#اتفاقات_واقعی
سلام
میخوام یکی از تجربه های ترسناکم رو بگم .
من چون زایمانم سزارین بود رو تختم تو اتاق نخوابیدم چون بلند شدن و خوابیدن رو تخت خیلی سخت بود برای همین ی کوشه تو حال خونم تشک برام انداخته بود بعد من خونم بزرگ و قدیمی هست و مسترابش بیرونه ی روز ک خواب بودم دیدم ی نفر بالا سرم نشسته بیدار شدم دیدم خواهرم کوچیکم میخواد دختر رو بغل کنه دعواش کردم گفتم دست نزن بچه خوابه تو بچه ای نمیتونی بغلش کنی دست نزن بهش خیلی خشن بهش گفتم یهویی مامانم از اشپز خونه اومد گفت با کیی حرف میزنی تا ب مامانم نگاه کردم گفتم ببین ستاره میخواد دخترم رو بغل کنه دقیقا همون لحظه خواهرم از بیرون اومد تو خونه گفت من دستشویی بودم کنار دخترم رو نگاه کردم هیچ کسی نبود😐توهمم نزدم چون همه چیم نرمال بود و حالم کاملا خوب بود
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•