📅 ۳۴ هفته ۱۴۰۱ شکر خدا که نان شب ما حسین شد مدیون لطف مادر این خانواده‌ایم 《علی‌اکبر لطیفیان》 🔻 🔹اشک نیمه‌شب، کار خودش را کرد! 🔸فرصت زیادی تا اربعین نمونده بود. از دوماه قبلش به فکر اربعین بودم. هر کاری می‌کردم، شرایط رفتن جور نمی‌شد. اون روزها اشکم دم مشکم بود! یه شب بی‌خوابی به سرم زده بود. گوشیم رو برداشتم و همین‌طور تصاویرم رو بالا و پایین می‌کردم. رسیدم به یه کلیپ. کلیپِ فاطمیه سال قبل. زدم روی صفحه. سید مجید بنی‌فاطمه شروع کرد به خوندن: 《آرزوی پر زدن با من، پَرَم با تو گریه‌های نیمه‌شب با من، حرم با تو》 انگار از زبون من داشت می‌خوند! مادر، تنها امیدم بود. دلم گرفت و بغضم شکست. چند روز بعدش، که تقریبا ناامید شده بودم، دوستم زنگ زد و خبر داد که مشکلمون حل شده و یه کاروان مطمئن هم پیدا کرده. باز هم گرمی اشک رو روی صورتم حس کردم. دست خودم نبود، اولین اسمی که توی ذهنم اومد اسم مادرش بود. ناخوآگاه زیر لب‌ گفتم: یازهرا... 🖊الهه جوان 🆔@ArbaeenIR