ظهر اربعین، ایران، تهران
کشتارگاه قلبهای جامانده
تنگه تنگی نفسها، پای تلویزیون
نگاه به پیادههای جاده اربعین
از حال میروی.. جلوی آیینه نگاه میکنی
چشمای قرمز... بغض.. تنگی نفس💔
خنکترین جای کربلا،
پلهبرقیهای نجف
به سمت سرویسها :)
قشنگ دو روز طول میکشید
برسی پایین..💔
مبیت.. حمام میکنی... برایت چای میاره
ببخشید، وای فای موجود؟ نعم :)
عکسای امروزت رو باید بفرستی برا بابا مامانت💔
دلتنگ بقیع.. دعا برا فلسطین
هم دعا میکنی برای نابودی اسرائیل
هم دعا میکنی برای نابودی صهیونیستهای سعودی✌
میترسی از سوزن سورنگ...
میگه نترس.. درد نداره
آبلهها رو خالی میکنه..راحت میشی
پاتو میبوسه..چیکار میکنی دکتر؟ نکن💔
تذکره کربلا رو از مشهد میگیری
تذکره مشهد رو از کربلا🥲
توی بینالحرمین میگی: میشه رفتم ایران
برم مشهد؟ میگه برو...
وقتی برگشتی، هم قم میری هم مشهد💔