🍃 ویژه برنامه
#مثل_نسیم
💞
#شهید_علی_یار_خسروی
قسمت 1⃣
💠مادر شهید ماجرای معجزه وار وکم نظیر تولد شهید را اینگونه روایت می کند:خداوند به ما ۹فرزندعنایت کرد. ۵دختر۴پسر. سال ۴۸ در روستای سوزز استان لرستان ازتوابع شهرستان الیگوردز زندگی میکردیم. ماه هفتم دوران بارداری ام بود.بعد از اینکه از چاه آب آوردم هنگامی که به خانه برگشتم دیگر متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد.
🔸۴۰روز در حالت طبیعی نبودم. به گونه ای که۸ نفر هرشب بالای سرم آماده و قرآن می خوانند، به گمان شان در حالت احتضاربودم(جان به سر شدن). قدرت حرف زدن نداشتم، فقط صداهارا متوجه میشدم که برخی ازاقوام مدام با حالت عصبی به حاج آقا میگفتند:”بچه را باید سقط کند تا اتفاقی نیفتد”.
🔹شب تولد حضرت محمد(ص) بود. خانمی را خواب دیدم که اسمش فاطمه است، با لباس سفید و نورانی به من نزدیک شد. ولی من هرچه میخواستم به او نزدیک شوم اجازه نداشتم گفت: “بلند شو حالت خوب شده است”. پارچه سفیدی به من داد و گفت:
🔴" پارچه را پهن کن و این امانت تا۱۶سال دیگر پیش شما میماند و من بعد ازآن این امانت را ازشما میگیرم."
من که ازماجرا هیچ خبری نداشتم به او گفتم: این پارچه را چطور نگه دارم که تا۱۶سال دیگرکه سالم بماند.
گفت:پارچه را بلند کن بعد ازاینکه پارچه را بلند کردم نوزادی در بغلم بودو گفت:بلندش کن. گریه کردم همه را صدا کردم پدر شهید گفت: چه اتفاقی افتاده؟ به یک باره اسمش برزبانم جاری شد گفتم:”علی یار”را ببنید. مات و مبهوت شده بودیم…من اصلا متوجه نشدم علی یار چگونه به دنیا آمد…
🌀ادامه دارد....
🍃❤️|
@Aflakiyan0