مقاله تأثیرپذیری فردوسی از کلینی
▫️ديباجه شاهنامه، سندی است گويا بر عقائد و باورها، اهداف و انگيزهها و نيز منابع فردوسی در سرايش شاهنامه. در اين نوشتار برآنيم تا مستنداً آشکار سازيم که از جمله منابع اصلی حکيم طوس در اين ديباجه، کتاب الکافی مرحـوم ثقة
الاسلام کلينی (م۳۲۹: ق) است.
▫️مشابهتها و در واقع يگانگیها ميان مضامين دو کتاب به اندازهای است که احتمال هر
فرضی جز تأثّری آگاهانه و عامدانه را به يکسو مینهد و نشان میدهد که فردوسی اين حکيم شيعی متألّه چگونه از
نخستين و مهمترين مجموعه حديثی شيعه، به نحوی هنری، عميق و آگاهیبخش سود برده و در عين حال هويت فرهنگی خويش و کتابش را معين ساخته است.
▫️و البته اين تأثّر که چنانکه خواهيم ديد نه از سر اتفاق و توارد که کاملاً
آگاهانه و عامدانه بوده است، به مخاطبان اين پيام را میرساند که غرض از نظم شاهنامه نه احيای داستانهای کهن و فرهنگ فسرده گذشتگان، بلکه ريختن فرهنگ ناب اسلامی در ظرف اين روايات و انتقال اين مظروف اصيل به مردمی
است که در روزگار غلبه نامردمیها امکان آشکار و مستقيم سخن گفتن با ايشان نبود.
▫️و ظاهراً همين، سبک و سياقی
شد که بعدها ديگر نويسندگان و شاعران بدان تأسی جستند و دانه معنا و حقايق مطلوب را در ظرف قصهها و
حکايتها آوردند و البته مخاطبان را تحذير دادند که اسير صورت داستانها نگردند و مظروف را متوجه باشند.
✏️ نویسنده: مهدی دشتی
@feragh_adyann