💠شرح (جلسه دوازدهم) 🔻ترس از تعریف 🔹در نهج البلاغه در خطبه ی متقین می خوانیم: إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ‌ لَهُ‌،هنگامی که از متقین تعریف میشود، میترسند،تعبیر عجیبی است چون معمولا انسانها خوشحال میشوند. هنگامی که شخصی از ما تعریف می کند،نه تنها خوشحال میشویم بلکه در این دوره انسان در فضای مجازی بسیاری از کارها را می کند که لایک بگیرد.حتی میبیند کدام کار لایک بیشتری میگیرد کدام کار لایک کمتری میگیرد. گاهی میبیند با کاری لایک کمتری میگیرد کلا ان کار را رها میکند. این ها نشانه های ضعف تقواست.اگر انسان باتقوا باشد چیزی برایش مهم است که رضایت خداوند متعال در آن باشد. 🔸یکی از دلایلی که اهل تقوا از تعریف دیگران میترسند این است که سبب توقف میشود.روانشناسان به این اصطلاحا جزای نقد میگویند.وقتی از ما تعریف میشود گویی جزایمان را میگیریم و شور و انگیزیمان را برای ادامه ی کار از دست می دهیم. انسان میگوید میخواستم در آخر یک دلگرمی وحمایت ببینم که گرفتم، دیگر عملا انسان کار را رها میکند. 🔹بزرگان از تعریف ها و ستایش ها فراری بودند و زمینه اش را ایجاد نمی کردند. تعریف و ستایش دیگران هم برای ما بد است و سببب توقف ما میشود هم توقف دیگران را می آورد یعنی دیگران را در ما متوقف میکند. 🔻ویژگیهای اهل تقوا 🔸مرحوم علامه ی جعفری خیلی در این جهت انسان ممتازی بودند،در تواضع ایشان خیلی ویژگی های خاصی داشتند.در خاطرات ایشان نقل شده است، یک وقتی ایشان برای دیدار امام به جماران می رفتند.اطراف جماران خیلی شلوغ بوده و مردم ایستاده بودند شعار می دادند و ایشان نمی‌توانستند با ماشین بروند و مجبور میشوند مسافت زیادی را پیاده روی کنند،مردم تا ایشان را میبینند داد میزنند که سلام بر خمینی درود بر جعفری،همراه علامه جعفری میگوید که آقا دارند شما را میگویند میگویند بله،همراه میگوید خب اقا یک واکنشی نشان دهید،علامه میگویند این ها که میگویند درود بر جعفری اگر امام خمینی انقلاب نکرده بودند و انقلاب پیروز نشده بود آخر آخرش این بود که مردم به من میگفتند حاج اقا سلام علیکم،این درود بر جعفری که میگویند همان سلام بر خمینی است.بخاطر همین من نباید جدی بگیرم این ها بخاطر امام به من احترام می‌گذارند نه بخاطر خودم یعنی علامه اصلا به خودشان نگرفته بودند. نه اینکه به محبت مردم اعتنا نکنند بلکه ایشان به خودشان نگرفته بودند یعنی خودشان را صالح نمی دانستند. 🔹داستانی دیگر؛ یک شاگردی خدمت ایشان آمده بود و تقاضای درس کرده بود و ایشان یک درس تخصصی برای ایشان گذاشته بود.علامه جعفری میگویند بعد مدتی دیدم ما داریم در چشم این شاگرد خیلی بزرگ می شویم بت میشویم برایش،من دنبال موقعیتی بودم که خودم را در چشم این خراب کنم.یک روز که ایشان قرار بود برای درس بیاید به منزلمان من دوچرخه ی نوه را برداشتم و نشستم روی دوچرخه.میفرمودند این شاگرد ما در زد در باز شد و آمد داخل و دید من علامه جعفری با هفتاد سال سن نشسته ام روی دوچرخه و دوچرخه بازی می کنم،ایشان میفرمودند اصلا این آقا یخ کرد و برگشت و بیرون رفت.علامه جعفری میفرمودند اگر به یک عملم امید داشته باشم که بخاطر ان در روز قیامت خدا مرا ببخشد همین یک عمل است،که من بخاطر خدا خودم را کوچک کردم که او در من متوقف نشود چون بخاطر حرف من فکر و استدلالش را داشت قطع میکرد دیگر هرچه من میگفتم قبول میکرد در حالی که خودش باید در این مسیر حرکت میکرد. "این میشود ویژگی اهل تقوا نه خودشان اهل توقف هستند ،نه کسی را در خودشان متوقف میکنند." 🔸امیرالمومنین(ع) میفرمایند؛ وقتی از متقین تعریف میشود دعا میکنند میگویند خدایا مرا بهتر از این چیزی که این ها در مورد من گفتند قرار بده،این بخاطر همان بحث توقف است یعنی نه اینکه من این ویژگی را ندارم! تواضع نیست، میخواهم در این متوقف نشوم.ا گر هست که از خدا است و دوست دارم بیشتر هم بشود. صوت گفتگو @Aminikhaah