شور|پیش چشم های زهرا.... هیئت مکتب الصادق اردبیل شعررضا نصابی حسین ریاحی بامداحی: کربلایی سجاد هژبری

هدیه به امام. صادق. صلوات. اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم زمینه. روضه ای دوباره دیده هامون تر شد شعررضانصابی مجید مراد زاده به نفس حاج محمد سامانی. کربلایی سید وحید فاطمی

هدیه به حضرت زینب صلوات زمینه یا شور شب دوم ورودی هستی امام و رهبر من ای برادر من کم نشه سایت از سر من ای برادر من اینجا کجاس که ما  اومدیم دل بی قرارم من این همه نیزه در بر من ای  برادر من  هستم دل غمین هستم بی قرار زینب و حسین تنهایش،نزار ای درد و بلات به جون خواهر تورو قسم به جون مادر بیا و بر گردیم برادر سالار زینب سالار زینت  سالار زینب  حسین دست خودم نیستش به خدا که بی قرارم من دست خودم نیستش ز غم و غصه می بارم من از وقتی که اینجا رسیدیم دل تو دل من  نیست خیلی برای  حنجر تو دل شوره دارم من  من بی تو داداش، میمیرم حسین از این سرزمین دل گیرم حسین وای اینجا تور و ازم میگیره انگاری آخر مسیره بدون تو زینب اسیر سالار زینب سالار زینب سالار زینب  حسین رضا نصابی

هدیه به حضرت رقیه صلوات زمینه یا شور شب سوم خسته از این زندگی زمونه ام بابا اومدی  و روشن شده ویرونه ام بابا مثل لب تو خونه این دل پر از دردم کبود کل بدن و رو گونه ام بابا خسته ام بابا از این زندگی قد کمون شدم در این کودکی وا ی ببین بابا تو حال پیریم ببین تو این رخت اسیریم شکسته دندونای شیریم وای بابای خوب و مهربونم اللهی که زنده نمونم امشب،بیا همراه خود من و ببر بابا شرمنده ی عمه شدم در این سفر بابا خیلی کتک خرد جای من عمه ی دل خونم هر جایی بود تازیونه میشد سپر بابا عمه زینب و میزدن بابا خیلی سیلی خرد جای من بابا وای، رو صورتش جای یه دسته جای یه دست مرد مسته دلم بابا خیلی شکسته رضا نصابی https://eitaa.com/rezanesabi

نثار عمه جان زینب س صلوات زمینه شب چهارم زندگی زینب( س)فدای سر تو ای داداش فدای مظلومی تو خواهر تو ای داداش غصه نخور داری تو من و ای غریب مادر میشم برات من یک تنه لشکر تو ای داداش دلدار منی غم خوار منی هستی منی سالار منی ای برادرم یار تو هستم خودم خریدار تو هستم خیلی گرفتار تو هستم گلای من نذر چشای اکبرتو داداش بشن دوتایی نذر. علی اصغر تو داداش آماده هستن که برن برای جون دادن برن به این ها به  جای خواهر تو  داداش برق ذوالفقار تو چشماشون خون مرتضی در رگهاشون وای منتظر اشارت هستن آماده ی رشادت هستن عاشقای شهادت هستن رضا نصابی https://eitaa.com/rezanesabi

. ‌نیایش صبحگاهی 🌺🍃 ✨پروردگارا... 🌺عطای امروزِ تو به ما مهربانی باشد 💫برایمان کافیست 🌺آنجا که دل باصفا باشد 💫انسانِ بی وفا نیست ✨معبودا... 🌺هدیهء امروز تو به ما 💫تواضع و بخشش باشد 🌺یادم هست گفتی 💫جایی که بخشش باشد 🌺دشمنی و کینه وجود ندارد 💫ای یزدان پاڪ بی همتا 🌺امروز را به ما عنایت کردی 💫پس توانایی شکر را نیز به ما عطا کن. " آمیـن "🙏 👉  💖

هدیه به حضرت عبدالله بن حسن. صلوات زمینه و شور روضه عبدالله ابن حسن عمه دل من پر زغمه چشام شده گریون عمه رها کن دست من و بزار برم میدون عمه ببین که دور و برش نیزه و شمشیر عمه ببین افتاده رو خاک عمو غرق در خون عمه مضطرم بزار تا برم من قبل از عمو جدا شه سرم من تا که نفس تو سینه دارم عمومو تنها نمیزارم غیر عمو کسی ندارم وای واوالله عموحسینم عمه رها کن دست من و ببین چه دلگیرم بزار برم من انتقامه مادرو بگیرم عمه نگاه کن قتلگاه و غریب گیر اوردن و اگه نرم پیش عمو من همینجا می میرم لاله گون شده نیمه جون شده عمو جونه من غرق خون شده عمه مضطرم بزار تا برم من قبل از عمو جدا شه سرم وای اینا به دل رحمی ندارن عمه ببین نیزه رو دارن روسینه ی عمو میزارن رضا نصابی https://eitaa.com/rezanesabi

هدیه به حضرت قاسم صلوات شور یا زمینه شب ششم، قاسمم و فرزند حسن شیر جمل هستم مثل بابام در جودو کرم من بی بدل هستم قاسمم و هستم نوه ی شیر خدا حیدر قاسمم و در وقت نبرد ضرب و المثل هستم دلبرم عمو سرورم عمو دنیامه عمو رهبرم  عمو تو دارو ندارمی عمو جون تو کس و کارمی عمو جون باغ و بهار می  عموجون ببین تنه قاسم رو که به خاک و خون نشسته ببین تمام استخونام زیر سم شکسته سنگ میریزن از هر طرفی  به سمت و سوی من تموم بند بند تنه من ازهم که گسسته روی خاک این صحرا پهن شدم هم قد عمو عباس من شدم وای قلبم و این غصه سوزونده داغی روی سینه  نشونده عموم غریب و تنها مونده رضا نصابی

هدیه به خانوم رباب صلوات اب ندارم تا تر بکنم لب تورو اصغر ترک ترک خرده لبات شرمندتم مادر ارزو داشتم که ببینم راه رفتنت رو غنچه ی نشکفته علی زودچقد شدی پرپر لالایی گلم همه حاصلم خشکیه لبات سوزونده دلم توی خیمه ها مثل تو علی من منتظر ابو فاضلم وای تو دسته حرمله یه تیره شده به حنجر تو خیره میخواد تورو ازم بگیره وای واوالله علی اصغر رحمی ندارن توی دل و نامردن و پستن حرامیا قلب من و بابا خیلی بشکستن جلوچشای بابات علی سرت رو بریدن جلو چشای من علی روی نیزه ها بستن میپاچید علی خون حنجرت روی شونه ها پیش مادرت ای وای از سرت وای از حنجرت وای از نیزه ها وای از پیکرت وا گریه های من و ندیدن سر مزار تو رسیدن با نیزه بیرونت کشیدن رضا نصابیhttps://eitaa.com/rezanesabi

هدیه به علی اکبر صلوات شور یا زمینه شب هشت : آهسته قدم بردار علی ای صنوبر من آهسته قدم زن جلوی چشمای تر من آهسته برو سیر ببینم قد و قامتت رو آهسته برو ای پسرم ای تو اکبر من غم خوارم علی ای یارم علی افتاده گره در کارم علی ای امید قلب خون بابا ببین که قد کمون بابا بالا سرت میخونه بابا هر طرفی و من میبینم از تو یک نشونه داغ تو روی قلب بابا تا ابد میمونه پاشا ببین ب اشک بابا دارن میخندن اینا قلب من و خنده هاشون داره میسوزونه میخندن ب من ب چشم ترم میخندن ب این قلب مسترم وای تو امید اهل خیمه هایی عصای پیری بابایی پاشو بریم خیمه دوتایی رضا نصابی هدیه به علی اکبر صلوات شور یا زمینه شب هشت : آهسته قدم بردار علی ای صنوبر من آهسته قدم زن جلوی چشمای تر من آهسته برو سیر ببینم قد و قامتت رو آهسته برو ای پسرم ای تو اکبر من غم خوارم علی ای یارم علی افتاده گره در کارم علی ای امید قلب خون بابا ببین که قد کمون بابا بالا سرت میخونه بابا هر طرفی و من میبینم از تو یک نشونه داغ تو روی قلب بابا تا ابد میمونه پاشا ببین ب اشک بابا دارن میخندن اینا قلب من و خنده هاشون داره میسوزونه میخندن ب من ب چشم ترم میخندن ب این قلب مسترم وای تو امید اهل خیمه هایی عصای پیری بابایی پاشو بریم خیمه دوتایی رضا نصابیhttps://eitaa.com/rezanesabi

:هدیه به حضرت عباس صلوات شور یا زمینه شب نه : از جا بلند شو ای امیر لشکرم ابولفضل از جا بلند شو ای پناه خواهرم ابولفضل از جا بلند شو ای امید اهل حرم عباس از جا بلند شو ای امید دخترم ابوالفضل یا رو یاودم ای آب آورم برخیر و نگاه کن سوی حرم ای امید بچه ها بلند شو پناه خیمه ها بلند شو ب خاطر خدا بلند شو تیره سپهر بسته چش تر تو رو عباس عمود شکته تا  ابرو سره تو رو عباس ببین شکسته کمرم پاشو برادره من گرفته صحرا بوی پیکر تورو عباس ساقی حرم ای برادرم میگیره سراغ از تو دختدم ای برادرم بلند شو ازجا ای لشکرم بلند شو از جا آب آورم بلند شو از جا رضا نصابی https://eitaa.com/rezanesabi

هدیه به ارباب صلوات زمینه   عاشورا هستیه زینبی بمیرم میون گودالی غرق به خون تو قتلگاه و زخمی و بی حالی دورو برت یک لشگری از سپاه نامرد مشغول پای کوبین و در حال خوشحالی توی قتلگاه نیمه جون شدی پیش چشم من غرق خون شدی ای همه کسم تنها م نزاری من و با غصه هام  نزاری من و تو اینجا جام نزاری سالار زینب سالار زینب سالار زینب حسین رسید و شمر و می گیره موی تورو در مشت انگاری که می خواد ببره سر تورو از پشت قبل از اونی که جدا کنه سر از تنه پاکت داغ نگاه اون به خدا زینب تورو کشت بی  هوا زدش ضربه ها زدش از روبه رو نه از قفا زدش وای به پیش چشم های تر من افتادی در برابر من فرق به خون برادر من سالار زینب سالار زینب سالار زینب حسین رضا نصابی https://eitaa.com/rezanesabi