یک کرمانی که "رجلی همدانی" شد
با یکی از فضلای اصول دان و فلسفه خوانده سخن از کلی طبیعی می رفت و از رجل همدانی. من گفتم که رساله ابن سینا به فلاسفه بغداد را دانش پژوه چاپ کرده و دو سه نکته ای نیز اضافه کردم درباره این رجل همدانی. بد نیست اینجا اشاره کنم به چند نکته درباره او:
نخست اینکه رساله بعض الافاضل الی علماء مدینه السلام که تاکنون دو مرتبه دست کم چاپ شده مملو از اغلاط و تحریفات است. من این چند روز را وقت گذاشتم و مقداری با تصحیحات قیاسی متن را اصلاح کردم. نسخه های اساس هر دو چاپ مشکلات زیادی دارند. به امید خدا به محض مقابله نسخه ای که خود فراهم کرده ام با نسخه و یا نسخه هایی بهتر آن را در کاتبان خواهم گذاشت.
از این شخص که ابن سینا در این رساله به فلاسفه بغداد شکایت می برد در متون فلسفی و اصولی ما تعبیر به رجل همدانی شده اما این شخص اصلا همدانی نیست. همانطور که مرحوم دانش پژوه احتمال داده این شخص کسی نیست جز ابو القاسم کرمانی. البته دانش پژوه ادله تفصیلی بر این امر نمی آورد. من سابقا در کاتبان از این ابو القاسم کرمانی به مناسبت بحث از صوان الحکمه سخن گفته ام و مقاله ای مستقل و تفصیلی درباره اش همان زمان نوشتم که بناست چاپ شود. این ابو القاسم کرمانی همان خصم معروف ابن سیناست که در المباحثات حسابی ابن سینا از او شاکی است. برخلاف نظر یحیی میشو من معتقدم این ابو القاسم کرمانی نمی تواند همان ابو القاسم غلام العامری باشد و از دیگر سو همچنین نمی توان او را نویسنده صوان الحکمه دانست. اینکه او کیست و تحصیلاتش چیست را در آن مقاله نوشته ام. او هم اهل فلسفه بوده و هم اهل علوم نقلی و در اعتقاد مذهبی، سنی مذهب بوده است. سن و سالش هم خیلی بیشتر از ابن سینا بوده اما نسبت به موقعیت ابن سینا در همدان حسد می برده است. رساله مورد گفتگو به احتمال بسیار زیاد تألیف سال ۴۰۵ ق است.
ابو القاسم کرمانی که اصلا از کرمان بوده یکچند در بغداد فلسفه و شریعت خوانده بود و بعد مدتی را در همدان در اواخر عمر زندگی می کرده است. بنابراین رجل همدانی مشهور در کتاب های ما کرمانی است.
ابن سینا علاوه بر این رساله و المباحثات و نامه هایش به بهمنیار در یکی دو متن دیگر هم از ابو القاسم کرمانی انتقادات سخت کرده است. مهمترین آن رساله اش به ابو سعد وزیر است که با ترجمه فرانسه توسط یحیی میشو منتشر شده و از رساله های بسیار مهم ابن سیناست. در آنجا برخلاف رساله مورد گفتگوی ما ابن سینا به صراحت از ابو القاسم نام می برد. در آن مقاله ادله ای افزون بر دانش پژوه و یحیی میشو بر یکی بودن رجل همدانی و ابو القاسم کرمانی به ویژه بر اساس محتوای مباحث انتقادی ابن سینا ارائه داده ام و همینک این احتمال را باید تقریبا قطعی گرفت. این ابو القاسم کرمانی در منطق و الهیات و امور عامه باورهای غریبی داشته و از فهم کلی طبیعی لا بشرط مقسمی عاجز بوده است. ابن سینای عزیز و دانای ما هم از این جهت خیلی شاکی است که چطور ممکن است کسی از فهم این این مطلب با وجود ادعای در فلسفه ناتوان باشد.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
https://eitaa.com/AGLOESHG