🔰عبداللّه بن قعين الأزدى مى‏گويد خرّيت بن راشد با على (علیه السّلام) در جنگ صفّين شركت كرده بود. روزى نزد على (علیه السّلام) آمد با سى تن از يارانش كه او را در ميان گرفته بودند. 🔻خرّيت در برابر على (علیه السّلام) ايستاد و گفت: به خدا سوگند امر تو را اطاعت نمى‏كنم و پشت سرت نماز نمى‏خوانم و فردا از نزد تو خواهم رفت. (اين امر بعد از واقعه صفّين و رأى آن دو حكم بود.) 🔹على (علیه السّلام) گفت: مادرت برايت زارى كند، اگر چنين كنى پيمان خود گسسته‏اى و پروردگارت را معصيت كرده‏اى و جز به خود زيان نرسانده‏اى. حال بگو چرا چنين مى‏كنى؟ 🔸خرّيت گفت: به سبب آن حكميّت و اينكه تو در نصرت حق ناتوانى نشان داده‏اى و به قومى كه بر خود ستم كرده‏اند ميل نموده‏اى. پس از تو بر گشته‏ام و با آن‌ها نيز دشمنم و از هر دو طرف كناره مى‏جويم. 🛎على (علیه السّلام) گفت: واى بر تو، نزد من بيا تا با تو بحث كنم و در سنن مناظره كنم، دريچه‏هاى حق را به رويت بگشايم كه به آن‌ها داناتر از توام، شايد آنچه اكنون منكر آن هستى بشناسى و آنچه ديدگان بصيرتت نمى‏بيند و درباره آن‌ها هيچ نمى‏دانى، نيك بنگرى و بدانى. ✅ خريّت گفت: فردا به نزد تو بازمى‏گردم. 💠 على (علیه السّلام) گفت: فردا بيا، ولى مباد كه شيطان عقلت را بدزدد و تو را حيران سازد و مباد كه انديشه بد در تو راه يابد و نادانانى كه حقيقت را نمى‏دانند تو را سبك رأى گردانند. به خدا سوگند اگر از من راهنمايى خواهى و خواهى كه اندرزت دهم و از من‏ بپذيرى آنچه مى‏گويم، راه راست به تو خواهم نمود. 🔅خرّيت از نزد على (علیه السّلام) به خانه برگشت. ⭕️ ادامه دارد... ابراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفي 📜الغارات (ترجمه آيتى)، ص ۱۲۰ و ۱۲۱ @Arshiv_Gholam