دعای مستجاب امام صادق (ع) در خصوص کسی که آل ابی طالب را هجو کرد
وقال شاعركم أيضا:
صلبنا لكم زيدا على جذع نخلة … ولم نر مهديّا على الجذع يصلب
وقستم بعثمان عليّا سفاهة … وعثمان خير من عليّ وأطيب
فروي أن بعض الصالحين من أهل البيت قال: اللهم إن كان كاذبا فسلط عليه كلبا من كلابك. فخرج يوما بسفر له فعرض له الأسد فافترسه (الرسائل السیاسیة، ص422).
ابوعثمان جاحظ (د. 255ق) در «رسالة فضل هاشم علی عبد شمس» از قول بنی هاشم خطاب به بنی امیه مینویسد:... شاعر شما همچنین گفت: «ما زید [بن علی] را بر روی تنۀ نخلی به دار آویختیم * و ندیدهایم که «مهدی»ای بر روی تنۀ نخل به دار آویخته شود * و شما از روی بیخردی علی را با عثمان مقایسه کردید * در حالی که عثمان برتر و پاکیزهتر از علی است». روایت شده که یکی از صالحان از اهل البیت [چون این شعر را شنید] فرمود: خداوندا! اگر [شاعر] دروغگوست، سگی از سگانت را بر او مسلّط کن! پس [شاعر] روزی به سفری رفت و شیری در برابر او آمد و او را درید.
در این نقل جاحظ که نشان از شهرت این حکایت در میان هاشمیان در نیمۀ نخست سدۀ سوم دارد، به نام آن شخص صالح از اهل البیت تصریح نشده است؛ با این حال، در نقلهای دیگر نام آن شخص آمده و معلوم میشود که آن صالح از اهل البیت، امام جعفر صادق علیه السلام است:
1. ابوحیان توحیدی (د. 414ق) نقل کرده است:
قال الحكيم بن عيّاش الكلبي: الطويل
صلبنا لكم زيداّ على جذع نخلةٍ … ولم أر مهديًّا على الجذع يصلب
وقستم بعثمان عليًّا سفاهةً … وعثمان خيرٌ من عليٍّ وأطيب
بلغ قوله جعفراً الصادق، رضي الله عنه، فرفع يديه إلى السماء وهما ترعشان فقال: اللهمّ إن كان عبدك كاذباً فسلّط عليه كلبك. فبعثه بنو أميّة إلى الكوفة، فبينما هو يدور في سككها إذ افترسه الأسد، واتصل خبره بجعفرٍ فخرّ لله ساجداً وقال: الحمد لله الذي أنجزنا ما وعدنا (البصائر والذخائر، ج8، ص16).
2. ابوسعد آبی (د. 421ق) مشابه گزارش ابوحیان توحیدی را آورده است (نثر الدر، ج1، ص243).
3. ابن عساکر (د. 571ق) این رخداد را چنین نقل میکند: «ذكر أبو علي الحسين بن القاسم الكوكبي نا أبو جعفر أحمد بن وهب نا عمر بن محمد الأزدي عن ثمامة بن أشرس عن محمد بن راشد قال جاء رجل إلى عبد الله بن جعفر عليه السلام فقال يا ابن رسول الله هذا حكيم الكلبي ينشد الناس بالكوفة هجاءكم قال هل علقت منه شئ قال نعم فأنشده * صلبنا لكم زيدا على جذع نخلة * ولم ير مهديّا على الجذع يصلب * وقستم بعثمان عليا سفاهة * وعثمان خير من علي وأطيب * فرفع عبد الله يديه إلى السماء وهما ينتفضان رعدة فقال اللهم إن كان كاذبا فسلط عليه كلبا قال فخرج حكيم من الكوفة فأدلج فافترسه الأسد فأكله وأتى البشير عبد الله وهو في مسجد رسول الله صلى الله عليه وسلم فخر لله تعالى ساجدا وقال الحمد لله الذي صدقنا وعده» (تاریخ دمشق، ج15، ص134-135؛ مشابه: معجم الأدباء، ج3، ص1195).
به نظر میرسد عبد الله بن جعفر در اصل «أبي عبد الله جعفر» بوده که به این عنوان تحریف یا تصحیف شده و پس از آن ادامۀ حدیث طبق آن اصلاح شده است؛ چه ابوحیان توحیدی صریحاً از «جعفراً الصادق رضي الله عنه» و ابوسعد آبی از «أبا عبد الله رضي الله عنه» نام برده است. همچنین عبد الله بن جعفر بن ابی طالب، قتل زید بن علی را درک نکرده و تعبیر «أهل البیت» و «یا ابن رسول الله» با او سازگار نیست.
همچنین قابل توجه است که در اختصار ابن منظور (د. 711ق) از تاریخ دمشق در ابتدای گزارش «عبد الله بن جعفر بن محمد عليهم السلام» آمده که باید «أبي عبد الله جعفر بن محمد» باشد؛ چه در ادامهٔ همین متن از «أبو عبد الله» و «أبا عبد الله» نام برده شده است (مختصر تاریخ دمشق، ج7، ص240-241). همچنین مغلطای بن قلیج (د. 762ق) این گزارش را به نقل از «کتاب ابن عساکر» در مدخل «جعفر بن محمد بن علي بن الحسین» آورده و در خود گزارش هم صرفاً از «جعفر» نام برده و در گزارش «عبد الله» را نیاورده است (إکمال تهذیب الکمال، ج2، ص114).
4. ابن حجر عسقلانی مشابه گزارش ابن عساکر را مستقیماً از فوائد کوکبی که مصدر ابن عساکر بود، نقل کرده، اما صرفاً از «جعفر الصادق» نام برده است (الإصابة في تمییز الصحابة، ج2، ص182). همچنین در دلائل الإمامة این گزارش از قاضی ابوالفرج المعافی (د. 390ق) از حسین بن قاسم کوکبی (منبع ابن عساکر) به اسنادش نقل شده و در آن صرفاً از «أبي عبد الله» و «أبو عبد الله» نام برده شده است (دلائل الإمامة، ص253). با توجه به اینکه گزارشهای ابن حجر و دلائل الإمامة مستقل از ابن عساکر، به منبع ابن عساکر -فوائد کوکبی- باز میگردد، تردیدی نمیماند که در مصدر ابن عساکر این گزارش مربوط بوده است به امام صادق علیه السلام.
@Al_Meerath