💠 🔷 جلسه ششم 🔶 بخش پنجم 🔶امام خیلی قانونی بحث می کنند. می گویند اگر اسلام را کنار بگذاریم ، طبق قانون اساسی شاه حق حکومت داری ندارد! چون مردم باید مشارکت داشته باشند. این شاه و پدرش را مردم انتخاب نکردند. «ملت در صد سال پيش از اين، صد و پنجاه سال پيش از اين ملتى بوده، يك سرنوشتى داشته است و اختيارى داشته ولى او اختيار ما را نداشته است كه سلطانى را بر ما مسلط كند. ما فرض مى كنيم كه اين سلطنت پهلوى، اول كه تأسيس شد ما فرض مى كنيم كه به اختيار مردم بود و مجلس مؤسسان را هم به اختيار مردم تأسيس كردند، اين اسباب اين مى شود كه ـ بر فرض اينكه اين امر باطل صحيح باشد ـ فقط رضا خان سلطان باشد؛ آن هم بر آن اشخاصى كه در آن زمان بودند. و اما محمد رضا سلطان باشد بر اين جمعيتى كه الآن بيشترشان ـ بلكه الّا بعضِ كم، بعض قليلى از آنها ـ ادراك آن وقت را نكرده اند، چه حقى داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در اين زمان معين كنند؟ بنا بر اين سلطنت محمد رضا اولًا كه چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنيزه تأسيس شده بود، مجلس غير قانونى است، پس سلطنت محمد رضا هم غير قانونى است. و اگر سلطنت رضا شاه فرض بكنيم كه قانونى بوده، چه حقى آنها داشتند كه براى ما سرنوشت معين كند؟ هر كسى سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهاى ما ولىّ ما هستند؟ مگر آن اشخاصى كه در صد سال پيش از اين، هشتاد سال پيش از اين بودند، مى توانند سرنوشت ملتى را كه بعدها وجود پيدا مى كنند آنها تعيين بكنند؟ اين هم يك دليل كه سلطنت محمد رضا سلطنت قانونى نيست. علاوه بر اين، اين سلطنتى كه در آن وقت درست كرده بودند و مجلس مؤسسان هم ما فرض كنيم كه صحيح بوده است، اين ملتى كه سرنوشت خودش با خودش بايد باشد در اين زمان مى گويد كه ما نمى خواهيم اين سلطان را. وقتى كه اينها رأى دادند به اينكه ما سلطنت رضا شاه را، سلطنت محمد رضا شاه را، رژيم سلطنتى را نمى خواهيم، سرنوشت اينها با خودشان است. اين هم يك راه است از براى اينكه سلطنت او باطل است. ... و اما دولتى كه ناشى مى شود از يك شاهى كه خودش و پدرش غير قانونى است، خودش علاوه بر او غير قانونى است، وكلايى كه تعيين كرده است غير قانونى است، دولتى كه از همچو مجلسى و همچو سلطانى انشا بشود، اين دولت غير قانونى است. اين ملت حرفى را كه داشتند در زمان محمد رضا خان مى گفتند كه اين سلطنت را ما نمى خواهيم و سرنوشت ما با خود ماست، حالا هم مى گويند كه ما اين وكلا را غير قانونى مى دانيم، اين مجلس سنا را غير قانونى مى دانيم، اين دولت را غير قانونى مى دانيم. آيا كسى كه خودش از ناحيه مجلس، از ناحيه مجلس سنا، از ناحيه شاه منصوب است، و همه آنها غير قانونى هستند، مى شود كه قانونى باشد؟ ما مى گوييم كه شما غير قانونى هستيد بايد برويد. ما اعلام مى كنيم كه الآن دولتى كه به اسم دولت قانونى خودش را معرفى مى كند، حتى خودش قبول ندارد كه قانونى است! خودش تا چند سال پيش از اين، تا آن وقتى كه دستش نيامده بود اين وزارت، قبول داشت كه غير قانونى است؛ حالا چه شده است كه مى گويد من قانونى هستم؟! اين مجلس غير قانونى است؛ از خود وكلا بپرسيد كه آيا شما را ملت تعيين كرده است؟ هر كدام ادعا كردند كه ملت تعيين كرده است، ما دستشان را مى دهيم دست يك نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابيه اش، در حوزه انتخابيه از مردم سؤال مى كنيم كه اين آقا آيا وكيل شما هست؟ شما او را تعيين كرديد؟ حتماً بدانيد كه جواب آنها نفى است. بنا بر اين آيا ملتى كه فرياد مى كند كه ما اين دولتمان، اين شاهمان، اين مجلسمان بر خلاف قوانين است، و حق شرعى و حق قانونى و حق بشرى ما اين است كه سرنوشتمان دست خودمان باشد، آيا حق اين ملت اين است كه يك قبرستان شهيد براى ما درست بكنند در تهران، يك قبرستان هم در جاهاى ديگر؟» (صحيفه امام، ج6، ص: 11 - 13) 🔔 @Aminikhaah_Media