❖﷽❖
#علائم_ظهور
📜اصبغ بن نباته روايت كرده كه گفت: شنيدم حضرتامير المؤمنين عليه السّلام بمردم مىفرمود:
سلونى قبل ان تفقدونى لانّى بطرق السّماء اعلم من العلماء و بطرق الارض اعلم من العالم.
يعنى: پيش از آنكه مرا از دست بدهيد هر چه ميخواهيد از من بپرسيد. زيرا كه من از همۀ دانشمندان به راههاى آسمان داناتر، و از تمام مردم روى زمين براههاى زمين آشناترم.
منم سرور دين و آقاى مؤمنين و پيشواى پرهيزكاران، منم پاداش دهندۀ مردم در روز رستخيز و تقسيمكنندۀ آتش دوزخ و كليد دار بهشت و صاحب حوض كوثر و ترازوى قيامت و صاحب اعراف.
هر امامى از ما آشناى باوضاع تمام اهل ولايتش ميباشد چنان كه خداوند در اين آيه ميفرمايد: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ».
اى مردم! پيش از آنكه مرا از دست بدهيد آنچه ميخواهيد از من بپرسيد قبل از آنكه از جانب مشرق آشوبى برپا شود كه هنگام اشتعال نائره آن بالا گيرد و بعد كه خاموش شد مردى را در كام خود فرو برده نابود گرداند و شعله آتشى از مغرب زمين دامن خود را بالا زده و ميگويد: اى واى بر آنها كه طعمه من شوند پس هنگامى كه گردش آسمان طولانى شد خواهيد گفت: (آن مهدى موعود) مرده يا هلاك شده و بكدام بيابان رفته است. آن روز تأويل اين آيه مصداق پيدا ميكند «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ»...» و براى آن نشانهها و علائمى است.
❇️ اول آنها محاصره كوفه است بوسيلۀ نگهبانان و خندق، و رخنه كردن آب در كوچههاى كوفه، و تعطيل مساجد در مدت چهل شب، و پيدا شدن هيكل و برافراشته شدن پرچمها در اطراف مسجد بزرگ كوفه، و قاتل و مقتولى كه هر دو در آتش دست و پا ميزنند، و قتل و مرگ شايع؛ و كشته شدن مردى پاكدل (نفس زكيه) با هفتاد نفر در بيرون كوفه، و شخصى كه در بين ركن و مقام سر او را از تن جدا ميسازند و كشته شدن اشقع در موقع بيعت گرفتن بتها بطور صبر، و خروج سفيانى با پرچم سرخى كه سركرده آنها مردى از قبيلۀ كلب است. و رفتن دوازده نفر از لشكر سفيانى بطرف مكه و مدينه كه سرلشكر آنها مردى از بنى اميه بنام خزيمه است. چشم چپش نابينا گشته، و در چشم راستش لكۀ غليظى است، و خود را بمردان شبيه نموده.
هر جا ميرود فتح ميكند تا آنكه وارد مدينه مىشود، در خانهاى كه آن را خانۀ ابو الحسن اموى ميگويند فرود مىآيد. آنگاه لشكرى براى گرفتن مردى از خاندان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله كه شيعيان گرد وى اجتماع نمودهاند و در آن موقع از مدينه بمكه باز ميگردد، ميفرستد.
سرلشكر سفيانى مردى از قبيلۀ غطفان است. موقعى كه آن لشكر بوسط «قاع ابيض» ميرسند بزمين فرو ميروند كسى از آنها باقى نماند جز يك نفر كه خداوند رويش را به پشت برميگرداند. تا برگردد و مردم را از بيدينى برحذر دارد و براى بقيه اتباع سفيانى عبرتى باشد. آن روز موقع تأويل اين آيۀ شريفه است
✨ «وَ لَوْ تَرى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ».(سبأ/51)