شمع محفل اگر سراج شده سوخته هستی‌اش حراج شده زیر پا بوده و به سر رفته بند نعلین بوده تاج شده مالیات فقیر از جگر است خون دل‌هاست که خراج شده مرض لا‌علاجمان أغلب با همین آب شور علاج شده چند قرن‌ است در قبیله‌ی ما سجده بر سمت قم رواج شده کعبه گرچه نصیب مردم بود قبله‌ی ما از ابتدا قم بود مورم و در تمام اوقاتم به کرامات قدسی‌ات ماتم چند رکعت تو را صدا کردم راضی‌ام! راضی از عباداتم سنگ‌فرش حیاط صحن توأم به رضای تو هشت قیراتم شور عشق تو را درآوردم غرق شیرینی است افراطم این‌ همه آدم به کوچه‌ی تو می‌دهی وعده‌ی ملاقاتم؟ گرچه روحم گرفته روی گناه فاطمه إشفعی لي عنداللّه تو به زیر عبای موسایی ربّنا ربّنای موسایی گره خلق را تو وا کردی دستگیری عصای موسایی خواهر بی نظیر سلطانی کوثر بچّه‌های موسایی کوه طور شماست بیت النّور تو کلیم خدای موسایی هم مسیحا برای عیسایی هم تجلّی برای موسایی برگ غفران رسید و بیمه شدم سائل حضرت کریمه شدم باده ناب از خم است هنوز رزق عشّاق از قم است هنوز نان‌خور سفره‌ی حریم توأیم در بهشت تو گندم است هنوز نخ چادر نمازتان خانم! باب حاجات مردم است هنوز! تا أبد در طواف کوی توأم تازه این دور هشتم است هنوز رو به روی ضریح داد زدم حرم مادرت گم است هنوز کهنه‌ام وصله پینه می‌خواهم از قم تو مدینه می‌خواهم هر کسی خاکسار این در شد ناخودآگاه دیده‌اش تر شد به طواف ضریح دختر رفت داغدار عزای مادر شد یاد آن لحظه‌ای که در می‌سوخت میخ در روزی کبوتر شد پای نامحرمان به خانه رسید نوبت قتل صبر شوهر شد فضّه آمد کمک کند أمّا یاس خانه شکست، پرپر شد «سید پوریا هاشمی» https://eitaa.com/Arshiv_Gholam