مثل طفل شیرخواری بار دیگر در تنور باز خوابش برده در دامان مادر در تنور در مقاتل گفته‌اند أمّا که باور می‌کند؟ رفته باشد زینت دوش پیمر در تنور شد اذان عصر و گفت اللّه اکبر روی نی شد نماز صبح و گفت اللّه اکبر در تنور آیه‌ی والشّمس زینب را دو نیمش کرده‌اند نیم آن در قتلگاه و نیم دیگر در تنور هر دو می‌سوزند أمّا این کجا و آن کجا قلب زینب کربلا، موی برادر در تنور آه یک لحظه فقط یک لحظه فکرش را بکن تن به زیر اسب‌ها باشد ولی سر در تنور گیسویی که تا دو لحظه پیش دست شمر بود باز شانه می‌شود با دست مادر در تنور «علی اکبر لطیفیان» @Arshiv_Gholam