بسم الله الحرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمدوال محمد
#سلام_امام_زمانم❤️✋
سلام مولای سوگوارمان ، مهدی جان
به نام نامی اتان آغاز می کنیم روضه ی مادرتان را و در سایه ی معطر شال عزایتان و به برکت اشک های مقدستان و به احترام قلب داغدارتان و ... تنها به نیت ظهور روشنتان ، قدم در خیمه عزای بانوی دو عالم می گذاریم ...
رخصت دهید که در خیل عزاداران ، وارد شویم ...
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج صلوات🌹
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@rezanesabi
#آجركاللهیاصاحبالزمانعج
🏴شهادت غمبار بانو حضرت رقیه سلام الله علیها بر قلب مهربان و صبور شما تسلیت باد🏴
خداوند را در این سه شنبه ی سوگوار به اشکهای رقیه بانو ...
به قلب شرحه شرحهاش ...
به پاهای کوچکِ خستهاش ...
به اشکهای مداوم و جگرسوزش ...
به دلتنگیاش برای پدر ...
و به لحظهی پرالتهاب جان دادنش ...
سوگند میدهیم که شما را برساند
و امید را
بر جهان میهمان کند ...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#شهادتحضرترقیهتسلیت
🌱⃟🌸๛
=====🍃🌺🍃=====
4_5904321469143318529.m4a
1.3M
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
☑️ بند اول
ام بنینم من و ، همسر مولا منم
مادر سقایم و ، کنیز زهرا منم
همه هستم فدای حسین
همه عالم گدای حسین
( یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه ) ۲
☑️ بند دوم
نور دو چشم ترم ، کجایی ای پسرم
وقت رفتن شده ، بیا به بالا سرم
اشک غم می بارم از دو عین
کی بیایی سقای حسین
( یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه) ۲
☑️ بند سوم
آمده در یاد من ، واقعه ی کربلا
سکینه گفته برام ، از سر بر نیزه ها
قدم از داغتان خم شده
سوء چشمان من کم شده
( یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه ) ۲
#محمد_مبشری
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
اُم البنین تازه عروسِ،تازه عروس رو با رسم و رسوم میارن،وقتی هم قبیله ای هاش،طایفه کلابیه،با سر و صدا داشتن عروس رو میآورن،نزدیکا که رسیدن گفت:دیگه برید،از این جا به بعد نمیخوام کسی بیاد...چی شده فاطمه؟ گفت:این کوچه حرمت داره،این همون کوچه ای است که فاطمه رو زدن...لحظه ی وارد شدنش به خونه ی امیرالمؤمنین چارچوب خونه رو بوسه زد...
رسید دم در خانه،چرا تو نمیای؟ گفت: بگید خانوم خونه بیاد...خانم خونه کیه؟ بگید زینب بیاد... دوبار با زینب اینجور رو برو شد،یه بار اینجا روبرو شد،منتظر شد زینب رسید،یه بار دیگه هم دم دروازه ی مدینه،هی دنبال حسین می گشت،چرا مرد تو این کاروان نیست،پس جوونا کوشن؟
یکی اومد گفت:ام البنین! پسرات رو کشتن...حسین کجاست؟ یه وقت دید یه پیرتر ازخودش.. مگه پیر زن میدوه؟دید یه پیرتر از خودش داره میدوه،نزدیک شد،ای وای زینبِ،بغلش رو باز کرد،افتاد تو بغل ام البنین،مادر!مادر!...کتکم زدن...گفت:مادر امونم رو بریدن،بغض کرده بود،ام البنین می زد به کمرش،گریه کن دخترم، چی شده؟ گفت: نامحرم.....پرده ی محملم رو....
ام البنین یه فریادی زد،مگه بچه ام مرده بود؟ صدا زد نه اتفاقاً داشت می دید،رباب دوید صدا زد:خوب شد نبودی اُم البنین،آره نگاه می کرد،اما از رو نیزه...
صدا زد رباب:ام البنین! دوتا سر رو نیزه وانمی ایستاد،یکی شیر خوار.....یکی سر علمدار... گفت: رباب!سر شیرخوار،سر علمدار.... گفت: مگه خبر نداری؟ عباس عمود تو سرش اومد،سر واشد شد،هر کار کردن سر رو نیزه وانمی ایستادبا روسری سر رو.... سر بچه ی من هم که از نوک نی کوچک تر بود، با هر سنگ می افتاد.حسین....
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
vafat_hazrate_ommolbanin.mp3
1.81M
◈ام البنین یه فریادی زد،مگه بچه ام مرده بود؟ صدا زد نه اتفاقاً داشت می دید، رباب دوید صدا زد:خوب شد نبودی اُم البنین،آره نگاه می کرد،اما از رو نیزه...
🎙 #حیدر_خمسه
🍂 #متن_کامل_روضه
🥀 #حضرت_ام_البنین
❤️🔥 #بسيار_جانسوز
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض