برادرکشی به سبک شطرنج(1) تا حالا فکر کردید چرا در نمی‌توان شاه را بیرون کرد و تنها می‌توان کیش یا مات کرد؟ شاه سیاه و سفید در واقع دو برادر ناتنی _از پدر جدا_ به نام‌های گو و طلخند بوده‌اند که سر تاج و تخت به جنگ با هم بر می‌خیزند. در ابتدای جنگ هر دو، دو قاعدۀ نسبتاً اخلاقی را برای لشگر خود وضع می‌کنند: ۱. حق کُشتن و ضربه زدن و توهین به برادر من، آن شاه دیگر، را ندارید. ۲. هر زمان پیروز شدیم بایست به جنگ و درگیری پایان دهیم و نباید به کشتن ادامه دهیم. گو می‌گوید: گر ایدون که پیروز گردد سپاه مرا بردهد گردش هور و ماه مریزید خون از پی خواسته که یابید خود گنج آراسته چو طلخند را یابد اندر نبرد نباید که بر وی فشانند گرد نیایش کنان پیش پیل ژیان بباید شدن تنگ بسته میان طلخند می‌گوید: گر ایدون که باشیم پیروزگر دهد گردش اختر نیک بر همه تیغها کینه رابر کشیم به یزدان پناهیم و دم در کشیم چو یابید گو را نبایدش کشت نه با اوسخن نیز گفتن درشت بگیریدش از پشت آن پیل مست به پیش من آرید بسته دو دست در اواسط جنگ به پیشنهاد گو و با پذیرش طلخند جنگ را به محلی که دورتادورش آب است می‌برند و در آنجا بعد از آنکه سپاه طلخند درهم‌کوبیده می‌شود: نگه کرد طلخند از پشت پیل زمین دید برسان دریای نیل همه باد بر سوی طلخند گشت به راه و به آب آرزومند گشت ز باد و ز خورشید و شمشیر تیز نه آرام دید و نه راه گریز بران زین زرین بخفت و بمرد همه کشور هند گو راسپرد در واقع طلخند کیش و مات می‌شود و گویی سکته می‌کند ولی توسط برادرش به قتل نمی‌رسد. جنگ پایان می‌یابد. مادر گو و طلخند از مرگ طلخند که فرزند کوچک‌تر است، بسیار متأثر می‌شود. برای آرام کردن مادر و به تصویر کشیدن جنگ دو برادر،یک صفحۀ 100 خانه‌ای ساختند و اینگونه نظم و ترتیب دادند: یکی تخت کردند از چارسوی دومرد گرانمایه و نیکخوی بران تخت صدخانه کرده نگار صفی کرد او لشکر کارزار بیاراسته شاه قلب سپاه ز یک دست فرزانهٔ نیک‌خواه ابر دست شاه از دو رویه دو پیل ز پیلان شده گرد همرنگ نیل دو اشتر بر پیل کرده به پای نشانده برایشان دو پاکیزه رای به زیر شتر در دو اسب و دو مرد که پرخاش جویند روز نبرد مبارز دو رخ بر دو روی دوصف ز خون جگر بر لب آورده کف اینگونه بود که بازی با این صفحه تسلّی‌بخش مادر و یادآور فرزند دلبندش شد. همیشه همی‌ریخت خونین سرشک بران درد شطرنج بودش پزشک سرآمد کنون برمن این داستان چنان هم که بشنیدم ازباستان اصل داستان را فردوسی در شاهنامه آورده که در ضمن 527 بیت به داستان دو برادر و چگونگی ساخته شدن شطرنج پرداخته است. اشعار را در اینجا ببینید. «دریغا فرسته شد از حد برون نشاید نبشتن از این حد فزون» ان شاء الله برخی نکات بازی شطرنج را در فرسته بعدی توضیح خواهم داد. 🖋سیدمحمدباقر میرصانع کانال 🆔https://eitaa.com/AnotherSky