و درختی را صد سال پیش کاشته بودند. درخت قصه ما را بزرگ کردند و بریدند و آوردند در انباری تاریک. سالها در انبار بود تا امسال تبدیل به ذغال شد. نود درصد درختهای راسته ابوعلی پارچه فروش رفتند برای کباب و جوجه و دوده جمعه ها.
ذغالها را که میریختند زیر کتری های توی موکب تکه های ذغال مدام خوشحال و خوشحال تر میشدند. خوشحال، چون که داشتند برای زائران حسین علیهالسلام فدا میشدند. یکی از زغال ها گفت یادتون میاد سید رضا دست گذاشت به تنه درخت پیر و بلند شد و بلند گفت: ایشالا خرج حسین بشی. درختی که سالها سایه زائران حسین بوده حیفِ خرج چیز دیگه بشه.
#ذغالِ_عاشق
#باغ_انار