📸 شارع الرسول نجف و حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام در سال ۱۹۷۸ میلادی.
📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
🔰 نفرین حضرت زینب (ص) علیه مردم فلسطین!
در هفته های اخیر همزمان با هجوم رژیم صهیونیستی به باریکه غزه، شاهد انتشار عباراتی در فضای مجازی هستیم که گزارشات نادرستی را منعکس می کنید. از جمله این موارد می توان به متنی اشاره کرد که در سطح گسترده ای منتشر شده و به نفرین حضرت زینب (س) علیه مردم فلسطین اشاره دارد. در این متن ادعا شده:
«وقتی کاروان اسرا را به شام می بردند، به فلسطین که رسیدند، مردم فلسطین با سنگ به استقبال اسرا آمدند و به سوی مخدّرات سنگ پرتاپ می کردند. حضرت زینب آنان را نفرین کرد و فرمود: ای قوم شوم! نفرینتان می کنم که تا روز قیامت، سنگ از دستتان نیفتد. (اسرار شیعه، ص 69)».
💢در پاسخ به این ادعا ذکر چند نکته ضروری است:
🔹1- مستند نبودن گزارش: این مطلب در هیچ کتاب معتبر و شناخته شده ای نقل نشده است.
🔹2- مجهول بودن منبع: منبعی که به عنوان «اسرار شیعه» نام برده شده است، کاملاً مجهول است و نویسنده و سال و محل انتشار آن معلوم نیست؛ از این رو، مراجعه به این کتاب با هدف بررسی سند این مطلب، ناممکن است. البته احتمال دارد این نام، تصحیف نام کتابهای دیگری باشد از قبیل: 1) اسرار آل محمد؛ 2) اسرار الشهادة. اما در این دو کتاب نیز هیچ اشاره ای به این مطلب نشده است.
🔹3- وابستگی دعا و نفرین به کردار انسان ها، نه جغرافیای زندگی: بر فرض وجود چنین مطلبی، هرگز نمی توان همه ساکنان آن سرزمین تا روز قیامت مستحق آن نفرین دانست؛ زیرا این با عدالت خداوند ناسازگار است که افرادی را به جهت گناهان اجدادشان، مورد قهر و غضب قرار دهد: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» (انعام: 164).
دعا یا نفرین هایی که به منطقه یا شهری نسبت داده شده است، ذاتی آن منطقه نیست بلکه به جهت کردار مردمان آن دوره بوده است. در حقیقت آن نفرین یا دعا نتیجه اعمالی بوده که آن مردمان انجام داده اند؛ بنابراین، حتی اگر کسی قائل به سرایت دعا و نفرین به دوره های بعد باشد، تنها در صورتی است که مردمان دوره های بعد نیز عمل صالح یا کردار ناشایست دوره های قبل را تکرار کنند، سزاوار تکرار آن دعا یا نفرین خواهند بود.
برای نمونه منابعی که به عبور کاروان اسرای کربلا از فلسطین اشاره کرده اند، به این دعای جناب ام کلثوم برای مردم سیبور اشاره کردند:
«اعذب الله تعالی شرابهم و ارخص اسعارهم، و رفع ایدی الظلمة عنهم.» (محمد باقر بهبهانی، الدمعة الساکبة، ج 5 ص 68)
بیشک این دعا برای زمانی بوده که آنان نسبت به اهل بیت (ع) مودت و محبت لازم را اعمال کرده اند و تا زمانی که بر این ویژگی پایبند باشند، می توان امید سرایت این دعا را در حق آنان داشت.
در نقطه مقابل، جناب ام کلثوم برای مردم بعلبک اینچنین نفرین کردند:
«أباد الله خضراتهم و لا أعذب الله شرابهم، و لا رفع أیدی الظلمة عنهم.» (محمد باقر بهبهانی، الدمعة الساکبة، ج 5 ص 68)
این نفرین به جهت کردار ناشایست مردم آن دوره بوده است؛ اما اگر این شیوه آنان تغییر یابد، بدون تردید خداوند این نفرین را از مردم آنجا مرتفع می سازد.
🔹4- ارادت مردم عسقلان به اهل بیت (ع): با توجه به اینکه روایات مربوط به عبور کاروان اسرا از فلسطین، مربوط به عبور از شهر عسقلان است، با مراجعه به منابع تاریخی شاهد هستیم که مردم عسقلان به اهل بیت (ع) ارادت داشته اند و یکی از زیارتگاه های شهر عسقلان، مقام رأس الحسین (ع) بوده است. بر اساس نقل های تاریخی حاکم عسقلان شخصی با ایمان و خدا ترس بود و دستور داد سر مطهر امام حسین (ع) را در این شهر دفن کنند، که البته در ادامه همین نقل آمده که بعدها سر مطهر را از آن شهر به مصر منتقل کردند (لبیب بیضون، موسوعه کربلا، ج2، ص539.)
بر اساس این گزارشها، در عصر خلافت المستنصر بالله فاطمی (م 487ق) یکی از خلفای فاطمی و وزارت بدرالجمالی، شخصی در خواب دید که سر امام (ع) در عسقلان دفن است و در خواب، محل آن برایش مشخص شد و آنجا را نبش کردند و بدرالجمالی بر آن بارگاهی ساخت (گروهی از تاریخپژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا، ج ۲ ص ۵۸۴.)
مقريزی (م 845ق) به نقل از ابن میسر، از مورخان سدۀ هفتم هجری، چنین گزارش میکند: «در سال ۴۹۱ هجری افضل بن امیرالجیوش با لشکری که برای نبرد با صلیبیها به بیتالمقدس رفته بود. بعد به عسقلان بازگشت و محلی را که رأسالحسین(ع) در آن بود ویرانه دید. پس سر را بیرون آورد، معطر کرد و به جایی دیگر منتقل نمود. آنگاه آن بارگاه را تعمیر کرد و سر مقدس را با احترام به جایگاه اول برگرداند.» (مقريزي، احمد بن علي، المواعظ والاعتبار بذكر الخطط والآثار، ج 2 ص 322.)
قزوینی (م 682ق) گزارش کرده است که مزار رأس الحسین (ع) در عسقلان، ساختمانی بزرگ با سنگهای مرمر بوده و مردم به آن تبرک میجستهاند و از همه جا برای زیارت آن میآمدهاند و نذورات فروانی برای آن انجام میشده است (قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۲۲۲.)
البته منابع تاریخی تصریح دارند که این مقام در دوران جنگهای صلیبی از عسقلان به مصر منتقل شد. سبط ابن الجوزی (م 654ق) می گوید: «خلفای مصر آن را از عسقلان به قاهره منتقل کردند و این مکان در قاهره مشهد بزرگی است که مورد زیارت قرار می گیرد.» (سبط ابن الجوزی، تذكرة الخواص، ص 546). این مسجد، اکنون نیز در قاهره وجود دارد، محل تجمع و مرکز محافل دینى و قرآنى، به ویژه در شبهاى ماه رمضان است.
البته در این که آن سر، سر امام حسین علیه السلام بوده، تردید وجود دارد و علمای شیعه این دیدگاه را نمی پذیرند. (اعیان الشیعه، ج 1، ص 627.)
🔅نتیجه سخن اینکه ادعای نفرین حضرت زینب (س) علیه مردم فلسطین، هیچ مستند تاریخی و روایی ندارد و هیچ منبعی به آن اشاره نکرده است. بر فرض اثبات این ادعا، نمی توان آن نفرین را ذاتی آن منطقه دانست؛ بلکه نفرین نتیجه کردار مردمان آن زمان بوده است. در طول تاریخ، عسقلان به عنوان یکی از مکانهایی که مقام رأس الحسین (ع) را در خود جای داده بوده، به مکانی برای عرض ارادت به محضر اهل بیت (ع) تبدیل شده است.
📌#پاسخ_به_شبهات
📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
🔖 #معرفی_کتاب
📗نام کتاب: «توحید در پرتو کتاب و سنت»
🖌نویسنده: #رسول_چگینی
در این کتاب دیدگاه وهابیت پیرامون چیستی، چگونگی، بایستگی و جانمایی توحید در منظومه اعتقادی اسلام مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
📚#معرفی_کتاب:
♨️ این کتاب در پنج فصل، مبانی فکری وهابیت پیرامون توحید را مورد واکاوی و نقد قرار داده است:
1️⃣ در فصل نخست به تعریف و اقسام توحید اشاره شده است. در هر دو بخش، بدعتهای وهابیت در ارائه تعریف و تقسیم نو پیدا از توحید به اثبات رسیده است.
2️⃣ فصل دوم به جایگاه توحید در اسلام اختصاص دارد که نادیده گرفتن وظایف انبیاء و کارکردهای دین، ثمره نگاه وهابیت به جایگاه توحید عنوان شده است.
3️⃣ نقد یکی از مهمترین ادعاهای وهابیت درباره مشرکان در فصل سوم قرار دارد. آنان با طرح ادعای توحید ربوبی مشرکان، مسلمانان امروزی را بدتر از مشرکان عصر نزول قلمداد میکنند. معناشناسی شرک، کفر، الوهیت و ربوبیت و ترسیم سیمای درونی مشرکان از قرآن مجید، روشی است که در این فصل دنبال شده است.
4️⃣ فصل چهارم به اختلافاتی که در تبیین کلمه توحید (لا اله الا الله) وجود دارد، پرداخته است. دستهبندی دیدگاه علمای اهلسنت و شیعه در این مسأله، راه را برای دستیابی به ترکیب صحیح این عبارت نمایان میسازد.
5️⃣ فصل پنجم مربوط به نقد «شروط لا اله الا الله» است. این بحث یکی از مسائل ریشهای وهابیت است که پذیرش اسلام افراد را منوط به فراهم آوردن شروطی میداند که احراز آن خارج از توان افراد است.
📌 #تألیفات
📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
📍معرفی کتاب
▪️«سقیفه نگاری» در طول تاریخ
اصطلاح «سقیفه» در علم کلام به ماجرای غصب خلافت امیرالمؤمنین (ع) پس از وفات پیامبر خدا (ص) اشاره دارد. در این رویداد، هنگامی که امیرالمؤمنین (ع) و برخی دیگر از صحابه مشغول تدارک مراسم تدفین رسول الله (ص) بودند، عدهای از انصار به رهبری سعد بن عباده بزرگ قبیله خزرج، در سقیفه بنیساعده جمع شدند تا برای انتخاب جانشین پیامبر(ص) تصمیم بگیرند. به نظر برخی تاریخنگاران، این اجتماع انصار، فقط برای تعیین حاکمی برای شهر مدینه بوده است؛ اما با ورود برخی از مهاجران به جلسه، مجادلات به سمت تعیین جانشین پیامبر (ص) برای رهبری تمام مسلمانان تغییرمسیر داد و در نهایت، با ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان بیعت شد. بنابر نقل منابع تاریخی، به جز ابوبکر که از طرف مهاجران سخن میگفت، عمر بن خطاب و اَبوعُبَیده جَرّاح نیز در سقیفه حاضر بودهاند.
این در حالی است که به نوشته تاریخنگاران، انتخاب ابوبکر مورد پذیرش عمومی نبوده است. پس از این واقعه افرادی مانند امام علی (ع)، حضرت فاطمه زهرا (س)، فضل و عبدالله پسران عباس عموی پیامبر (ص) و نیز برخی اصحاب معروف پیامبر (ص) مانند سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد بن عمرو، زبیر بن عوام و حذیفة بن یمان به برگزاری شورای سقیفه و نتیجه آن اعتراض کردند.
از دیدگاه شیعه، واقعه سقیفه و نتایج آن را بر خلاف سخنان پیامبر (ص) مبنی بر جانشینی امام علی (ع) بهویژه در غدیر خم است به همین جهت همواره از این رویداد به عنوان منشأ شکل گیری تفرقه در امت اسلامی یاد می کنند.
در منابع تاریخی واقعه سقیفه گزارش شده است. همچنین آثاری نیز برای بررسی و تحلیل آن نوشته شده است و نیز مستشرقانی مانند هنری لامنس، کایتانی و ویلفرد مادلونگ در تألیفاتی به نقل و بررسی واقعه سقیفه پرداختهاند. کتاب The succession to Muhammad (جانشینی محمد) اثر مادلونگ و نظریه مثلث قدرت از هنری لامنس از معروفترین آنها هستند.
عالمان فراوانی در طول تاریخ برای مخفی نماندن حقیقت، نسبت به رویدادهای سقیفه به روشنگری علمی پرداخته اند و تا کنون کتابهای زیادی در این موضوع نوشته شده است. اهمیت این موضوع تا بدانجا است که می توان آثار زیادی را مشاهده کرد که از واژه «سقیفه» در نام آن کتاب استفاده شده است. در ادامه به مهمترین کتابهایی که با موضوع و عنوان «سقیفه» به رشته تحریر درآمده اند، اشاره می شود:
1- کتاب السقیفه: سلیم بن قیس کوفی (م 76ق).
2- کتاب السقیفه: ابو مخنف ازدی (م 157ق).
3- کتاب السقیفه وبیعه أبی بکر: محمد بن عمر واقدی (م 207ق).
4- کتاب السقیفه: أبو عیسی الوراق محمد بن هارون (م 247ق).
5- السقیفه: عمر بن شَبَّة بن عبیده بن ریطه النمیری البصری (م 262ق).
6- کتاب السقیفه: إبراهیم بن محمد بن سعید الثقفی (م 283ق).
7- السقیفه: أبوصالح السلیلی بن أحمد بن عیسی بن شیخ الحسالی أو السائی، مؤلف ناشناخته (قرن سوم).
8- کتاب السقیفه وفدک: أبو بکر أحمد بن عبد العزیز الجوهری (م 323ق).
9- رساله السقیفه وشأن الخلافه: أبو حامد أحمد بن بشر بن عامر المروزی (م 362ق).
10- حدیث السقیفه: أبو حیان علی بن محمد التوحیدی (م 380ق).
11- لوامع السقیفه والدار والجمل والصفین والنهروان: عبیدالله بن عبدالله السعدآبادی (م قرن پنجم).
12- لوامع السقیفه والدار والجمل وصفین: أبو عبدالله الحسین ابن محمد الحلوانی (قرن پنجم).
13- کامل البهائی که به نام «کامل السقیفه» نیز شناخته می شود: عماد الدین الحسن بن علی بن محمد بن علی الطبری (م قرن هفتم).
14- سقیفهء بنی ساعده: «فارسی» بدون ذکر نام مؤلف.
15- الرد علی رد السقیفه: سید أمیر محمد ابن سید مهدی موسوی الکاظمی القزوینی.
16- سقیفه بنی ساعده: «فارسی» فهیم السلطان قدس شریفی.
17- سقیفه سخیفه، یا بطلان إجماع وشوری: «فارسی» عباس راسخی نجفی.
18- السقیفه: محمد رضا مظفر (م 1383ق).
19- سقیفه واختلاف در تعیین خلیفه: «فارسی» سحاب بن محمد زمان التفرشی.
20- علی هامش السقیفه: محمد جواد الغبان.
21- السقیفه أم الفتن: دکتر جواد جعفر الخلیلی (م 1419ق)
22- مؤتمر السقیفه: دکتر محمد التیجانی.
🔅خداوند همه عالمان دین که در راستای روشنگری حقایق تلاش کرده اند را در دنیا و آخرت سعادتمند بگرداند.
آمین🌷
📌 #حقایق_تاریخی
📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
هفته پژوهش بر همه محققان واهل قلم گرامی باد.
معاونت پژوهش حوزه علمیه حضرت آیت الله مصطفوی کاشان برگزار می نماید:
سخنران : حجت الاسلام والمسلمین چگینی دانشجوی دکتری از دانشگاه باقرالعلوم(ع) قم
برگزیده مقام سوم در نهمین جشنواره علامه حلی (ره) قم درسال ۱۴۰۲ وبرگزیده مقام سوم بخش ویژه هشتمین دوره جشنواره سراسری علامه حلی سال ۹۵
*صاحب عنوان ده ها کتاب ومقاله
زمان: شنبه ۲۵ آذر ماه ۱۴۰۲
مکان: حوزه علمیه حضرت آیت الله مصطفوی کاشان
معاون پژوهش حوزه علمیه حضرت آیت الله مصطفوی کاشان
📍#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
▪️الگوریتم اثبات تاریخی یک حقیقت مکتوم!
دستیابی به حقیقت از آرزوهای دیرین بشر است که در مسیر جستجوی آن، روشهای گوناگونی را کشف کرده و به کار بسته است. به هر میزان که بر اهمیت آن حقیقت افزوده شود، شیرینی آگاهی از آن زیاده می گردد و هرچه دادههای پیرامون آن نایاب باشد، دسترسی به آن حقیقت دشوارتر است.
تاریخ بهمثابه علمی که گذشته بشر را بازگو می کند، روشهای متعددی برای بازیابی حقایقِ ناپیدا پیش روی حقیقتجویان قرار داده است. استفاده از فَکتها، تحلیل دادهها و کنار هم قرار دادن شواهد و قرائن، شیوه مرسومی است که تلألؤ نور حقیقت را از زیر صفحات کتمان و تحریف نمایان می سازد.
اگرچه امروزه ابعاد سترگی از تاریخ پر فروغ اسلام بر اندیشه محققان سایه افکنده است، اما همچنان زوایای پنهانی وجود دارد که جز از مسیر کاوشهای تاریخی، راهی برای درک حقایق آن بُرهه فراهم نیست.
منابع تاریخی، بهترین گنجینه ای است که ارتباط انسان با گذشته را برقرار ساخته است؛ اما منابع متقدم تاریخ اسلام مانند تواریخ سایر ملل که اغراض و انگیزههای مَسندنشینان در نحوه نگارش آن تأثیرگذار بوده، دستخوش ناملایمات شده و نارسا در انعکاس همه حقایق، با کتمان و حذف و تحریف رویدادها دستوپنجه نرم کرده است. اینکه «تاریخ را همواره قوم پیروز نوشته است»، واقعیت دردناکی است که نه به نحو عام استغراقی اما در موارد زیادی قابل ادراک است. پژوهشگران، سنگینیِ وظیفة بازیابی حقیقت در موضوعات مکتوم تاریخی را بر دوش خود احساس می کنند؛ وظیفه ای که جز از راه کاوش تاریخی، تدارک دیده نمی شود.
یکی از مهمترین موضوعات چالش برانگیز در طول تاریخ، رهگیری جرم و جنایاتی است که به صورت غیر رسمی و مخفیانه انجام شده است. دشواری آگاهی از حقیقتِ امر در این موضوعات، آنجا مضاعف می شود که این جنایات، به دستورِ حاکمان یا نزدیکانِ دربار و یا به دست اعضای تأثیرگذار یک حکومت و قدرتِ بَرمَسند انجام شده باشد؛ زیرا قلمبهدستان فراوان با مهارتِ خاصی که در واژگونی حقایق کسب کرده اند، تاریخ را آنگونه که «باید» نوشته اند نه آنگونه که «هست».
🔹شهادت حضرت فاطمه (س)؛ حقیقت مکتوم
ماجرای شهادت حضرت فاطمه (س) نیز از رویدادهایی است که در طول تاریخ تلاشهای زیادی برای مخفی نگاه داشتن آن وجود داشته است؛ زیرا این جنایت به دستور خلیفه وقت و توسط عاملان حکومت، علیه تنها یادگار مهمترین شخصیت حکومتی انجام گرفته است که حاکمان بعدی خود را جانشین او می دانستند. با آشکار شدن حقیقت، پایه های مشروعیت جانشینان با چالش های جدی مواجه می شده است؛ بنابراین، انگیزه های زیادی برای کتمان و انکار این جنایت وجود داشته است.
🔹سازوکار اثبات شهادت حضرت فاطمه (س)
برای اثبات شهادت حضرت زهرا (س) ضروری است که نکاتی را محفوظ داشت:
📍اول: شهادت حضرت زهرا (س) در معرکه نبرد واقع نشده است بلکه بر اثر صدماتی بوده که در ماجرای هجوم به درِ خانه ایشان برای اخذ بیعت از امیرالمؤمنین (ع) و سایر ساکنان خانه وارد شده است. بنابراین، شهادت ایشان با شهادت حمزه سید الشهداء، عمار یاسر و دیگران که نحوه قتل آشکار است، تفاوت دارد. در نتیجه، نباید توقع داشت که صراحت موجود در گزارش قتلهای شهدا برای شهادت حضرت زهرا (س) وجود داشته باشد.
📍دوم: اثبات شهادت حضرت زهرا (س)، از مسیر اثبات ارتباط میان جنایت های هنگام هجوم با وفات حضرت زهرا (س) فراهم می شود. بدیهی است تلاشهای عالمان برای اثبات این ارتباط، به جهت فقدان دانش کافی و تجهیزات مورد نیاز در زمان وقوع شهادت است. اگر این اتفاق در دهه های اخیر واقع می شد، به لطف تکنولوژی و آزمایشهای موجود، انکار این جنایت غیرممکن می بود.
📍سوم: به میزان فاصله ای که از وقوع جنایت تا وفات، بازه زمانی ایجاد شود، اثبات ارتباط میان این دو دشوارتر می شود؛ زیرا این فاصله زمانی، زمینه برای انکار ارتباط میان جنایت با وفات را برای دستاندرکاران آن فراهم می سازد.
📍چهارم: بروز فاصله زمانی، تأثیری در حکم قتل ندارد. علمای اهل سنت و شیعه تصریح کرده اند که اگر کسی بر اثر صدماتی که در معرکه می بیند، بعدها از دنیا برود (ارتثاث)، بر او عنوان شهید اطلاق می شود و اگر خارج از معرکه این اتفاق افتد، حکم قصاص از قاتل او ساقط نمی شود (الجزيري، الفقه على المذاهب الأربعة ومذهب أهل البيت، ج ٥ ص ٤١٦).
📍پنجم: راه اثبات قتل در فقه اسلامی بر چهار شیوه است: 1- اعتراف قاتل؛ 2- شهادت شاهدان؛ 3- قسم خوردن تعداد معین؛ 4- علم قاضی. بنابراین، حتی اگر سه راه نخست برای اثبات شهادت مهیا نشود، علم کسی که آگاه به قواعد شرعی است نیز برای اثبات شهادت کفایت می کند. این علم با استناد به قرائن و شواهدی پیرامون آن واقعه به دست می آید.
🔹بازخوانی ماجرای هجوم
با نظرداشت موارد پیشگفته می توان اینگونه استنباط کرد:
همه تاریخ نگاران اجماع دارند که حضرت فاطمه (س) در سال یازدهم هجری دنیا را ترک کردند. شیعیان آن را حدود سه ماه (75 تا 95 روز) و اهل سنت شش ماه پس از وفات رسول الله (ص) می دانند. درباره سن حضرت هنگام وفات نیز اختلاف وجود دارد که این اختلاف به جهت اختلاف در تاریخ ولادت ایشان است. اهل سنت ولادت حضرت را پنج سال قبل از بعثت، و شیعه پنج سال پس از بعثت می دانند. در هر صورت، ایشان هنگام وفات بین 18 تا 28 سال داشته اند؛ یعنی کمتر از سی سال و در سنین جوانی به سر می بردند.
عالمان اهل سنت در موضوع وفات حضرت فاطمه (س)، از رویدادهای زمان حیات پیامبر (ص) تا نحوه تشییع و دفن ایشان سخن گفته اند، اما درباره علت وفات حضرت، حرفی به میان نمی آورند. آنان گفته اند که پیامبر (ص)، حضرت فاطمه (س) را خواندند و با هم صحبت خصوصی کردند، حضرت کمی گریان و سپس خندان شدند، وقتی از ایشان علت آن پرسیده شد، فرمودند: پیامبر (ص) خبر داد که به زودی از دنیا وفات می کند و من اولین کسی از خاندان پیامبر (ص) هستم که به ایشان ملحق می شود.» (مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، بيروت، دار إحياء التراث العربى، ج 4 ص 1904). وقایع روز وفات حضرت فاطمه (س) را نیز بازگو کرده اند که حضرت از ام سلمه خواستند که برای انجام غسل به ایشان کمک کند و سپس لباس پاکیزه ای پوشیدند و گفتند که امروز از دنیا می روند و این اتفاق افتاد. (احمد بن حنبل شیبانی، مسند احمد، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1421 هـ.، ج 45 ص 587). حتی ماجرای دفن شبانه (بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، دار طوق النجاة، 1422 هـ.، ج 5 ص 139) و استفاده از تابوت برای تشییع جنازه (ذهبي، محمد بن احمد، سير أعلام النبلاء، بيروت، مؤسسة الرسالة، سوم، 1405 هـ.، ج 1 ص 54) نیز نقل شده است. اما هرگاه از آنان درباره علت وفات حضرت فاطمه (س) پرسیده می شود، نهایت حرفی که زده می شود اینکه می گویند به جهت حزن و اندوه شدید به جهت فراق پیامبر خدا (ص) از دنیا رفتند (https://www.islamweb.net/ar/fatwa/35852/).
با توجه به اینکه حضرت فاطمه (س) هنگام شهادت در سنین جوانی به سر می بردند و منابع حدیثی و تاریخی هیچ بیماری یا اتفاق دیگری که منجر به وفات حضرت باشد را نقل نکرده اند، بنابراین، باید با واکاوی رویدادهای زندگی حضرت، همه احتمالات را مورد نظر قرار داد.
بر اساس آنچه که در منابع اهل سنت منعکس شده است، گروهی که عمر بن خطاب سردسته آنان بود، برای بیعت گیری از امیرالمؤمنین (ع) و افرادی که در خانه ایشان مستقر بودند، به آن خانه هجون بردند. از گفتگوی میان عمر بن خطاب با حضرت فاطمه (س) فهمیده می شود که ایشان در مواجهه با دسته عمر بن خطاب، به مقابل در آمدند. ابن ابی شیبه (م 235ق) می گوید: «هنگامى كه مردم با ابوبكر بيعت كردند، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره پرداخته بودند، اين خبر به عمر بن خطاب رسيد. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا! محبوبترين فرد نزد ما پدر تو است و پس از او خودت!!! ولى سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند.» (ابن أبي شيبه، عبدالله، المصنّف في الأحاديث والآثار، رياض، مكتبة الرشد، 1409 هـ.، ج 7 ص 432). آنها با خود فتیله آتش نیز همراه آورده بودند (بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بيروت، دار الفكر، 1417 هـ، ج 1 ص 586).
منابع زیادی این هجوم و تهدید به آتش زدن خانه حضرت زهرا (س) اشاره کرده اند؛ ولی درباره اینکه پس از آن چه اتفاقی افتاد، منابع تاریخی بخلورزی کرده اند. شاهکلید دستیابی به علت شهادت حضرت فاطمه (س) در رویدادهای این لحظه است. طبری (م 310ق) بدون ذکر جزئیات، گلاویز شدن عمر بن خطاب با زبیر بن عوام را منعکس کرده (طبري، محمد بن جرير، تاريخ طبري بيروت، دار التراث، 1387 هـ.، ج 3 ص 202) و مقاتل بن عطیه (م 505ق) آتش زدن در خانه را گزارش کرده است (مقاتل بن عطيه، الامامة و الخلافة، بیروت،موسسة البلاغ، ص160 و 161). در نهایت عمر بن خطاب توانست آنان را برای بیعت کردن نزد ابوبکر ببرد (ابن عبد ربه، العقد الفرید، بيروت، دار الكتب العلمية، 1404 هـ، ج 5 ص 13).
بنابراین، آنچه مسلم است اینکه عمر بن خطاب پس از تهدید، به وسیله مشعلی که در دست داشت، درِ خانه حضرت زهرا (س) را آتش زده است و این باعث شده که اهالی خانه به مقابل خانه آیند و با عمر بن خطاب درگیر شوند. در نهایت عمر بن خطاب اعضای خانه را برای بیعت کردن نزد ابوبکر برد. هیچ گزارشی از مقابله نظامی امیرالمؤمنین (ع) با عمر بن خطاب وجود ندارد. همچنین هیچ سندی موجود نیست که عمر بن خطاب، کفاره قسم خود مبنی بر آتش زدن خانه را پرداخته باشد؛ در نتیجه، آتش زدن خانه محقق شده است.
🔹قرائن و شواهد برون متنی
اما در این میان، منابع اهل سنت نسبت به واکنش حضرت زهرا (س) و اقدامات ایشان در برابر هجوم عمر بن خطاب چندان آشکار سخن نگفته اند. به همین دلیل باید به سراغ قرائن و شواهد دیگر رفت. یکی از ابهامات اصلی وقتی به وجود می آید که متوجه می شویم ابوبکر، هنگام مرگ از عملی پرده برداشته که چندان در منابع اهل سنت منعکس نشده است. او می گوید: «من به چيزي تأسف نميخورم، مگر بر سه چيز كه انجام دادم و سه چيزي كه انجام ندادم و سه چيزي كه كاش از رسول خدا (ص) ميپرسيدم: دوست داشتم خانۀ فاطمه را هتك حرمت نميكردم هر چند براي جنگ بسته شده شود...» (طبري، محمد بن جرير، تاريخ طبري، بيروت، دار التراث، دوم، 1387 هـ.، ج 3 ص 430). مراد او از هتک حرمت خانه فاطمه (س) چیست؟ اگر رویداد هجوم به خانه حضرت زهرا (س)، به بیعت گیری از اعضای خانه ختم شده باشد، این چندان موضوع مهمی نیست که ابوبکر در لحظات آخر عمر، از انجام آن پشیمان شده باشد. حتماً اتفاق مهمتری افتاده است که اینگونه خلیفه را به تأسف واداشته است.
قرینه دیگر، قهر حضرت فاطمه (س) با ابوبکر تا پایان عمر است. بخاری (م 256ق) می گوید حضرت فاطمه (س) تا زمانی که زنده بودند، با ابوبکر سخن نگفتند و وصیت کرد پس از مرگ، او را شبانه دفن کنند و ابوبکر را از این ماجرا باخبر نسازند (بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، دار طوق النجاة، 1422 هـ.، ج 5 ص 139). همچنین ابن قتیبه دینوری (م 276ق) نقل کرده که حضرت فاطمه (س) به ابوبکر گفته است که در هر نماز او را نفرین می کند. (ابن قتیبه دینوری، الامامة والسیاسة، بیروت، دار الكتب العلمية، 1418هـ، ج 1 ص 17). این گزارشات نیز بیانگر رویداد مهمی است که در ماجرای بیعت گیری اتفاق افتاده است؛ اما منابع اهل سنت، نسبت به آن سکوت کرده اند. در اینجا باید به سراغ منابع دیگر رفت تا به حقیقت ماجرا پی برد.
🔹محسن بن علی (ع)؛ سند مظلومیت
مسعودی (م 345ق) تاریخنگار برجسته نقل کرده که «به فاطمه هجوم آورده و درب خانه او را آتش زدند و او را به زور از آن بيرون آوردند و سرور زنان را با در چنان فشار دادند که سبب سقط محسن گرديد.» (علي بن الحسين مسعودی، اثبات الوصية، قم، انصاریان، 1384ش، ص146). ابن ابی دارم (م 352ق) نیز بر این باور بود که «عمر به فاطمه لگد زد كه سبب سقط محسن گرديد.» (ذهبي، محمد بن احمد، سير أعلام النبلاء، بيروت، مؤسسة الرسالة، سوم، 1405 هـ.، ج 15 ص 578). منابع شیعه نیز همداستان با یکدیگر، به ماجرای سقط محسن فرزند حضرت فاطمه (س) اشاره کرده اند؛ برای نمونه شیخ طوسی (م 460ق) می گوید: « اختلافي بين شيعيان نيست که عمر بن الخطاب بر شکم فاطمه (س) ضربت وارد آورد تا آنکه فرزندش را سقط کرد و آن فرزند محسن ناميده شد. روايت در اين باره نزد شيعيان مشهور است.» (طوسي، محمد بن حسن، تلخيص الشافي، قم، انتشارات المحبين، 1382 ش، ج 3 ص 156).
با توجه به اینکه انگیزه های فراوانی در عدم نقل این ماجرا در منابع برای اهل سنت وجود دارد، ذکر نشدن آن نمی تواند دلیل واقع نشدن آن باشد؛ زیرا افزون بر اینکه پذیرش این ماجرا، درهم شکننده مبانی فکری خلافت خلفا است، قرائن و شواهد متقنی وجود دارد که نمی توان به آنها بی توجه بود.
بنابراین، حضرت فاطمه (س) هنگام هجوم عمر بن خطاب، مورد صدمات شدیدی قرار گرفتند به نحوی که فرزند ایشان سقط شد. حتی اگر هیچ صدمه ای نیز وارد نشده بود، همین سقط جنین به تنهایی بر وقوع جنایت دلالت دارد. برای نمونه وقتي عمر بن خطاب، زن بارداری را برای محاکمه نزد خود خواند، آن زن از ترس مواجهه با عمر بن خطاب، بچه خود را سقط کرد. امیرالمؤمنین (ع) نیز عمر بن خطاب را به پرداخت دیه آن جنین محکوم کرد (عبدالرزاق صنعانی، المصنف، بيروت، المكتب الإسلامي، دوم، 1403هـ، ج 9 ص 458).
بیتردید سقط شدن فرزند، دارای تبعات جسمی خطرناکی است که می تواند یک بانو را از پای درآورد به همین دلیل بود که زینب دختر هاله بنت خویلد، 6 سال پس از سقط جنین بر اثر ترس، شهید نامیده شد (ابن كثير دمشقي، إسماعيل بن عمر، البداية والنهاية، بيروت، دار إحياء التراث العربي، 1408 هـ.، ج 5 ص 329).
نتیجه برداشت های فوق اینکه حضرت فاطمه (س) هنگام هجوم عمر بن خطاب به درِ خانه ایشان، مورد صدمات شدیدی واقع شدند به نحوی که فرزند ایشان سقط شد و بر اثر این صدمات، حضرت حدود 3 یا 6 ماه بعد از دنیا رفتند. فاصله زمانی میان وقوع صدمه با زمان وفات هیچ تأثیری در حکم قتل ایشان ندارد و شهیده بودن حضرت فاطمه (س) انکار ناشدنی است.
📌#شبهات_فاطمیه
📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
🔰الگوریتم اثبات تاریخی یک حقیقت مکتوم
حجتالاسلام والمسلمین رسول چگینی، پژوهشگر و استاد بنیاد بینالمللی امامت در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده است نوشت:
تاریخ بهمثابه علمی که گذشته بشر را بازگو میکند، روشهای متعددی برای بازیابی حقایقِ ناپیدا پیش روی حقیقتجویان قرار داده است. استفاده از تحلیل دادهها و کنار هم قرار دادن شواهد و قرائن، شیوه مرسومی است که تلألؤ نور حقیقت را از زیر صفحات کتمان و تحریف نمایان میسازد...
♨️جهت مطالعه متن کامل یادداشت به لینک زیر مراجعه کنید:
👇👇👇👇
🆔 iqna.ir/00HZZm
📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
هدایت شده از پایگاه جامع امامت
⚛الگوریتم اثبات تاریخی یک حقیقت مکتوم!
✍پژوهشگران، سنگینیِ وظیفه بازیابی حقیقت در موضوعات مکتوم تاریخی را بر دوش خود احساس میکنند؛ وظیفهای که جز از زاه کاوش تاریخی، تدارک دیده نمیشود. یکی از مهمترین موضوعات چالش برانگیز در طول تاریخ، رهگیری جرم و جنایاتی است که به صورت مخفیانه و غیررسمی انجام شده است. ماجرای شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز از رویدادهایی است که در طول تاریخ تلاشهای زیادی برای مخفی نگه داشتن آن وجود داشته است؛ زیرا این جنایت به دستور خلیفه وقت و توسط عاملان حکومت، علیه تنها یادگار مهمترین شخصیت حکومتی انجام گرفته است که حاکمان بعدی خود را جانشین او میدانستند.
👈این نوشته پاسخی علمی به قلم حجت الاسلام والمسلمین رسول #چگینی #پژوهشگر بنیاد بینالمللی امامت بر این #پرسش است.
🖇ادامه مطلب در پایگاه جامع اطلاعرسانی امامت
🌐https://emamat.org
🆔 @Emamat_IF
🆔 @Emamat_net
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#بنیاد_بینالمللی_امامت
تلگرام اینستاگرام آپارات
📌به مناسبت ولادت حضرت عیسی علیه السلام
🔰تأثیرپذیری عالمان مسیحی از مسلمانان
حتی همنشینی و مراودت های ناخواسته نیز بر اندیشه و روان انسان اثرگذار است و ضمیر ناخودآگاهِ او را درگیر می کند. به همین جهت، لازم است که انسان نسبت به فضای جامعه و محیط زندگی خود بسیار هوشیار باشد و با مدیریت مناسب، مانع از آمیخته شدن باورهای نادرست با اندیشه های اصیل شود.
نمونه ای از اثرگذاری ناخواسته را می توان در این تصویر مشاهده کرد. اگر عنوان بالای کتاب و برخی الفاظ مانند «مسیحی» را نادیده بگیریم، شاید اگر این متن را به برخی بدهیم، آن را به عنوان یک کتاب اخلاق اسلامی تدریس هم کنند.
این در حالی است که این کتاب را یکی از عالمان مسیحی نوشته است و صدر صفحه نیز اعتقاد خودشان را ثبت کرده اند.
حتی عناوینی مانند «فاتحة الکتاب» و نحوه بیان خطبه آغازین کتاب نیز بیانگر تأثیرپذیری این عالم از اندیشه و تألیفات اسلامی است.
🔹به امید فراگیر شدن اندیشه توحیدی اسلام در همه اقطاب عالم
📌 #هزار_و_یک_نکته
📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
📍در گفتوگو با ایسنا مطرح شد:
🔰ام البنین؛ سرباز ولایت در کسوت مادری
رسول چگینی پژوهشگر بنیاد بینالمللی امامت در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه که حضرت امالبنین(س) سربازی برای ولایت بودند که در کسوت مادری قرار داشتند، عنوان کرد: این امر را میتوان از منش و رفتار این حضرت در عصر امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دریافت که همواره مدافع حریم ولایت بود و در بزنگاههای حساس، با بخشش و ایثار ارزشمندترین داراییهایش، دِین خود را به امام زمان خویش ادا کرد.
🔹معرفی جناب ام البنین
فاطمه بنت حِزام مشهور به امالبنین، از قبیله بنیکلاب بود. پدرش حِزام بن خالد مردی شجاع و دلیر و راستگو است. وی از استوانه های شرافت در میان عرب به شمار می رفت و در بخشش، مهمان نوازی، دلاوری و رادمردی و منطق قوی مشهور بود. مادر بزرگوار ام البنین، ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب است که در تربیت فرزندان کوشا بوده و تاریخ از وی چهره درخشانی را به تصویر کشیده است.
در مورد تاریخ دقیق ولادت ام البنین اطلاعی در دست نیست و تاریخ نگاران، سال ولادت او را ثبت نکرده اند، ولی یاد آور شده اند که تولد پسر بزرگ ایشان، حضرت ابوالفضل علیه السلام، در سال 26 قمری اتفاق افتاده است. برخی از تاریخ نگاران، زمان ولادت ایشان را در حدود پنج سال پس از هجرت در حوالی کوفه تخمین می زنند.
پس از شهادت حضرت فاطمه(س)، امام علی(ع) با برادرش عقیل که در نسبشناسی عرب خبره بود، درباره انتخاب همسری که اصیل و از خاندانی دلیر و نیرومند باشد و فرزندانی دلیر و جنگاور بیاورد، مشورت کرد. عقیل، فاطمه بنت حزام را پیشنهاد کرد و علی (ع) با او ازدواج کرد.
نقل شده، امالبنین پیش از ازدواج با حضرت علی (ع)، با شخص دیگری ازدواج نکرده بود. همچنین گفته شده امالبنین بعد از شهادت حضرت علی(ع) با شخص دیگری نیز ازدواج نکرد.
امالبنین چهار پسر به نامهای عباس (ع)، عبدالله، جعفر و عثمان به دنیا آورد. به گفته منابع تاریخی، فاطمه کلابیه دارای چهار فرزند بوده و آنها به شجاعت و دلیری مشهور بودهاند، لذا او را ام البنین به معنای مادر پسران نامیدهاند. وی بعد از شهادت فرزندانش در شعرهایش از زنان خواسته که دیگر او را ام البنین نخوانند؛ زیرا به یاد فرزندان شجاعم میافتم و دلم آتش میگیرد.
میگوید من زمانی امالبنین بودم ولی اکنون امالبنین و مادر پسران نیستم. در بعضی نقلها آمده هنگامی که وی به خانه علی میرود از ایشان تقاضا میکند که فاطمه خطابش نکنند تا فرزندان زهرا به یاد مادرشان نیافتند؛ البته این مطلب در هیچ سند معتبری پیدا نشده است.
در اسناد تاریخی مطلب چندانی درباره تاریخ وفات ام البنین وجود ندارد، اما معتبرترین تاریخی که مربوط به وفات ایشان است تاریخ ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ قمری یا سال ۷۰ هجری بیان کردهاند. وی در قبرستان بقیع کنار صفیه و عاتکه عمههای پیامبر اسلام مدفون است.
ویژگیهای شخصیتی ایشان باعث شده که به عنوان یکی از زنان ولایتمدار در طول تاریخ شناخته شود، به مناسبت وفات امالبنین(س) و با هدف شناخت مهمترین عوامل ولایتمداری ایشان با یک کارشناس مذهبی به گفتوگو پرداختیم.
رسول چگینی پژوهشگر بنیاد بینالمللی امامت در گفتوگو با ایسنا عنوان کرد: ولایتمداری امالبنین(س) را باید در سخنان و واکنشهای او در مواجهه با امیرالمؤمنین (ع) و امام حسین (ع) و رویدادها و جنایاتی که در کربلا واقع شد، مشاهده کرد.
🔸عارف به حق ولایت
وی اظهار کرد: یکی از نتیجههای آگاهی و محبت، حس وفاداری به عزیزان است و در زندگی امالبنین(س) این وفاداری در سخنان او پس از شهادت مولای متقیان علی (ع) مشهود است. وفاداری امالبنین(س) به همسر بزرگوار خویش به حدی است که پس از شهادت حضرت علی (ع) با آن که جوان بود اما به احترام آن حضرت و برای حفظ حرمت او، تا پایان عمر ازدواج نکرده و همسر دیگری را اختیار نمیکند؛ با آن که مدّتی نسبتاً طولانی (بیش از بیست سال) پس از آن حضرت زنده بود.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: زمانی که «امامه» یکی از همسران آن امیرالمؤمنین (ع) توسط «مغیرة بن نوفل» که یکی از مشاهیر عرب است خواستگاری میشود با امالبنین(س) در مورد ازدواج مشورت میکند، او در جواب میگوید: «سزاوار نیست پس از علی، ما در خانه دیگری باشیم و با مرد دیگر پیمان همسری ببندیم.»؛ این سخن امالبنین نه تنها در اَمامه که در لیلی تمیمیه و اسماء بنت عمیس نیز اثر گذاشت و تا پایان عمر هر چهار همسر امام علی (ع) ازدواج مجدد نکردند.
🔹اطاعت محض از ولایت
چگینی بیان کرد: هنگامی که امام حسین (ع) آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و به دنبال آن، هجرت به سوی عراق کرد، امالبنین(س) به همراهان امام حسین (ع) چنین سفارش میکرد: «چشم و دل مولایم امام حسین (ع) و فرمانبردار او باشید.»؛ این سخن، بیانگر اعتقاد عمیق ام البنین(س) به جایگاه امام حسین (ع) است که فرمانبرداری از ایشان را در هر حالی خواستار شده است.
🔸صبر و تسلیم در مسیر ولایت
وی اظهار کرد: پس از واقعه کربلا بشیر در مدینه امالبنین(س) را ملاقات میکند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. امالبنین(س) پس از دیدن وی که فرستاده امام سجاد (ع) بود میگوید: «ای بشیر! از امام حسین (ع) چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. ام البنین(س) فرمود: از حسین(ع) مرا خبر ده!» بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام البنین پیوسته از امام حسین(ع) خبر میگرفت و با صبر و بصیرتی بینظیر میگوید: «یا بشیر اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِاللّه (ع) أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین؛ ای بشیر خبر از اباعبدالله الحسین بده فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان مینایی است فدای اباعبدالله باد.»
چگینی افزود: چون بشیر خبر شهادت امام حسین (ع) را به آن حضرت داد، صیحهای کشید و گفت: «قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی»؛ (ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی) و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد. اما فقدان فرزندانش او را متأثر و ناراحت کرده بود، چنانکه وقتی حضرت زینب(س) سپرخونین حضرت عباس(ع) را به عنوان یادگاری به امالبنین(س) نشان داد، وی تا آن را دید چنان دلش سوخت که نتوانست تحمل کند و بی هوش بر زمین افتاد.
وی یادآور شد: طبق نقل مقاتل الطالبیین، امالبنین(س) پس از با خبر شدن از شهادت فرزندانش، هر روز با نوهاش عبیدالله (فرزند عباس) به قبرستان بقیع میرفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، میخواند و میگریست. اهل مدینه گرد او جمع میشدند و همراه او گریه میکردند.
🔹پیوند عمیق با ولایت
چگینی تاکید کرد: علاقه شدید امالبنین(س) به امام حسین (ع) را نمیتوان تنها در حد علاقه یک مادر به فرزند خود دانست؛ بلکه این علاقه برخاسته از روحیه ولایتمداری ایشان بوده است. آیت الله مامقانی در کتاب تنقیح المقال، ولایتمداری ام البنین را این چنین به تصویر میکشد: «فَاِنّ علَقَتها بالحسین (ع) لیس اِلاّ لاِمامته؛ (همانا علاقه امالبنین به حسین بن علی (ع) به خاطر امامت حضرت است.»
وی تصریح کرد: در جای دیگر «مامقانی» مینویسد: «اینکه او به شرط سلامت حسین (ع)، مرگ چهار فرزند خویش را بر خود آسان میگرفت نشان درجه عالی ایمان او است. من او را از نیکان به حساب می آورم.»؛ این نشان دهنده پیوند عمیقی است که میان امالبنین با امام زمان خویش وجود داشته است و از روح بلند ولایتمداری ایشان حکایت دارد.
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه در مجموع میتوان گفت که حضرت امالبنین(س) سربازی برای ولایت بودند که در کسوت مادری قرار داشتند، عنوان کرد: این امر را میتوان از منش و رفتار این حضرت در عصر امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دریافت که همواره مدافع حریم ولایت بود و در بزنگاههای حساس، با بخشش و ایثار ارزشمندترین داراییهایش، دِین خود را به امام زمان خویش ادا کرد.
📌#فضائل_اهل_بیت
📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
▪️ام البنین؛ سرباز ولایت در کسوت مادری
چگینی، پژوهشگر بنیاد بینالمللی امامت:
🔹 از منش و رفتار حضرت امالبنین(س) در عصر امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) میتوان دریافت که همواره مدافع حریم ولایت بود.
🔹 علاقه شدید امالبنین(س) به امام حسین (ع) را نمیتوان تنها در حد علاقه یک مادر به فرزند خود دانست؛ بلکه این علاقه برخاسته از روحیه ولایتمداری ایشان بوده است.
📍برای مطالعه متن کامل به این آدرس مراجعه کنید:
👇👇👇👇👇
♨️ isna.ir/xdQfH2
📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
🏴 انا لله و انا الیه راجعون
▪️حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان و به خاک و خون کشیده شدن انسان های بی گناه را به خانواده های داغدار و عموم مردم شریف ایران تسلیت عرض می نماییم.
📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
هدایت شده از دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
📢برگزیدگان هفدهمین جشنواره انتخاب پژوهشگران برتر
@BouNews