عِمران واقفی:
ای دل رأی بده. چون بستنی کیم پونصد تومنی شده سه هَزار چوق. ددم وای.
#مونولوگ
ای دل رأی بده، تا بیزنان زن ستانند. و بی شویان شوی ستانند.
#مونولوگ
ای دل رأی بده، تا آمریکا را مثل بچه گربه ای که از جلو شیر نر فرار میکند فراری دهیم.
#مونولوگ
ای دل رأی بده، تا عشق را در چشم دختران و پسران جوان ببینی. تا زخمی خشم نباشند مردم جوانمرد ما. تا روباه خاکستری بفهمد که اینجا بیشه شیران است.
#مونولوگ
ای دل رأی بده، تا تمام آهوها به سفر مشهد بروند. تا تمام آهوها در قطار آمریکایی پشکل بریزند و نور از پنجره های امید به چشم بچه آهو ها بریزد. و بچه آهوها زودتر بزرگ شوند.
#مونولوگ
ای دل رأی بده، تا دلهای بارانی نباریده اند. تا اشکها جاریتر نشود. تا بنیان ایران را ویران نکنند. سگان به استخوانی قانعند و شیران تا بلندترین قله ها را فتح نکنند از پای نمیشنینند.
#مونولوگ
ای دل رأی بده، وگرنه باید پول بدهی. شایدم جان بدهی...راحتترین کار همین رأی دادن است...پس دیگران را سرخط کنید...
#مونولوگ
ای دل هفت رکعت نماز انتخابات میخوانم، قربتاً الی الله. تو کجایی ای دل...تشهد و سلام را به کدامین کاندیدا داده ای؟
#مونولوگ
ای دل، دل در گرو کدامین بزغاله نهاده ای؟ ریش بزغاله ها در طول تاریخ رنگی بوده. بیا و اینبار مردها را انتخاب کن...
#مونولوگ
دل من بیا و رأی بده. رأی بده تا جگر سلمان و مقداد خنک شود. جگر عمار با رأی تگری تو حال بیاید و مالک دلستر بصیرت را به تو تعارف کند.
#مونولوگ
دل من، اگر رأی بدهی یک کباب بناب مهمانت میکنم. به جون بابا راست میگویم. تو رأی بده اگر مهمانت نکردم.
پ.ن
اینگونه دل خود را ....چیز کنید...رام...آرام.
#مونولوگ
دل من تو عسل کی بودی؟ تو رأی بده کی بودی؟ تو خوشگل کی بودی؟
پ.ت
دل اینجوری رام میشود؟
#مونولوگ
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی. دلا با توام. چرا جواب نمیدی؟
پ.ن
متاسفانه دلم قهر کرده نمیخواد رأی بده. کسی راه حلی داره؟
دلی از نور ساخته ام برای دادن رأی. و اگر دلی نورانی باشد حتما به عشق نورانیان رأی خواهد داد.
#مونولوگ
زخمه دوتار هنوز گوشم را می تراشد. و ابرها هنوز روی بیابان نمی بارند. و وطنم نیاز به مردان قوی پنجه دارد برای مبارزه با فساد نه خوکهای پرواری.
#مونولوگ
و اگر مدیران بیعرضه هشت سال در مملکتم جیش کردهاند ملالی نیست...با یک رأی خودم شیلنگ میکشم و جیش ها را میشویم. ما میتوانیم این قصر آریایی را از این حالش در بیاوریم...
#مونولوگ
دل خودم را در کلاس مملکت شناسی ثبتنام کردم. تازه خیلی چیزها را فهمیده و میگوید صد شرف به قاجاریان.
#مونولوگ
من درختی خواهم شد که از وجودم پنجاه میلیون برگه رأی خواهند ساخت. و تمام ایران را همین
#من خواهم ساخت. با همین پنجاه میلیون برگه کاغذ نازک فولاد خواهیم ساخت. پاره های آهنی برای شرکت در سپاه حضرت صاحب عجلاللهتعالیفرجهالشریف.
#مونولوگ
دل در گرو کوره آهنگری بسته ام. چشم به راهِ کاوه آهنگرم. درفش کاویانی را برکشد و بکند توی ناف مفسدان و بگوید:
خوبتون شد؟
#مونولوگ
فرشته ها روز بیست و هشتم خرداد به تمام دخترانی که در انتخابات شرکت کنند میگویند:
دمتون گرم دخی عشقیا.
پ.ن
شایدم با این لحن نباشه دقیقا. ولی در کل به نظرم خوشحال میشن. اصلا شاید دعاهای خوبی هم براشون بکنند.
#مونولوگ
تعدادی کبوتر برگه های رأی از بهشت آوردهاند. ما با همین کبوترها یک سوپ خوشمزه میپزیم. و با آن برگه ها مملکتمان را.
پ.ن
والا. چی فکر کردی شکم گشنه که اینا سرش نمیشه.
#مونولوگ
ما با شش کلاس سواد به جنگ تزویر خواهیم رفت و با کاغذی که اندازه کف دستمان است دهن یاوه گویان را گِل خواهیم گرفت.
#مونولوگ
پدرسوخته های سیاسی بدانند که ما تا آخرین قطره ژلضدعفونی که در دستانمان باقی مانده باشد آنها را ازاله خواهیم کرد. با نوشتن نام یک روحانی باتقوا در برگه رأی اثر عفونتی یک روحانی بی تقوا را پاک خواهیم کرد.
#مونولوگ
پدرم همیشه میگوید:
اوووم اوووم تف هووم تف ....اهوم تف
پ.ن
ببخشید پدرم در حال دیدن مناظره است و تخمه میخورد. شرح بیانات پدرم در مونولوگ بعدی تقدیم میگردد.
#مونولوگ
پدرم:
مرد باید....جیگر داشته باشد.
پ.ن
ما برای حفظ کشورمان جیگر داریم. پس رأی میدهیم.
#مونولوگ
اگر رأی بدهید قیمت جهیزیه کم میشود.
پ.ن
😐دیگه خود دانید. تازه به نظرم شوهر هم زیاد بشه.
#مونولوگ
جهان پیش رو، جهانی پر از گندمزار است. داس باید برداشت و باید درو کرد. نان باید پخت و به تمام بشریت باید رسیدگی کرد. دوغش با من. کره اش با تو. ماستش با دیگری...ما می توانیم...برگه های رأی را باید برداشت برای درو... هرچند تعداد گاوهایی که ما را تحریم کردند زیاد باشد ولی تو به راهی که میروی شک نکن.
#مونولوگ
دل من دلش رئیس جمهوری میخواهد که خوکان را بگیرد. سگان ر