#غرور_و_اقتدار_مرد ۶
دوسال بعد روزیکه فهمیدم سیاوش معتاد شده دنیا روسرم خراب شد وقتی پرسیدم چرا؟گفت من هیچی نیستم تو و حتی پدرومادرم ادم حسابم نمیکنید.
تو کنار خونواده ت خوشبخت بودی و خونواده ی من هم من رو به بیعرضکی و بی خاصیتی میشناختند.
تازه به حرف عمه م رسیدم.
اما هنوز دیر نشده بود به ادرس مشاوری که همون شب بهم داده بود رفتم دوبار سیاوش رو برای ترک برده بودیم اما دوباره برمیگشت سر خونه اولش.
بار سوم نتایج بهتری دستیگرمون شد.
چون از پدرومادرم جدا شده بودیم و با پدرشوهرو مادرشوهرم رفت و امد بیشتری داشتیم.
روحیه ی سیاوش از وقتی بهش اقتدار میدادم بهتر شده بود و خودش تلاش میکرد گذشته رو جبران کنه و تازه فهمیدم وابستگی زیاد به خونواده و بیتوجی به همسر چه پیامدهای ناگواری در پیش داره.
پایان.
کپی حرام