eitaa logo
یارقیه
143 دنبال‌کننده
652 عکس
941 ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. و حضرت رقیه گوشه ی سرد خرابه منتظرم که بیایی خیلی دلم تنگه واست بگو بابا جون کجایی کجایی بابا ببینی نمی تونم پاشم آز جام کجایی بابا ببینی کبودیه زیر چشمام بعد تو لحظه ای خوشی ندیدم بعد تو خیلی ناسزا شنیدم دیگه از زندگی بابا بریدم بعد تو هر چی نبودش که دیدم بعد تو با لگد از خواب پریدم به سختی بابا نفس کشیدم من الذی ایتمنی‌ بابا 3 تنوره سینه من امشب . داغه مثل تنوره خولی امشب فقط من و تو هستیم امشب از ما دوره خولی چند شب و چند روزه بابا روی تورو سیر ندیدم عکس تورو روی خا کا با نوک انگشت کشیدم آرامشم تنها صدای تو بود تصویر هرلحظه م چشای تو بود روی گونم جای لبای تو بود کناره تو آرامشی داشتم تورو داشتم غم و غصه نداشتم سرم و روی زانوهات می زاشتم من الذی ایتمنی‌ بابا.      3 سه سالمه ولی می بینی پیرمو قامت کمونم‌ به دلم افتاده دیگه تا سحر. زنده نمونم کاشکی  میشد پیش من تو بمونی به قدر کافی کاشکی میشد مث قدیما بازم موی من و ببافی دخترت بابا از زندگی سیره خدا کنه امشب دعام بگیره رقیه در کناره تو بمیره گریه های من امشب بی امونه روی لبات جای لخته خونه این اثری از چوب خیزرونه من الذی ایتمنی‌ بابا 3 👇
بسم الله الرحمن الرحیم: |⇦•حالا که اومدی پیشم... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "يَا سَرِيعَ الرِّضَا ، اِغْفِرْ لِمَنْ لاَ يَمْلِكُ إِلاَّ الدُّعَاءَ ، فَإِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تَشَاءُيَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ ، وَذِكْرُهُ شَفَاءٌ ، وَطَاعَتُهُ غِنىً ، اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَسِلاَحُهُ الْبُكَاءُ .." *بری سوریه وارد حرم بشی رو به روت یه کاشی فیروزه ای رنگ این بیت رو‌ش نوشته ...* «آن کو‌ که در این مزار شریف آرمیده است امُّ البُکاء رقیه ی محنت کشیده است» *گریه سپره معمولا بچه ها از این سلاح استفاده می کنند.تا دعواشون میکنی گریه میکنن دست برمیداری. هر دختر بچه ای رو بخوای بزنی گریه کنه دلت به رحم‌میاد اما کربلا برعکس شد هروقت این سه ساله گریه کرد زدنش ..میگفتن گریه نکنی نمیزنیمت. میگفت :نه!من با بابام قرار گذاشتم..* «گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است» *گریه کرد،گریه کرد تا بالاخره به مراد دلش رسید یه وقت دید سر باباش جلو‌ چشماشه..* حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو‌ واکن بغل کن بغضم بازم، غریبیمو‌ تماشا کن حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم باتو بزار تعریف کنم بعدش، ببین من پیر شدم یا تو تو‌ وقتی اومدی گفتم‌که تقصیرِ دل من بود تو‌ که دیدی بابات خوابه چه وقته گریه کردن بود ببخش حرفای تعریفیم، دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی، خرابه جای خوبی نیست خرابه بِسترش خاکه، خرابه بالشش خِشته تو خیلی خاکیی اما، برای دخترت زشته برای دخترت زشته که خونه اش این طوری باشه بزار چیزی نگم شایدتو حرفام دلخوری باشه *خیلی حرفا آماده کرده بود بزنه اما تا نگاش به سر بریده ی باباش افتاد زِبونش بند اومد..بریده بریده گفت :أبَ..* کدوم خانوم با این حالش، پیش مهمون معذب نیست ببخش از راه طولانی، سر و وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید، براش با جون مهیّا شی خجالت می کشی وقتی، نتونی از زمین پاشی نگی من بی ادب بودم نگی این دختر عاشق نیست نمی تونم پاشم از جام پاهام پاهای سابق نیست «بس که دوید عقب قافله واویلا واویلا پای من از ره شده پر آبله واویلا واویلا» حالا چشمای کم سومو به هر چی جز تو می بندم به زورم باشه پا میشم به زورم باشه می خندم *بابا! یه نگاه کن به دخترت چرا چشاتو بستی؟یه نگاه کرد به باباش گفت..* مگه تو صورتم امشب، بغیر از خنده چی دیدی که از وقتی پیشم هستی، یه بار حتی نخندیدی :هادی جان فدا *تو‌که هر وقت من ومیدیدی میخندیدی تو‌که هر وقت دخترتو‌ میدیدی لبخند میزدی! مدینه هم‌ پیغمبر هر وقت فاطمه اش رو‌ میدید می گفت :"السَّلامُ عَلیکَ یا أَبَتاه"پیغمبر گُل از گُلش می شکفت.هر وقت حضرت زهرا سلام الله می گفت أبتاه پیغمبر خوشحال میشد لبخند میزد. یه روز پیغمبر اومد دید لحن فاطمه عوض شد نگفت بابا، گفت یا رسول الله ! پیغمبر تعجب کرد گفت دخترم هر بار من رو یه جور دیگه صدا میزدی میگفتی :یاأبتاه حالا میگی یا رسول الله!حضرت فرمود:آره بابا از سلمان شنیدم آیه نازل شده همه باید با این لفظ شما رو صدا بزنن بگن یا رسول الله! منم گفتم احترام کنم بگم یا رسول الله. پیغمبر فرمود این آیه درسته اما تو دختر منی، تو‌ پاره ی تن منی، تو‌میخوای من رو صدا بزنی بگو بابا. هروقت میگی بابا آرام‌ میشم‌ خوشحال میشم ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ㅤㅤ هر وقت گفت أبتاه دل پیغمبر آرام شد. اما دو جا گفت: یا أبتاه !چه گذشت به پیغمبر نمیدونم‌. یه جا بین در و دیوار. یه جا هم تو‌ کوچه ها وقتی تازیانه خورد گفت: یا أبتاه! رقیه ام‌ هربار باباش رو صدا کرد دل بابا آروم شد..هر بار بابا رقیه رو‌دید گُل از گُل چهره اش شکفت اما چه گذشت تو‌خرابه ..سر رو بغل کرد یه نگاه به سر کرد. یه نگاه به خودش کرد شروع کرد با سر حرف زدن، زمزمه کردن ..بابا!...‌* سوختی سوختم شبیه همیم تو آغوش هم ضریح همیم با تَن بی تَن برای منی کمم که بیای بابای منی *بابا ببین دخترتو ..* چقدر پیر شدم تو روزای دل آزار نبودی سرم داد کشیدن تو بازار مگه دختر تو نداره کِس وکار پایِ زخمم به تو‌ نرسید کجا بودی زجر موهامو‌ کشید کار دنیاست دوتا دل تنگ به هم برسن تو‌کاخ یزید *بابا تو هر کجا فکر میکردم ببینمت الّا کاخ یزید..نمیتونستم باور کنم اون سری که اون وسط ملعبه دست اون بی حیا شده سر مقدس بابای منه. هی رو‌پنجه های پا بلند میشدم هی عمه ام جلو‌ چشمم رو‌ می گرفت. هی دستای کوچولومو اشاره کردم عمه اون سر آشناست بگو‌ نزنه اون لبارو‌ نرنه ..‌بابا هرچی از عمه ام سؤال کردم گفتم عمه اون سر، سر کیه ؟ جوابمو نداد حالا جوابم رو‌گرفتم...*
هدیه به حضرت رقیه صلوات شور یا زمینه یاس توام اما برگ و برم سوخته پروانه ام اما بال و پرم سوخته از غمه دوریه تو بس که اشک ریختم تا به سحربابا چشم ترم سوخته زخمه کهنه دلم سر وا کرد زمونه با دخترت بد تا کرد بشکنه اون دستی که سیلی زد من و بیشتر شبیه زهرا کرد امون ای وای امون از غربت در وسط اتیش هم لباس پارم هم روسری و هم این معجرم سوخته بر اثر رده شلاقه زجر پست هم دست و هم کتف و هم کمرم سوخته برای شب غمم اخر نیست شبیه من هیچ کسی مضطر نیست دست سنگینی داره بابا زجر ضربه دستش از لگد کم تر نیست امون ای وای امون از غربت عمه به جای من سپر می شد هر جا ازخود من بیشتر این سپرم سوخته شبیه لبهای تو خونه این لبهام شبیه موی تو موی سرم سوخته من و گریه از تقلا انداخت من و درد و غصه از پا انداخت واسه ساکت شدن من نامرد جلو من سرت رو بابا انداخت رضا نصابی
@babolharam_net572_48527545805086.mp3
زمان: حجم: 17.4M
|⇦•من از کجا شروع کنم ... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ من از کجا شروع کنم، هر چی بگم اضافیه بگید برا هر گره ای، خانم رقیه کافیه به خود خدا گرفتم به خدا مریض بودم، شِفا گرفتم به امام رضا گرفتم من از این سه ساله، کربلا گرفتم می خوام علاقه امو بهت نشون بدم یه شب تو روضه ی خرابه جون بدم «قبله ی حاجات یا رقیه سادات یا رقیه سادات...» اگر میشه اسم منو، بگو توی گوش بابات بهش بگو دلش میخواد، یه روز شهید بشه برات تو بگی نه نمیاره تو بخوای محاله که ، محل نذاره بگو خیلی بی قراره بگو دلشوره ی، اربعینو دارد از طرف خودت عُقده امو واکنم می خوام برم حرم بابا بابا کنم «محتاج دعاهات یا رقیه سادات یا رقیه سادات..» کاشکی فدات شه مادرم، خاک نشینه رو معجرت من بمیرم ولی کسی، داد نکشه روی سرت همینو بدونی بسه بدجوری مهر تو، تو دلم نشسته آره دنیا خیلی پسته وقتی اینجوری دلِ تو رو شکسته دیگه تو زندگیم فقط دلم می خواد موقعه‌ی مردنم بابای تو بیاد «میگیم مثل بابات یا رقیه سادات یا رقیه سادات...» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم
1_19132991329.mp3
زمان: حجم: 2.74M
علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹یا باب نجات الاُمّة🔹 دست خالی اومدم به محضرت ارباب آبروداری کن ای مسبب الاسباب می‌خونم با گریه تو تاریکی هیأت توی تاریکی قبرم تو منو دریاب تو منو دریاب در شب اول قبرم تو منو دریاب زود بیا که کمه صبرم تو منو دریاب ای حسین جان ایشالله با مرغ آمین می‌رسی موقع تلقین می‌شه اون لحظه‌ها شیرین «یا باب نجات الاُمّه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فکری به حال نزار من رسوا کن مثه دنیا اونجا هم با من مدارا کن نذا گم بشم توی شلوغی محشر تو رو به جون رقیه منو پیدا کن منو پیدا کن میون صحرای محشر منو پیدا کن توی وانفسای محشر منو پیدا کن ای حسین جان اونجا صاحب‌‌اختیاری ایشالله هوامو داری بگو تنهام نمی‌ذاری «یا باب نجات الاُمّه» شاعر و نغمه‌پرداز:
. و حضرت رقیه گوشه ی سرد خرابه منتظرم که بیایی خیلی دلم تنگه واست بگو بابا جون کجایی کجایی بابا ببینی نمی تونم پاشم آز جام کجایی بابا ببینی کبودیه زیر چشمام بعد تو لحظه ای خوشی ندیدم بعد تو خیلی ناسزا شنیدم دیگه از زندگی بابا بریدم بعد تو هر چی نبودش که دیدم بعد تو با لگد از خواب پریدم به سختی بابا نفس کشیدم من الذی ایتمنی‌ بابا 3 تنوره سینه من امشب . داغه مثل تنوره خولی امشب فقط من و تو هستیم امشب از ما دوره خولی چند شب و چند روزه بابا روی تورو سیر ندیدم عکس تورو روی خا کا با نوک انگشت کشیدم آرامشم تنها صدای تو بود تصویر هرلحظه م چشای تو بود روی گونم جای لبای تو بود کناره تو آرامشی داشتم تورو داشتم غم و غصه نداشتم سرم و روی زانوهات می زاشتم من الذی ایتمنی‌ بابا.      3 سه سالمه ولی می بینی پیرمو قامت کمونم‌ به دلم افتاده دیگه تا سحر. زنده نمونم کاشکی  میشد پیش من تو بمونی به قدر کافی کاشکی میشد مث قدیما بازم موی من و ببافی دخترت بابا از زندگی سیره خدا کنه امشب دعام بگیره رقیه در کناره تو بمیره گریه های من امشب بی امونه روی لبات جای لخته خونه این اثری از چوب خیزرونه من الذی ایتمنی‌ بابا 3 👇
@nohe_sonati1_6229321037.mp3
زمان: حجم: 1.47M
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها 🎙سبک: تا مشکتو تو آب زدی... منتظرم تا که بیای سر روی زانوت بذارم رو صورت قشنگ تو من گل بوسه بکارم دل من رو توی ویرونه غم گرفته میریزم اشک، عمه ی من ماتم گرفته به حال این دختر تنها و غریبت میدونم قلب تموم عالم گرفته بابا جون... اومدی بابا با سرت به دخترت سر بزنی اومدی تا خرابه رو نقشی ز حیدر بزنی بیا بگم من براتو درد دلامو بزارم روی لبای، خونیت لبامو بگم بعد تو به ما بابا چی گذشته بگم که عمه همیشه داشته هوامو باباجون... گوشواره هامو بردن و ببین گوشم پاره شده دختر نازت باباجون اسیر و آواره شده رقیه ت از دشمن بی دین خورده سیلی مث زهرا صورتم بابا، گشته نیلی سرم خورده سنگ شامی ها وشکسته مارو چرخوندن توی شام با دست بسته بابا جون... حالا که اومدی پدر دخترتم همرات ببر از بس که سختی کشیدم اومده طاقتم بسر نمیخوام بعد تو دیگه این زندگانی زبعد تو شد بهار عمرم خزانی دلم میسوزه برای عمه باباجون تو این سختی ها شده عمه قد کمانی بابا جون... ✍اسماعیل تقوایی
کربلایی وحید محمدی1_19526969193.mp3
زمان: حجم: 11.37M
شور حضرت رقیه سلام الله علیها محرم ۱۴۴۷ ه.ق دنیای منه رقیه، رویای منه رقیه شیرینی زندگی، آقای منه رقیه ای سلاله ی اباعبدالله باغ لاله ی اباعبدالله عمرمون فدای تو بی بی جان ای سه ساله اباعبدالله خاتونِ اباعبدالله، هم خونِ اباعبدالله اسمت میکنه ماها رو، مجنون اباعبدالله واللهِ تویی شیرین تر، از جون اباعبدالله یا رقیه مولاتی .......... ذکر هر لبه رقیه، ماه هر شبه رقیه پرچمدار فتح شامِ، عمّه زینبه رقیه ای ترانه ی اباعبدالله نور خانه ی اباعبدالله ای فرشته ی اباعبدالله نازدانه ی اباعبدالله زهرای اباعبدالله، دنیای اباعبدالله خنده ت علت لبخند، زیبای اباعبدالله جنگیدی توو شام و کوفه، هم پای اباعبدالله یا رقیه مولاتی ✍ محرم ۱۴۴۷ ه.ق # # در ایتا
(س) بند1️⃣ بغلِ باباش بود من خودم دیدم عروسکم توی دستاش بود هِی نگاه میکرد منو آخه باباش همراش بود گل موی سرمو دیدم روی موهاش بود پیش من دخترشو میبوسه منو یاد بوسه هات میندازه آخه نامردی داره اندازه نمیگه منم دلم بابا میخواد موهای دخترشو میبافه موی سوخته ی منو میبینه از خجالت سرم هِی پایینه نمیگه منم دلم بابا میخواد لباست پاره - لباسم پاره - الان گوشوارم - کدوم بازاره؟ لبات پرخونه - لبام پرخونه -روی مُشت زجر - جای دندونه بابا بابا بابا (آی زدنم بابا)۴ بند2️⃣ منو بیشتر میزد زجرِ بی‌حیا منو با پشت خنجر میزد تا میگفتم که یواش تر منو بد تر میزد با سر بریده ی تو به ماها سر میزد دختر تو یه کمی معذّبه چون لباسام کمی نامرتّبه هنوزم برا تو دارم جذبه؟ منم اون دختر نازدار تو دست تو کجاس منو ناز کنی موی سوخته ی منو باز کنی باز محبتت رو ابراز کنی دخترت شده عزادار تو تا که میگفتم - بابامو میخوام - با پشت دستش - میزد رو لبهام منو از بس زد - کلافه‌م بابا - من انگار اینجا - اضافه‌م بابا بابا بابا بابا (آی زدنم بابا)۴ 👇
زمزمه حضرت رقیه سلام الله علیها بد جوری زدنش بی حس شد بدنش توی خرابه آخر کار چادر عمه شد کفنش سر رو خاکا میذاشت، طفلکی ۳ چشماش که سو نداشت، طفلکی ۳ پای پر آبله ش، خسته بود ۳ دستاش توی طناب، بسته بود ۳ _ بازوشو که نگو پهلوشو که نگو شبا همین که ماهو می دید گریه می کرد به یاد عمو تا چشماش رفت رو هم، زجر اومد ۳ سیلی، ضرب لگد، حرف بد ۳ موهای سوختشو، می کشید ۳ پیر شد از بس غم و، غصه دید ۳ _ نزدیک سحره دلتنگ پدره با سر سوخته میرسه که دخترو با خودش ببره خم شد با دستای، بی رمق ۳ روپوشو زد کنار، از طبق ۳ فهمید از راه دور، اومده ۳ انگار از توو تنور، اومده ۳ # # در ایتا
سلام الله علیها از بازار، می ترسم من از اون روز که با دست بسته بردنم تو انظار می ترسم اگه ماجرای اون روز بشه تکرار می ترسم نه فقط من همه دخترا ترسیدن واسه معجرا ترسیدن همه ی زنا ترسیدن نه فقط من همه دخترا افتادن از رو ناقه ها افتادن زیر دست و پا افتادن از مصیبتای راه، نگم بهتره از زنای بی پناه، نگم بهتره چی کشیدم این یه ماه... نگم بهتره چی کشیدم این یه ماه... نگم بهتره __ هی زخمام می سوزه این یه ماهه بس که گریه کردم از داغ تو چشمام می سوزه دل عمه زینب انقد واسه پاهام می سوزه نه فقط روز شب و نیمه شب جا موندم زجر بی ادب ترسوندم با موی سرم تابوندم نه فقط روز شب و نیمه شب باریدم روی سنگ و خاک خوابیدم خوابتو همش می دیدم از شبای قافله، نگم بهتره از پاهامو آبله، نگم بهتره از نگاه حرمله، نگم بهتره چی کشیدم این یه ماه... نگم بهتره # # در ایتا
. ☑️بند اول انگاری دارم خواب میبینم /خرابه شده چراغون خوش اومدی اما تو چرا/با سر اومدی باباجون حالا که هستی پیش دخترت بگو چرا نیست جسم اطهرت چقد زیاده زخمای سرت یه سوال دارم ازین صورت دودی/خیلی درده وقتی بودم توو محله ی یهودی/خیلی درده تا حالا من و دیدی به این کبودی/خیلی درده بابا حسین جان ابتا بابا حسین جان ☑️بند دوم بابایی سرم درد میکنه/میسوزه چشای تارم پاهای پر از تاولم و /زیر سر تو میزارم نبودی دشمن هر جایی میزد به عمه میزد خیلی حرف بد گاهی با مشت و گاهی با لگد نگم از سیلی و ضرب تازیونه /خیلی درده نگم از جسارتای بی بهونه/خیلی درده دارم از ضربه ها رو تنم نشونه /خیلی درده بابا حسین جان ابتا بابا حسین جان ☑️بند سوم نبودی ببینی باباجون،گرگای توو بیابون هر جایی گفتیم اسم تو، ما رو میزدن فراوون نگم برات از بازارای شام نگم برات از سنگای رو بام با عمه بودیم بین ازدحام تو رو من رها نمیکنم محاله تا زنده هستم دارم از غمت میمیرم تو ببین که خیلی خسته م منو با خودت ببر جان پدر، که پر شکستم بابا حسین جان ابتا بابا حسین جان ✍ 👇# # در ایتا