19.83M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
🍁تولّدانه ۲۳ آبان‌ماه یک روز پاییزی🍂 خوانش غزل "اَفرا" تا آخر این راهِ چندین رنگ، پیدا نیست وقتی نباشی ذرّه‌ای شوق تماشا نیست پاییز می‌رقصد میان چارباغ امّا وقتی نباشی مستی این برگ، زیبا نیست! حتّی همان برگ جدا از شاخه‌ی حیران در راه شاخه تا زمین، این‌قدر تنها نیست شاید که دست باد و راه جوی پر برگ است برگم شبیه برگ‌های بادپیما نیست تا می‌رود در باد، می‌رقصد! نمی‌ماند! برگی که هرگز از ته این راه پیدا نیست پاییز، اَفرا می‌خورد خون دل امّا این برگیست آزاد و رها، قصدش تمنّا نیست برگی که باران می‌خورد بر مویرگ‌هایش این ناز باران‌است برجانش، که بی‌جا نیست برگ من امّا می‌رود تا شهرهای دور... این کار هر برگ جدا از شاخه امّا نیست طی می‌کند دریا و اقیانوس‌ها را زود این‌قدر دوری عشق من! در تاب اَفرا نیست تصویر با استفاده از ChatGPT @A_Hashemii