زمستان سال ۱۳۷۶ بود، کلاس دوم راهنمایی بودم، در مدرسهای که مدیر بهاصطلاح خوشفکری داشتکه در اواسط سال تحصیلی اومده بودن بر اساس نمرهی امتحانات، انضباط و کارنامهی شبانهای هر شب که توسط والدین پر میشد (که در اون مثلاً ساعت خواب بعد از ساعت ۹ تخلف محسوب میشد) به دانشآموز درجه و رتبه میدادند، به این صورت که دانشآموز عالی و درسخون و پسر خوب میشد (ساعی) دانشآموزی که مستعد بود و محتاج به تلاشی بیشتر میشد (کوشا) و زبالههای مدرسه هم میشدند (غافل) پس چی شد؟بهترتیب شأنیت: ساعی، کوشا، غافل. پس از تعیین سطح توسط شورای مدرسه شما کارت خودت رو باید به جلوی لباست با سنجاق وصل میکردی و اگر جوری قرار میگرفت که دیده نمیشد تخلف محسوب میشد، مثل پلاک ماشین، حالا شما حساب کنید نوجوونی که عرض شونش ۴۵ سانته یک کارت پرسشدهی مثلا ً ۱۸ سانتی رو روی سینهش که سطح و شأن اجتماعیش رو نشون میداد باید نگه میداشت. من توی درجهبندی توی دستهی (غافل) قرار گرفتم. روزهای اول خیلی باهاش کلنجار رفتم تا دیده نشه، مثلاً پشت کارت غافل کارت دانشآموزیم رو میذاشتم و میچرخوندمش به سمت کارت دانشآموزی تا کمتر آبروریزی بشه که اینجا هم با برخورد خشن ناظم مواجه میشدم که چرا کارتت پیدا نیست. چند هفته گذشت دیدم نمیشه، باید خودم رو ازین ذلت نجات بدم، با کلی تلاش و زود خوابیدن و چند امتحان نمره بالاتر گرفتن شایستهی درجهی کوشا شده بودم که وقتی رفتم برای تعویض کارت کسی پاسخگو نبود، متوجه شدم که سیاست عوض شده. رتبهبندی اینجوری شده بود به ترتیب از عالی به نازل،(ممتاز)(ساعی)(کوشا) اینجوری عملاً همون غافل محسوب میشدم. این خاطرات رو مدتها بود میخواستم بگم، یک بار یادمه توی مدرسه دارالفنون، دوستانی از آموزش و پرورش محبت کرده بودند و برای من نکوداشتی گرفته بودند. با لوح کاغذ aA و از من خواستن که بیام بالا و صحبت کنم، من حوصله نداشتم ولی برای اینکه نگن متکبری رفتم، اونجا گفتم زمانی که من بچه بودم و به مدرسه میرفتم هیچ احساس احترامی دریافت نمیکردم، از دم در مدرسه که وارد میشدم در، سطل اشغال، تخته سیاه، میزها، معلم، دانشآموزها، همه و همه بهم با زبون بیزبون میگفتن خاک بر سرت کنن، ریاضی بلد نیستی، زبانت خوب نیست، دیکته بلد نیستی. اما هیچ وقت کسی نیومد بگه چقدر خوب طراحی میکنی، حتی معلم هنر. حالا شماها هر چی به من بگید استاد، هنرمند، فلان و چنان، من همون حرفای بچیگیمرو باور دارم، همون خاک بر سرت رو. آدمها در کودکی همان آدمهای بزرگسالیان، با تجربهی کمتر، وقتی در اول دوران حیات، من رو به اسمی بخوانی من با همون اسم خودم میشناسم.
حسن روح الامین | ۱۷ شهریور ۱۴۰۳
[ @ruzefekr ±∞ ] روضهفکر 🌱
هدایت شده از علیصدر ☫ 𝑨𝒍𝒊 𝑺𝒂𝒅𝒓
🔰 کلاس مطالعاتی #الغارات
سالهای روایت نشده حکومت امیرالمؤمنینﷺ
⏰لبیک به توصیه حاج قاسم:
این کتاب #الغارات را که قدیمیترین کتاب شیعه هست بخوانید، حتماً بخوانید، مقتل کامل است. اگر آن را بخوانید، امروز برای این حکومتی که در استمرار حکومت علی بن ابیطالب هست، آگاهانهتر و بدون تعصبات فردی و حزبی نگاه میکنیم، نظر میدهیم و دفاع میکنیم.»
۹۷/۷/۱۳ شهید قاسم سلیمانی
🔶 #رایگان #مجازی #آفلاین
این کلاس رایگان هست ولی مشروط به تلاش برای یادگیری و فعال بودن و استفاده کردن.. اگر شرط رو نمیتونید رعایت کنید، خودتون رو مدیون نکنید 🙏
کلاس در همین کانال @sadriion_ir برگزار خواهد شد و لینک گروه جهت مباحثه قید خواهد شد
[ @sadriion_ir ☫ 𝑨𝒍𝒊 𝑺𝒂𝒅𝒓 ]
voice.ogg
1.27M
به یاد اذان کربلا
و انتظار برای اذان💔
[ @ruzefekr ±∞ ] روضهفکر 🌱
https://t.me/ruzefekr/16799
کربلا یادتون بودیم
الانم نجف اشرفم(:
#پیامارسالیشما
صلواتخاصامامرضا|خلجی - t.me ruzefekr.mp3
2.79M
صلوات خاصه امام رضا علیهالسلام🌱
[ @ruzefekr ±∞ ] روضهفکر 🌱
نقلها مختلف هست
اما در چنین ایامی است که
به خانه علیﷺ حمله کردند
و دختر رسولاللهﷺ را مجروح کردند
که در اثر این جراحات و بیماریها
فاطمهزهرا(سلاماللهعلیها) به
شهادت میرسند و
محسن بن علیﷺ در رحم مادر.. 💔
اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ
حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ
آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ
[ @ruzefekr ±∞ ] روضهفکر 🌱