سلام، من خاطره ای دارم از دوره راهنمایی خودم که به وسیله صحبت های شیرین یک خانم در مسیر درست زندگی قرار گرفتم. یادم میاد زمانی که در کلاس سوم راهنمایی بودم نسبت به واجبات دینی ام، مثل نماز و... بسیار سهل انگار بودم وبعضی وقتها میخواندم وبعضی وقتها هم نه! زندگی من به همین منوال می گذشت و توجهی به حرف والدینم نداشتم تا اینکه یک روز که در خانه بودم یکی از همسایه ها به آنجا آمد و با زبان شیرین و توانمند و صمیمی خود به صورت تنها با من صحبت کرد. این خانم به حدی خوب صحبت کرد که انگار یکدفعه متحول شدم واز همون روز نمازهامو دارم میخونم و برای ایشان همیشه دعا میکنم که منو به راه راست هدایت کرد و من هم الان ایمان دارم که اگه دلمون با خدا باشه و به خاطر خدا کاری رو بخواهیم انجام بدیم خداوند هم خودش ما رو وسیله هدایت کسی قرارمیده. به امید روزی که همه ما درست، به راه درست هدایت شویم انشالله تعالی. 🌺نمونه شماره 98 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir