#سیدالشهدا_علیهالسلام_اربعین_برگشت_به_کربلا
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در اربعین حسینی
بـاز آمـدم، از آن سـفـر مـشـکـل آمدم
با پـای خـود نـرفـتـم اگر، با دل آمـدم
بـاز آمـدم، اگـرچـه پـنـاهـم نـمیشـود
سرشار از تو شـوق نگـاهـم نمیشود
این سرزمین که جلوهای از محنت من است
حس کردهام خمیدهتر از قامت من است
این دشت پارهپاره پر از بوی آشناست
تنها لباس یوسف این خاک بـوریاست
یک روز میهمان همین سرزمین شدیم
هر یک برای حلـقهٔ خاکی نگین شدیم
این سرزمین که حرمت مهمان نمیشناخت
این سرزمین که جمع عزیزان نمیشناخت
این سرزمین حکایت حالی غریب داشت
حال و هوای غمزدهای بیشکیب داشت
در باد وحـشـتی ابـدی زوزه میکشید
گیـسـوی نخـلها همه آشـفـته میوزید
با بـادهـای اوجنـشـین ضجـه میزدند
انگار آسمـان و زمـین ضجه میزدند
شوم و غـریب بود صدا در گلوی آب
آشفـته و تـنـیـده به خون بود بوی آب
در کامها فقط عطش و زخـم تـیر بود
در جـامها سکوت سراب و کویر بود
هر نیـزهای که رفت به آغوش آسمان
یک کوه درد بود که بر دوش آسـمان
دیـدی که دل نـمیکـنم و با سـر آمدی
با سر به دستـگـیری از خواهر آمدی
من روی نـاقـه و سر تو بر فـراز نی
دیدی چه رفت بر سرم از اهتزاز نی
من خطبه خواندم و سر تو در میان تشت
من زخم خوردم و سر تو بر فراز دشت
من خطبه خواندم و به نگاهت نگاه من
تو کهف خواندی و شدی آنجا پناه من
روی لب تو نور و به کف، شام سنگ داشت
با روشنی، سیاهی از آغاز جنگ داشت
با کـاروان خـسـته چـهـل منـزل آمدی
با مـوجهـای تـبزده تـا سـاحـل آمدی
این خاک داغـدیده کسی را پناه نیست
باید به حال و روز همین خاک هم گریست
این خاک زخمهای تنت را شمرده است
این خاک مثل پیکر تو زخم خورده است
داغی نشـسته بر دلش از ماجـرای تو
خون گریه کرده وحش و طیور از برای تو
این خاک با تو همدم و مأنوس گشته است
این خاک با تو مأمن صدها فرشته است
بگـذار شرح خـاطره را مخـتصر کنم
این بار هـم بدون تو قـصـد سفـر کـنم
اینک منم سـفـیر تو ای پـیکـر عـزیز
این من سفـیر قـصهٔ تو ای سر عزیز
دیگر برای قـافـله وقـتی نـمـانده است
از سرزمـین پـاک تو باید کشید دست
من میروم که قـافـله را رهـبری کنم
در شـرح ماجـرای تو پیـغـمـبری کنم
شاعر : شهربانو طوسی
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹