متن شبهه: چرا انسان باید همیشه چیزی را بپرسته؟؟ پاسخ شبهه: ✅ انسان ها در درون خود ویژگی هایی را دارند . مانند انواع غریزه ها . حس حقیقت جویی که باعث شده دنبال کشف حقایق برود. ✅ این ویژگی ها که مختص انسان است در زبان دین فطرت نامیده می شود ✅ یکی از ویژگی و فطرت های انسانی حس پرستش است. ☑️حقیقت پرستش در وجود انسان ها یک امر فطری و ذاتی است که بر خواسته از ذات محدود و ممکن الوجودی انسان ها بلکه تمام هستی است. 📌اما فرق انسان در این بین با بقیه موجودات در این است که بروز این پرستش و‌ کیفیت آن تا حدودی اختیاری است. 🔻ما یک پرستش به معنای عام داریم که بصورت تکوینی و‌ذاتی تمام موجودات ، خود وجودشان که نشانه ای از وجود یک معبود و موجود خالق است در تمام موجودات جاری است و‌ کرنش و خضوع ذاتی تمام موجودات بخاطر همین نقص ذاتی است. 🔻اما یک پرستش به معنای مناسک مشخص و عبادات است که خود خداوند نحوه آن را تعیین کرده. ‼️اما منظور نویسنده اینجا کمی مبهم است آیا این سوال اقرار به اصل این امر فطری است یا انکار آن؟ ☑️چیزی که به ذهن می رسد نویسنده به اصلاح استفهامش انکاری است. یعنی میخواهد بگوید چرا باید انسان اصلا کسی را بپرستد این نشانه ی ضعف و بقول بعضی اندیشمندان غربی این یک از خود بیگانگی و بی‌هویتی است. اینها می گویند اساساً انسان خود محور است و چرا باید روبروی کس دیگری متعبد باشد.‼️ 📌این روحیه از عوارض همان است که به موازات رشد صنعت و احاطه ی بیشتر بشر بر طبیعت و‌افراد ضعیف تر از بعد از رونسانس بروز پیدا کرده و در وجود انسان های مادی نگر تا مغز استخوان رسوخ کرده. ◾️اگر کسی به سوالات علم زده ها و بی دین ها و بخصوص دین ستیزان و ها بنگرد این روحیه اومانیستی و‌انسان محوری و انسان پرستی در خیلی از اعمال و پرسشها و دین ستیزی های آنها جاری است. ✔️اما حرف نهایی ما این است که چون این روحیه‌ پرستش یک امر ذاتی و فطری است هیچ انسانی را گریزی از آن نیست. 👈فقط فرق خداپرستان با بی‌خدایان در این پرستش این است که آنها موجودات پست و ناقصی مثل خود و شیطان و‌شهوات و‌نفسانیات خود را می پرستند .اما خداپرستان خالق خود که موجودی مطلق است و حقیقت انسان از اوست و به او هم بازخواهد گشت را می پرستند و در واقع این نوع پرستش برگشت به اصل خود و طی کردن طریق کمال انسانی است. 📌تصور کنید یک نور محدود هرچه به منبع نور بزرگ تری متصل شود خودش با آن حقیقت پر می شود و‌ به قول عرفان به فنا می رسد و تمام وجودش خدایی میشود. جالب است اینجا به یک روایت بسیار شگفت انگیز اشاره کنم. 💠حضرت امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: العبودیت جوهرٌ کُنهه ربوبیت است. یعنی عبادات و پرستش جوهری است که نهایتش یک نوع خداوندگاری است . یعنی انسان با پرستش دارای صفات الهی می شود و می‌تواند کار خدایی کند. 🔰البته خداوندی با خداوندگاری خیلی فرق دارد(که شهید مطهری در یکی از کتابهایش آن را توضیح می‌دهد.) که عرض کردم همان محو قطره ی وجودی انسان در دریای بیکران هستی مطلق یعنی همان خداوند عالمیان است. ✅ این حس همواره با انسان ها بوده است و از او جدا نمی شود. ✅ نمونه این حس پرستش امور مختلف مثل خدا و سایر بت ها در طول تاریخ است. ✅ انسان ها به این حس فطری و درونی که جدا شدنی نیست به گونه های مختلفی پاسخ می دهند. ✅بهترین و می توان گفت تنها مورد خوب پرستش خداوند متعال است❤️ کانال بصیرت،پاسخ به شبهات و شایعات جهت عضویت @Antishobhe 👈👈👈