خلعت نوکری اش را به تنم کرد حسین مورد مرحمت پنج تنم کرد حسین دست من نیست اگر پیرهنم پاره شده ست پیرهن پاره آن پیرهنم کرد حسین نعل بر سینه او خورد که ما سینه زدیم سینه‌اش خرد شد و سینه زنم کرد حسین گفتم آنقدر حسین جان که حسینیه شدم حمدللّه که بیت الحزنم کرد حسین سینه خونی ما گفت شهیدیم همه بین این خیمه چه خونین بدنم کرد حسین باز هم دیر رسیدیم و سرش را بردند باز هم مثل اویس قرنم کرد حسین شب دلشوره زینب، شب عاشورا شد شب بر سینه و بر سر زدن زهرا شد مثل طفل کوچکی یک بار دیگر در تنور تا سحر خوابید بر دامان مادر در تنور شد نماز عصر، گفت اللّه اکبر روی نی شد نماز صبح، گفت اللّه اکبر در تنور آیه والشّمس زینب را دو نیمش کرده‌اند نیم آن در قتلگاه و نیم دیگر در تنور در مقاتل گفته‌اند أمّا که باور می‌کند رفته باشد زینت دوش پیمبر در تنور آه یک لحظه، فقط یک لحظه فکرش را بکن تن به زیر نعل‌ها باشد ولی سر در تنور گیسویی که تا دو لحظه پیش دست شمر بود باز شانه می‌شود با دست مادر در تنور هر دو می‌سوزد ولیکن این کجا و آن کجا موی من در خیمه و موی برادر در تنور بعد از آن حق نان و آتش را کنار هم گذاشت هر کسی که نان بخواهد می‌برد سر در تنور «علی اکبر لطیفیان» @Arshiv_Gholam