود...
مادرم کمی کسالت دارند منت بگذارید و حمد شفایی بخوانید.
یا حال دریایی که از شدت تشنگی خشک شده است...
یا حال نویسنده‌ی بی‌کلمه...
ماه رمضان به آدم کمک می‌کند تا کمی خودش باشد. خودِ خودش؛ چون در این ماه، ارتکاب گناه کمتر است. گناه باعث می‌شود که آدم سرجایش نباشد و بشود وصله‌ی ناجور. ما در زندگی، گاهی خودمان نیستیم. ما گاهی وصله‌ی ناجوریم حتی برای زندگی خودمان. مثل یک پیراهن مشکی در مجلس شادی و یا یک پیراهن رنگ‌روشن در مجلس غم. ما گاهی وصله‌ی ناجوریم حتی در مسیر بندگی؛ مثل آدمی که همزمان با توبه‌اش، گناه می‌کند. یا نه، مثل مدعی تواضع، که تکبر می‌ورزد. ما گاهی وصله‌ی ناجوریم؛ مثل اشکی که نه از سر شوق و نه از روی حزن، بلکه با‌هدف فریب جاری می‌شود. ما گاهی وصله‌ی ناجوریم؛ مثل شکری که به جای نمک به اشتباه در غذا ریخته باشند. مثل عینکی که روی چشم سالم است؛ یا نه مثل واژه‌ای که هیچ جایی میان کلمات ندارد؛ یا حاشیه‌ای که به زور می‌خواهد خودش را به متن بچسباند. گناه، آدم را وصله‌ی ناجور می‌کند. آدم با گناه جایی که نباید برود، می‌رود؛ چیزی که نباید ببیند، می‌بیند؛ حرفی که نباید بشنود، می‌شنود. ما وصله‌ی ناجوریم؛ مثل معصیت‌کاری که با اصرار، خودش را در صف متقین قرار می‌دهد؛ یا مثل ضِرار، که خودش را مسجد جا می‌زند. ما وصله‌ی ناجوریم؛ مثل محاسنی بلند در صورت مردی که اهل تیغ زدن مردم است؛ یا نه مثل تسبیحی کوچک، در دست دانه‌درشت‌ها؛ شاید مثل دکمه‌ای باشیم روی یقه‌ی بسته‌ای که قرار بود مانع خوردن حرام شود، اما نشد. ما وصله‌ی ناجوریم؛ و این ماه چه مهربان است که ما وصله‌های ناجور را به خود راه داده است. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
خدایا شاید در ماه‌های دیگر فرصت نکرده‌ام که بگویم دوستت دارم؛ اما الان فرصت خوبیست برای گفتنش. خدایا دوستت دارم... و می‌خواهم این را با تمام وجود فریاد بزنم اگرچه تو ناگفته می‌دانی‌اش. خدایا اصلا همین بغضی که در گلویم نشسته است، یا همین قطره‌ی اشکی که گوشه‌ی چشم من است، همان دوستت دارم‌هایی است که نگفته‌ام. https://eitaa.com/roznevesht
و با میلادش گویا آیه‌ی آرامش بر قلب علی علیه‌السلام و فاطمه سلام‌الله‌علیها نازل شد...
ما را به سفره‌ی انقلاب چه‌کار؟ سفره‌ی انقلاب بماند برای آن‌ها که با نان دیپلماسی‌اش سیر می‌شوند. ما را همین بس که سر سفره‌ی کریم اهل بیتیم... https://eitaa.com/roznevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعتقاد به خدا بدون اعتماد به خدا فقط یک ادعاست... https://eitaa.com/roznevesht
شب تا به سحر نماز می‌خواند علی با دیده‌ی تر، نماز می‌خواند علی آن صبح که سجده‌گاه در خون غلتید گفتند: «مگر نماز می‌خواند علی؟!» https://eitaa.com/roznevesht
شک ندارم که خطاکارم و بد، آه ولی بِعلیٍّ، بِعلیٍّ، بِعلی... https://eitaa.com/roznevesht
مولای من... کاش سر از سجده بر‌نمی‌داشتید... سر از سجده که بردارید جهان یتیم می‌شود... https://eitaa.com/roznevesht
ثمره‌ی حیات من آن چیز‌هایی است که در دوران نوجوانی با آن آشنا شدم. آن زمان که جان و روان آدم پذیرای حرف‌های منطقیست، با اندیشه‌ی مطهر شهید مطهری روبرو شدم. اگرچه شاگرد درس شهید نبودم اما کتاب‌هایش بهترین معلمم بودند. این روز را به آن‌ها که مطهری را به من معرفی کردند و در شناساندنش دخیل بودند تبریک می‌گویم. https://eitaa.com/roznevesht
خدایا همگان امشب به آنچه کرده‌اند معترفند و من اما، امشب می‌خواهم به آنچه انجام نداده‌ام اعتراف کنم. من اعتراف می‌کنم به حرف‌هایی که در دفاع از حق نزدم. من اعتراف می‌کنم به کتاب‌هایی که نخواندم. من معترفم به متن‌هایی که ننوشتم. خدایا مرا ببخش بابت فریادی که باید بر سر ظلم می‌زدم، اما نزدم. مرا ببخش بابت اعتراض‌هایی که نکردم. مرا امان بده به خاطر پناهی که به تو نیاوردم. خدایا مرا ببخش بابت غصه‌هایی که از فراقت نخوردم. خدایا از من بگذر به خاطر ذکر استغفارهایی که با قاطعیت نگفتم. خدایا مرا بابت آن وقت‌هایی ببخش که شاخه‌های احساساتم را با داس عقل و منطق هرس نکردم. بابت آن وقت‌ها که پای نعش خطاهایم، سوگواری نکردم. خدایا در نوای خلصنای امشب از تو می‌خواهم مرا خلاص کنی از دست خودم... https://eitaa.com/roznevesht
معنی نزول قرآن در شب قدر چیست؟ http://nedaesfahan.ir/134987
قرآن در شب قدر بر قلب مبارک پیامبر نازل شده است. البته منظور از نزول قرآن در شب قدر این نیست که جبرئیل از شب تا صبح تمام آیات و سور را برای پیامبر بخواند و پیامبر آنها را حفظ کند بلکه این نور قرآن است که پیامبر با قلب مبارک‌شان آن نور را ادراک می‌کنند و در قالب الفاظ منعکس می‌گردد تا فهم آن برای ما آسان شود. مهم‌ترین ویژگی ماه مبارک رمضان نزول قرآن در این ماه است. خداوند در قرآن می‌فرماید: الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًی لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَی وَالْفُرْقَان. (بقره، 185) «ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانه‌های هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل‌شده است». روح و قلب وجود مقدس پیامبر دارای مراتب است. یعنی یکی از مراتب روح پیامبر در حدی است که توان دریافت قرآن را یکجا دارد. پیامبر با مرتبه‌ای از قلب خویش حقیقت نورانی قرآن را درک می‌کنند. در این مرتبه حقیقتی که پیامبر از نور قرآن دریافت می‌کنند متفاوت با دریافتی است که ما داریم. حالا هرچقدر قلب انسان نورانی باشد به همان نسبت می‌تواند نورانیت قرآن را درک کند. چون قلب نبی مملو از نور الهی است پس حقیقت آن نور را به‌خوبی درک می‌کند. شب قدر را ازاین‌جهت قدر نامیده‌اند که دارای شرافت و عظمت و قدر فراوانی است علاوه بر اینکه در این شب تقدیرات انسان تعیین می‌شود. مهم‌ترین ویژگی این شب این است که انسان در این شب مورد بخشش الهی قرار می‌گیرد و فضا و بستر برای بخشیده شدن فراهم است گویا این شب بهانه‌ای است تا خداوند فقط ببخشد و عفو نماید. ادامه دارد... 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
یکی از نکات مهم در رابطه با موضوع نزول قرآن این است که ما تصور می‌کنیم قرآن از بالا به پایین نازل‌شده است. درواقع ما به دلیل پیش‌زمینه‌هایی که از مکان بالا و مکان پایین در محیط دنیایی داریم تصور می‌کنیم نازل شدن یعنی یک امری از جای بالاتر یا از فضای بالاتر یا مثلاً از آسمان که بالاتر است به مکان و فضای پایین‌تر بیاید. یعنی نسبت بالا و پایین را با همین نسبت‌های مادی موردسنجش قرار می‌دهیم. بعضی نیز این‌گونه شبهه ایجاد می‌کنند که قرآن وقتی در آن مکان بالایی بوده حالا که به دست ما رسیده اصلش دست ما نیست و به‌اصطلاح نسخهٔ ضعیف شده‌اش را دریافت کرده‌ایم. برای پاسخ به این شبهه باید دقت کنیم معنای بالا بودن و پایین بودن از نگاه معنوی متفاوت با امور مادیست. درواقع در امور معنوی ما یک علوّ و برتری را برای خداوند بلندمرتبه در نظر می‌گیریم و می‌گوییم خداوند به دلیل اینکه همهٔ کمالات را به‌طور مطلق دارد در آن درجهٔ بالایی قرار دارد نه لزوماً در مکان یا فضای بالا. بنابراین بالا و پایین از حیث معنوی یعنی درجه‌بندی بر اساس کمالات. لذا وقتی وحی از جانب خداوند به پیامبر می‌رسد یعنی مرتبه‌ای نازل‌تر از آنچه نزد خدا بوده برای پیامبر تصور می‌کنیم. چون خداوند عالی‌ترین موجود است پس در بالاترین مرتبه است و حالا انسان در مرتبه‌ای پایین‌تر از آن عالم حقیقت قرآن را درک می‌کند. 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
در نگاه دین آنچه در تمام ابعاد زندگی انسان اصالت دارد اخلاق است. اعتقاد به اخلاق تا جایی پیش می‌رود که حتی سیاست نیز باید با اخلاق گره بخورد و الا ممکن است سیاستمداران در دام بی اخلاقی گرفتار آیند. در میان مصادیق اخلاقی آنچه بیش از سایر مصادیق در رفتار سیاستمداران نمود و اثر عینی دارد موضوع صداقت است. صداقت اگر باشد و بماند، سیاست مسیری درست را طی خواهد کرد و اگر نباشد یا در میانه راه از دست برود، به همان نسبت جامعه به انحراف کشیده خواهد شد. یکی از مهمترین نکاتی که به واسطهٔ آن صداقت در سیاست تأمین می‌شود اصلاح درونی شخص سیاستمدار است. در واقع اگر اهل سیاست به اصلاح و تهذیب خویش اهتمام ورزیده باشند صادق خواهند بود و الا اگر اصلاح درونی نداشته باشند به راحتی از صداقت فاصله می‌گیرند و هر بار بهانه‌ها و توجیهاتی را برای عدم صداقت‌شان ذکر می‌کنند. اگرچه همواره صداقت را به معنی راستگویی می دانیم اما صداقت معنایی فراتر از آن دارد. گسترهٔ معنای صداقت تا حدی گسترده است که حتی در فرهنگ قرآنی، صادق در برابر منافق و کافر هم ذکر شده است. مخصوصاً در فضای سیاسی، فریب و خیانت نیز نقطهٔ مقابل صداقت قرار می‌گیرد و لازمهٔ صاد ق بودن دوری از خدعه و نیرنگ و خیانت است. اهل سیاست باید جامعه را همچون امانتی در دست خویش تصور نمایند و هرگز و تحت هیچ شرایطی اجازهٔ خیانت در این امانت را به خود ندهند. از دیگر نشانه‌های صداقت این است که هر کس خود را آنگونه که هست به مردم بنمایاند و نه آنگونه که دلش می خواهد باشد. علاوه بر این اعتراف به اشتباه از دیگر نشانه‌های اهل صداقت است. وقتی سیاستمداری اشتباه کرد و به اشتباهش اعتراف نمود یعنی اهل صداقت است و الا اگر به جای پذیرش اشتباه به دنبال مقصری برای خطایش بگردد کار را تا جایی ادامه خواهد داد که برای اثبات تلاش خویش به نفی ایثار دیگران می‌پردازد. در واقع یکی از مکانیزم های دفاعی افراد ضعیف النفس این است که برای خطایشان به دنبال عوامل و دلایل واهی می‌گردند. فرعون درون انسان نه اجازه می‌دهد آدم خطایش را بپذیرد و نه می‌گذارد به خطا اعتراف کند اتفاقاً بر عکس توجیهاتی را برای خطایش ذکر می‌کند و اینگونه حاکمیت خویش را بر سرزمین مصر درونی انسان تثبیت می‌نماید. نمونهٔ بارز این صداقت را چندی پیش در کلام رهبری دیدیم. ایشان آماری ر ا در رابطه با رتبهٔ اقتصادی ایران در جهان بیان کردند و بعد از اینکه متوجه شدند آمار نادرست بوده در سخنرانی‌های بعدی خود به این مساله اشاره کردند که آن آمار برای چند سال قبل بوده و نه برای سال‌های اخیر. وقتی رهبر یک انقلاب با همین صراحت و شجاعت به‌اشتباه خود اعتراف نمایند این رفتار می‌تواند درس بزرگی باشد برای افراد زیرمجموعه که از بیان اشتباهات و خطاهای خویش طفره نروند. رهبر عزیزمان بارها از تقوای سیاسی یاد کرده‌اند و سیاستمداران را به برخورد صادقانه و دلسوزانه با مسائل دعوت می‌کنند. یکی از جنبه‌های دیگر صداقت این است که اگر کسی توان انجام کاری را در عرصهٔ سیاست ندارد به‌راحتی اعلام کند که نمی‌تواند و با عذرخواهی، از آن مقام و منصب کناره‌گیری کند؛ اما متأسفانه از مهم‌ترین معضلات امروزه در جامعهٔ سیاسی ما این است که هیچ‌کس از کارش و مسئولیتش کناره‌گیری نمی‌کند اگرچه بداند به‌خوبی از پسش برنمی‌آید. حتی اگر از یک مسئولیت کنار رود بلافاصله میز دیگری را تصاحب می‌کند دقیقاً مثل قانون پایستگی انرژی که می‌گوید انرژی از بین نمی‌رود بلکه از شکلی به شکل دیگر درمی‌آید. ادامه دارد.... 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
در نگاه اسلام نه میدان به‌تنهایی اصالت دارد و نه دیپلماسی به شکل واحد؛ بلکه آنچه میدان یا دیپلماسی را اصیل می‌کند اعتقادی است که در پس آن نهفته است. اگر از میدان دفاع می‌کنیم به‌واسطهٔ اعتقادی است که در رگ‌های میدان ساری و جاری است. در شرایط کنونی با دولتی مواجه هستیم که به‌ظاهر برای رفع جنگ و تحریم‌ها در تلهٔ برجام افتاد و حالا بعد از گذشت این مدت طولانی به‌جای پذیرش مسئولیتش تقصیرها را بر گردن دیگری می‌اندازد. زیر سؤال بردن میدان نه‌تنها زیر سؤال بردن حاج قاسم است بلکه زیر سؤال بردن هزاران شهیدی است که با خون خویش درخت این انقلاب را آبیاری کردند. میدان، همان نوجوان سیزده‌ساله است که امام امت او را رهبر جامعه خواند. میدان، همان شهیدانی هستند که برای پایین آوردن جنازهٔ یک دختر ایرانی مثل برگ‌های یک درخت بر زمین افتادند. میدان، شهدای مدافع حرم‌اند. میدان برای اثبات خویش به دیپلماسی فریب چنگ نمی‌زند بلکه ابزار میدان، خونی است که می‌دهد در راه معبود تا بر اعتقادش استوار باشد؛ اگرچه به‌ظاهر میدان تحریف می‌شود اما حقیقتاً خون در تاریخ گواهی خواهد داد و رد خون را نمی‌توان از تاریخ پاک کرد. آنکه به دیپلماسی جهت می‌دهد میدان است اما نه جهتی که برخی می‌پسندند بلکه میدان برای دیپلماسی‌اش نیز قانون دارد. میدان منصف است و دیپلماسی را تخریب نمی‌کند. یکی دیگر از جنبه‌های صداقت، صراحت است. پنهان گویی از صداقت می‌کاهد؛ البته که موضوع تقیه موردبحث ما نیست و اینجا نیز موضوعیتی ندارد. تنها چیزی که در اتفاقات اخیر واضح است این است که آقای ظریف برای تطهیر خویش خود را مسلوب الاراده تصور می‌کند و با مقصرانگاری تمام تقصیرها را یکجا به گردن گفتمان مقاومت می‌اندازد. حالا فرض را بر این می‌گذاریم که همه‌ی تقصیرها بر عهده‌ میدان است و دیپلماسی، خود را فدای میدان نمود! حال سؤال اینجاست که چرا شخصی که اراده‌ای از خود ندارد سال‌ها تسلیم این گفتمان بوده و همچنان در مسند خویش باقی‌مانده است؟ اگر قرار بر این است که مؤمن اهل سازش نباشد چرا او خود را همچون پر کاهی در دستان باد سپرده و سالها سکوت کرده است؟ 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht
خوب، انکار چرا؟ ما به نبودن‌تان عادت کرده‌ایم😔 https://eitaa.com/roznevesht