روز دوازدهم شهر رمضان قریب سه ساعت به غروب مانده ایشان میفرمایند مرا مرخص کنید به منزل بروم،سادات در آنجا تشریف آورده اند و منتظر من می باشند.
دکتر می گوید:ابدا امکان ندارد که شما به خانه بروید.
ایشان می گوید:ترا به جده ام فاطمه زهرا(س)قسم می دهم بگذاربروم،سادات مجتمعند و منتظر من اند.
من یکساعت دیگر از دنیا می روم.
ایشان در همان لحظه به منزل می آیند، اتفاقا پسران حاج صمد دلال در منزل بودند.
از ایشان در باره آیه مبارکه:
إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا
ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻯ ﮔﻔﺘﺎﺭﻯ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﻟﻘﺎ ﺧﻮﺍﻫیم کرﺩ.
می پرسند که آیا هبوط جبرئیل است؟
می فرمایند:جبرئیل در برابر عظمت رسول الله ثقلی ندارد،مراد"لا هو الا هو"است.
در این حال حنای خمیر کرده می طلبد و بر رسم دامادی جوانان عرب ناخنها و انگشتان پاهای خود را حنا می بندد و می فرماید اتاق را خلوت کنید،در این حال رو به قبله می خوابد،لحظاتی که می گذرد و در اطاق وارد می شوند،می بینند ایشان جان تسلیم نموده.
بدن ایشان را شبانه غسل و کفن نمودندو جمعیت انبوهی غیر مترقب چه از اهل کربلا و چه از نواحی دیگر که شناخته نشدند گرد آمدندو با چراغهای زنبوری فراوان به حرمین مطهرین برده و پس از طواف در وادی الصفای کربلا به خاک سپردند.....
روح مجرد،ص۶۶۲
https://eitaa.com/AGLOESHG
https://eitaa.com/BANK_AGLOESHG
t.me/AGLOESHG